کتاب «چرچیل، قهرمان پیشبینیناپذیر» با عنوان لاتین Churchill The Unexpected Hero در سال ۲۰۰۴ به قلم پاول ادیسون نوشته شد و به چاپ رسید. با توجه به استقبال خوبی که از این کتاب صورت گرفت، به ایران نیز راه پیدا کرد و با ترجمهی محسن عسکریجهقی در ۲۹۲ صفحه و در قطع وزیری توسط انتشارات ثالث به چاپ رسید. این کتاب در حالحاضر به چاپ هشتم رسیده است. کتاب «چرچیل، قهرمان پیشبینیناپذیر»، سرگذشتی خواندنی و جذاب از زندگی سیاستمدار بزرگ بریتانیایی به نام سر وینستون چرچیل است.
کتاب «چرچیل، قهرمان پیشبینیناپذیر» با عنوان لاتین Churchill The Unexpected Hero در سال ۲۰۰۴ به قلم پاول ادیسون نوشته شد و به چاپ رسید. با توجه به استقبال خوبی که از این کتاب صورت گرفت، به ایران نیز راه پیدا کرد و با ترجمهی محسن عسکریجهقی در ۲۹۲ صفحه و در قطع وزیری توسط انتشارات ثالث به چاپ رسید. این کتاب در حالحاضر به چاپ هشتم رسیده است. کتاب «چرچیل، قهرمان پیشبینیناپذیر»، سرگذشتی خواندنی و جذاب از زندگی سیاستمدار بزرگ بریتانیایی به نام سر وینستون چرچیل است. چرچیل یک بار در طول جنگ جهانی دوم و یک بار دیگر بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخستوزیر بریتانیا بود. یکی از توانایی¬های چرچیل، مهارت نویسندگی او بود و به همین دلیل توانست در سال ۱۹۵۳ جایزه¬ی نوبل ادبیات را از آن خود کند. نویسنده با مهارت خاصی از زندگی این شخصیت مطرح مینویسد و در هفت فصل که شامل عنوانهای جوانترین مرد اروپا، پیمانشکن، ناپلئون کوچک، مکتب چرچیل، قمار آبرو، برد و باخت، تولد قهرمان و صعود به عرش است، سعی میکند با دقت و جزئیات، خواننده را از سرگذشت چرچیل آگاه سازد.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «چرچیل، قهرمانی پیشبینی ناپذیر» چیست؟
پیتر راجع به این کتاب و تجربهی مطالعهاش اینگونه میگوید:
«این کتاب با زبان روان و با مهارت خاصی زندگینامهی چرچیل را موشکافانه بیان میکند. جذابیت دیگر این کتاب، عکسهایی است که از چرچیل همراه با توضیحی از زمان آن عکس در کتاب آورده شده است. خواندن این کتاب را به تمام دوستداران شخصیت چرچیل پیشنهاد میکنم.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزهی خواندن باشند
پاراگرافی از کتاب که به پیروزیهای چرچیل در جنگ جهانی دوم میپردازد را میخوانیم:
«وینستون چرچیل در جنگ جهانی دوم دو پیروزی شگرف به دست آورد؛ اول پیروزی بر آلمان نازی بود و دوم پیروزی بر بسیاری از منتقدان سرسختی که برای دههها افکار و عقاید او را به سخره میگرفتند و بر این باور بودند که ادعاهای او غلو شدهاند و با این ترفند که او و افکارش برای بریتانیا و امپراتوری خطرناکند، سرانجام او را از خانهی شماره 10 خیابان داونینگ بیرون راندند. اروپا روز هجدهم اردیبهشت ماه 1324 در جنگ پیروز شد و مردم این پیروزی را در شهرهای خود جشن گرفتند. در آن روز چرچیل از بالکن ساختمان وزارت بهداشت در وایتهال، برای انبوه مشتاقانش که برای وی غریو شادی سر داده بودند، سخنرانی میکرد. چرچیل آن روز در نبرد دیگری پیروز شده بود، نبردی که از آغاز قرن بیستم علیه او آغاز شده بود: نبرد حیثیت. مبارزه حماسی و بی وقفهی وی با منتقدان همیشگیاش پیوسته در جریان بود و مانند موسیقی متن در پس زمینهی زندگیاش نواخته میشد. اما پیروزی چرچیل هیچگاه تکمیل نشد و حتی زمانی که در اوج قدرت به سر میبرد، بودند کسانی که علیه او اقدام میکردند.»
