کتاب گندزدایی از مغز با عنوان فرعی «چگونه علم را به یاری بگیریم و از شر افسردگی، خشم، نگرانیها، هراسها و وسواسها خلاص شویم» نوشته فیث جی. هارپر، در سال 2017 به زبان انگلیسی منتشر شد. کتاب گندزدایی از مغز توسط علی دیمنه به فارسی ترجمه شد و بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه در سال 1399 آن را به چاپ رساند.
این کتاب برای کسانی نوشته شده که از شنیدن نصیحت و پند و اندرز خسته شدهاند و فقط میخواهند همهچیز را درست کنند. کسانی که فقط نیاز به یک تلنگر دارند تا به خودشان بیایند و سر و سامانی به زندگی خودشان بدهند.
هارپر آموزههای روانشناسی را به زبان طنز بیان میکند و این شیوه را در همه آثارش از جمله کتاب گندزدایی از مغز میتوان مشاهده کرد. خواننده مباحث تخصصی روانپزشکی را با چاشنی خنده دریافت و درک میکند. نویسنده در کتاب گندزدایی از مغز به ما میگوید که مسئول هر اتفاقی که در زندگی ما افتاده، خودمان هستیم و خودمان هم باید درستش کنیم. این مغز ما است که برای حفاظت از ما در مواجهه با مشکلات روزمره، دچار آسیبهای روانی شده است.
نشریه Publisher’s Weekly درباه هارپر و آثار او نوشته است: «هارپر استاد بیان آموزههای روانشناسی با زبان طنز و شوخی است. کتابهایی که او نوشته، همه در همین حالوهواست و گاه حتی مبانی بسیار تخصصی و پیچیده پزشکی و روانپزشکی را با چاشنی خنده در کام و ذهن خواننده گوارا میسازند و به او منتقل میکنند. طنزی گیرا که تا میانه آن حتی متوجه نمیشوید یک کتاب روانشناسی در دست دارید.»
دکتر آلن نوویان استاد دانشگاه کالیفورنیا در مورد این کتاب نوشته: «درست وقتی از همهچیز به ستوه آمدهاید و تصمیم گرفتهاید دیگر هیچ کتابی نخوانید، گندزدایی از مغز پیدایش میشود و شما را با همهچیز آشتی میدهد.»
نگارنده در بخشی از این کتاب میگوید بیشتر مسائلی که ما به ذهنمان نسبت میدهیم، در واقع فقط به مغز و واکنشهای شیمیایی آن مربوط هستند؛ یعنی مسائلی که از محیط و شیوه زندگی ما ناشی میشوند و ربطی به ژنها ندارند: «چطوری مغزمان به باد فنا میرود؟ حاضرید با هم چند دلیلش را مرور کنیم؟ خشم، افسردگی، اضطراب، دلشوره، اندوه ناشی از فقدان نزدیکان، مصرف مواد، الگوهای رفتاری دیوانهوار، انتخابها و دوستیهای احمقانه. بیشتر مواردی که به آنها نام مشکلات ذهنی دادهایم، در عمل قاطیپاطی شدن عملکرد شیمیایی مغز هستند و بیشتر اینها برآمده از وقایع دلآشوب و هولناکی است که در زندگی گرفتارشان هستیم. عادت کردهایم که گناه این همه اضطراب و درد و شیوۀ پاسخ خودمان به این حالات را به گردن ژنهای بدبختمان بیندازیم. ولی یافتههای تازهترین مطالعات نشان میدهند که از میان آدمهای گرفتار در این معضلات، تنها دو تا پنج درصدشان ژنهای معیوبی در بدن دارند. این شد که فهمیدیم دلیل مشکلات ما خیلی بیشتر از آنکه فکرش را بکنیم، به همان محیط زندگی و شیوۀ برخوردمان با آن برمیگردد.»
در بخش دیگری از این کتاب، نویسنده سعی دارد به ما بگوید که ما تنها به رویدادهای خارجی واکنش نشان میدهیم و به خودمان شک میکنیم؛ درحالیکه اگر بدانیم چطور مغزمان را از رویدادهای سمی خالی کنیم، به شرایط عادی برمیگردیم و کنترل اوضاع را به دست میگیریم: «رفتارهای ما پاسخی است به گند و کثافت روزمرهای که در زندگیمان با آن سروکار داریم و مغز ما هم کارش نهفقط پاسخ به رخدادهای هولناک زندگی، که سروکله زدن با همه روابط و تعاملات مسمومی است که روزانه با آنها سروکار داریم. یعنی تمام مواقعی که آدمها روی اعصابمان راه رفتهاند، به حدوحدود شخصیمان تجاوز کردهاند و به نیاز ما به امنیت احترام نگذاشتهاند. آنچه در سرمان رخ میدهد ترکیبی ملتهب و درهم ریخته از هر دوی اینهاست. بعدش هم که دیگر خرابی اعصاب یک روند تکراری و معیوب میشود. از اینکه احساس خلی و دیوانگی میکنیم، واقعاً خل و دیوانه میشویم. احساس ضعف میکنیم یا شکست. یا حس میکنیم از بیخوبن معیوب هستیم. این یکی از همه احساسات جهان بدتر است چون معیوب بودن از بیخوبن، یعنی اصلاحناپذیری. اینجاست که دیگر دست از تلاش برمیداریم و زحمت درست کردن هیچچیز را به خودمان نمیدهیم.»
فیث جی. هارپر، روانکاو و مشاور رسمی و متخصص آسیبشناسی روانی در تگزاس است. او خودیاری و خوددرمانی را به درمان فشرده در مطب ترجیح میدهد. از هارپر دو عنوان کتاب دیگر هم به فارسی ترجمه شده است؛ «رامکردن ذهن سرکش» و «مهارتهای مقابلهای» که هر دو در سال 1399 منتشر شدهاند.
برای مشاهده و خرید سایر آثار در حوزه کتاب روانشناسی میتوانید به دسته بندی مربوطه مراجعه نمایید.