کتاب شواهد ((The Testaments اثر پرفروش مارگارت اتوود است که در سال 2019 جایزه منبوکر را دریافت کرده است. این کتاب که با نام «وصایا» نیز منتشر شده است، در ادامه داستان کتاب «سرگذشت ندیمه» منتشر شده است. کتاب شواهد، داستان زنی به اسم عمه لیدیا را روایت میکند که یکی از مقامات حکومت مذهبی گیلیاد است و وظیفه نظم دادن به امور مرتبط با زنان را بر عهده دارد. در کتاب شواهد، مارگارت اتوود به سوالاتی پاسخ میدهد که دههها خوانندگان منتظر آن بودند، سوالاتی نظیر اینکه چه اتفاقی برای آفرد افتاد؟
این کتاب همچنین برندهٔ جایزهٔ بهترین کتاب داستانی گودریدز سال 2019 و منتخب سردبیران آمازون بهعنوان بهترین کتاب سال 2019 شده است.
این کتاب روایت تلاشهای مقاومت علیه دولت اقتدارگرای فوق مذهبی گیلیاد است. داستانی که از طریق دیدگاه دو خواهر ناتنی نوجوان که رهبری زنان گیلیاد را بر عهده دارند، روایت میشود.
داستان این کتاب 15 سال پس از پایان داستان ندیمه آغاز میشود که در آن کنیز آفرد با نوزادش نیکول از گیلیاد فرار کرد. جامعه زیر شست سرکوبگر فرماندهان و مقامات افراطی مذهبی ادامه دارد. در این جامعه با زنان مثل کالا رفتار میشود. از کنیزان بهعنوان برده جنسی برای تولید فرزندان برای فرماندهان استفاده میشود. مارتاها خدمتگزار طبقه بالا هستند. دختران مبلغان گیلیاد هستند و خالهها، رهبران مذهبی حوزه زنان گیلیاد را با استفاده از مزدوران، فرشتگان و جاسوسان حفظ میکنند.
اگنس داستان زندگی خود را بهعنوان دختر ممتاز فرماندهای در گیلیاد به اشتراک میگذارد. با کمک لیدیا، نیکول به گیلیاد نفوذ میکند و با اطلاعاتی که دریافت میکند برای نابودی گیلیاد تلاش میکند. عمه لیدیا با رهبری «حوزه زنان» زمینه را برای نابودی گیلیاد ایجاد میکند.
جری، از خوانندگان این کتاب نظرش را اینطور بیان کرده: «این کتاب نگاهی عمیقتر به حکومت گیلیاد دارد؛ اما با نکتهای دلپذیرتر از پیشدرآمد پایان مییابد. نگارش سبکی ژورنالیستی و کاملاً گیرا است. بسیاری از سؤالات من دربارهٔ زنان در گیلیاد، پس از رسیدن به داستان کنیزان، در این کتاب پاسخ داده شد.»
خواننده دیگری نوشته: «این یک تریلر پر زرق و برق، آرامشبخش؛ اما در عین حال هوشمندانه است که در اینجا برای بیان نکاتی دربارهٔ جامعه و سرگرم کردن آمده است. خواندن آن جذاب، نسبتاً پر تعلیق و سرگرمکننده است. مملو از کنایه و تفسیر دربارهٔ جهانی که در آن زندگی میکنیم و گاهی اوقات، این بیش از اندازه کافی است.» نظر جالب خوانندهای دیگر راجعبه این کتاب چنین است: «امروزه هنوز زنانی هستند که باید در برخی نقاط جهان حتی در تمدنهای غربی برای حقوق و موجودیت خود مبارزه کنند. درباره آن فکر کنید.»
در این بخش از کتاب، تفاوت نگاه به مرد و زن آشکار است: «گفته میشد کاری که پدرم میکرد، خیلی مهم است، از آن دست کارهای مهمی که مردان انجام میدادند، طبق گفتههای عمه ویدالا که به ما اصول دینی و مذهبی را درس میداد، زنان اجازه نداشتند در این کار دخالت کنند، چون مغز کوچکتری داشتند که قادر به فکر کردن به افکار بزرگ نبودند.» و یا در ادامه آنجا که آمده: «این بود که مردان چیزی در سرشان داشتند که شبیه به انگشتان دست بود، از آن نوع انگشتانی که دخترها نداشتند. عمه ویدالا گفت که همه چیز را در این مورد به خوبی توضیح داده و جای هیچ سوالی برای ما نمیماند. دهانش بسته شد و حرفش را خورد. میدانستم که توضیحات دیگری هم وجود دارد، چون حتی در آن موقع هم فکر گربهها درست به نظر نمیرسید. گربهها از قلاببافی خوششان نمیآید و نمیخواهند انجام بدهند. و ما گربه نیستیم.»
همچنین در بخش دیگری از کتاب فضای زنستیزانه داستان را اینگونه روایت میکند: «مسائل ممنوعه در تخیل آزاد است. ولی ذهنتان را کنترل کنید. عمه ویدالا گفت به خاطر همین کنجکاوی بود که آدم سیب ممنوعه را خورد و به دردسر افتاد. بهتر بود که از بعضی چیزها بیخبر باشد. در مورد شما هم همینطور، کنجکاوی نکنید وگرنه خودتان را به دردسر میاندازید. در خانه عروسکی یک عروسک ندیمه بود با لباس قرمز و شکم برآمده و کلاهی که صورتش را پنهان کرده بود، گرچه مادرم میگفت در خانه ما، ما به ندیمه احتیاج نداشتیم، برای اینکه اهالی خانه من را داشتند، و مردم نباید حریص باشند و بیشتر از یک دختر کوچولو در خانه داشته باشند. بنابراین ما عروسک ندیمه را درکاغذ زرورق پیچیدیم. تابیتا گفت که من میتوانم بعداً او را به دخترکوچک دیگری بدهم که چنین خانه عروسکی دوستداشتنی نداشت و میتوانست از عروسک ندیمه استفاده کند.»
مارگارت اِلنور اتوود (Margaret Elenor Atwood)، متولد نوامبر 1939 و نویسنده کانادایی است که برای شعر، رمان، نقد ادبی و دیگر آثارش شناخته شده است. او علاوه بر کار نویسندگی، مخترعی است که روی فناوری نوشتن از راه دور و رباتیک کار کرده است.
از رمانهای او که به فارسی منتشر شدهاست، میتوان «سرگذشت ندیمه»، «عروس فریبکار»، «گریس دیگر»، «اوریکس و کریک» و «چشم گربه» را نام برد. اتوود در طول زندگی حرفهایاش بیش از ۵۵ جایزهٔ ملی و بینالمللی کسب کرده است. همچنین در سال 2000 او موفق به دریافت جایزه ادبی مَنبوکر برای رمان «آدمکش کور» شد.