پاراگرافی دیگر از کتاب را که شخصیت چرچیل را بیشتر توضیح میدهد در زیر میخوانیم:
«چرچیل یگانه سیاستمدار بریتانیایی قرن بیستم است که به قهرمان ملی تبدیل شد و عاقبتبهخیری را تجربه کرد. البته این اتفاقی ساده نبود، چرا که او از دوران جوانی آرزو داشت مانند پدربزرگ خود قهرمان نظامی ملی باشد و این آرزو، روح و روان وی را تسخیر کرده بود. گاهی که بسیار به خود میبالید گمان میکرد مشیت الهی از او مردی ساخته است تا بر صحنهی روزگار نقش قهرمان را بازی کند و سرنوشت مردم به دست اوست. در سال 1285 در اولین دیدار خود با ویولت اسکوییت، دختر نخست وزیر وقت بریتانیا، به او گفت: «ما آدمها همه به کرم میمانیم و در این میان، من کرم شبتابم.» آن شب ویولت با شادمانی به اتاق پدرش رفت و به او مژده داد که برای اولین بار در عمرش با یک نابغه روبرو شده است. اما نخستوزیر اسکوییت به دخترش گفت: «خب، گمان میکنم وینستون هم با تو در این مورد هم عقیده باشه، اما من زیاد مطمئن نیستم که آدمهای زیادی را پیدا کنی که با تو و وینستون هم عقیده باشند.» طی سالهای 1279، که چرچیل برای اولین بار به عضویت مجلس عوام برگزیده شد، تا 1319 که توانست بعد از چیمبرلین به مقام نخستوزیری برسد، زندگی سیاسی چرچیل بیشتر به بازی ماروپله شباهت دارد و در درازترین ماری که وی را در این دوران نیش زده است، نبرد متفقین به رهبری دریاسالار وینستون چرچیل در دارداتل و گالیپولی در 1294 بود، که تقریبا تمام داشتههای چرچیل را نابود کرد و اعتبار وی را خدشهدار کرد.»
پاراگرافی دیگر از کتاب که به یکی از شکستهای انتخاباتیاش میپردازد را در زیر میخوانیم:
«شهرت چرچیل حتی با شکست انتخاباتی وی در 1324 هم خدشهدار نشد. چرچیل در دههی بعد از آن، نقش رهبر حزب محافظهکار بریتانیا ایفا نمود. با این حال به عنوان رهبر کبیر جنگ و نخستوزیر دوران 1319 تا 1324 او جایگاه ممتاز و بیرقیبی در میان مشاهیر بریتانیا داشت. «آیزایا برلین»، فیلسوف مشهور، در 1328 چرچیل را اینگونه توصیف میکند: « ناجی کشور، قهرمان اسرارآمیزی که بیشتر به اسطورهها تعلق دارد، تا به واقعیت و بزرگترین شخصیت زمانهی ماست.» ناگفته پیداست همان انتقادهای محدودی هم که به چرچیل در بازهی نوع رهبریاش در دوران جنگ وارد میشد، با موجی از خشم و نفرت طرفداران وی روبرو میشد و غم و اندوهی که در هنگام مرگ بر حزب و اطرافیان و دوستداران وی مستولی شد، کاملا گویای این واقعیت بود. کلمنت اتلی در ماههای پایانی حیات چرچیل دربارهی وی گفت: «بیشک او از بزرگترین شهروندان جهان امروز ماست.»
دربارهی نویسنده
پاول ادیسون در سال ۱۹۴۳ به دنیا آمد. او یک تاریخنگار اهل انگلستان است که به دلیل تحقیقاتی که در مورد تاریخ سیاسی انگلیس در طول جنگ جهانی دوم و همچنین بعد از این جنگ داشته است، شناخته میشود. او در ژانویه ۲۰۲۰ دار فانی را وداع گفت.