در ستایش بطالت عنوان یکی از مهمترین مقالات برتراند راسل است که اولینبار سال ۱۹۳۲، در یکی از مجلات آن زمان به چاپ رسید و بعدها در مجموعه مقالات راسل بازنشر شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. این مقاله تاکنون دهها بار تجدید چاپ شده است. در ستایش بطالت سال ۱۳۹۳ با ترجمهی محمدرضا خانی، توسط نشر نیلوفر منتشر شده است؛ کتابی کوتاه و تأثیرگذار از سخنان اندیشمند و فیلسوف برجستهی بریتانیایی که بخشهایی از آن به تفسیرهای آنتونی گوتلیب از مقالهی راسل اختصاص داده شده است. این مقاله در بحبوحهی رکود بزرگ اقتصادی و رشد فزایندهی نرخ بیکاری در قرن بیستم به نگارش درآمده و یکی از اساسیترین نیازهای انسان مدرن را به چالش میکشد.
در ستایش بطالت مقالهای شگفتانگیز و درخشان است که با جهتدهی هوشمندانه، نگرش انسان مدرن از نظامِ کار را تغییر میدهد؛ تجدیدنظری حیرتانگیز و قابلتأمل در نحوهی ارزشگذاری عنصر کار و اهمیت به فراغت افراد که با اجتناب از تنبلی و بیکاری ارائه شده است. برتراند راسل در این کتاب با طرح ایدهای جنجالی، باورهای سنتی و غالب درخصوص ساعات کاری طاقتفرسا و رنج حاصل از آن را به چالش کشیده است. او ساعات کاری طولانی را، عامل مخربِ زندگی انسان امروز معرفی میکند و با ارائهی راهکارهای موثر برای کاهش ساعات کاری، علاوه بر استخدام نیروهای کار بیشتر، فراغت انسان از کار زیاد را عامل اصلی رهاییبخشی ذهن معرفی میکند. راسل با دیدی جامعهشناسانه و فلسفی و تحقیقی عمیق، مفاهیمی چون بهرهوری در عصر حاضر، ثروت، کار، شادی و ارتباط آنها با یکدیگر را مورد بررسی قرار میدهد. این کتاب مناسب برای علاقهمندان به فلسفه و جامعهشناسی، مدیران و کارشناسان منابع انسانی و نیروهای اقتصادی است.
آثار برتراند راسل در ایران همواره با استقبال زیادی مواجه شده است. در ستایش بطالت یکی دیگر از آثار مورد تحسین این نویسنده است که توجه خوانندگان بسیاری را بههمراه داشته است. یزدان مددجو معتقد است: «راسل با ذهنی خلاق، جریان تاریخیِ کار را موشکافانه بررسی کرده و راهکارهایی بینظیر را برای مواجهه با آن پیشنهاد میدهد». حمید ادیب در ادامه اضافه میکند: «راسل در عین سادگی به یکی از بزرگترین مشکلات جوامع بشری پرداخته و راهکارهایی اساسی را با نگاهی کاملاَ بیطرفانه و توجه به تمامی جوانبِ امر ارائه داده است.». در ستایش بطالت از نگاه منتقدان گاردین، ساندی تایمز و آمازون کتابی غنی معرفی شده که هر صفحهی آن اندیشهای را تحریک کرده و بحث و جدلی جدید پدید میآورد؛ اثری که در عین اهمیت تاریخی با گذشت سالها از نگارش آن، همچنان چالشبرانگیز، تازه و کارآمد است و با ذهن درخشان و روشنگر نویسنده، پیشبینی شگفتانگیزی از جهان امروز رائه داده است.
راسل در ابتدا با تشریح اهمیت عنصر کار و مقایسهی نیروی کار در جوامع بشری و ذکر مثالهایی ملموس، دیدگاه خود در این راستا را اینچنین به خواننده منتقل میکند: «واقعیت این است که جابهجا کردن ماده تا حدودی برای حیات ما ضروری است، ولی مسلماً یکی از غایات زندگی بشر به شمار نمیرود، وگرنه بایست هر عملهای را برتر از شکسپیر میدانستیم. در این زمینه به دو دلیل به اشتباه افتادهایم: یکی ضرورت راضی نگهداشتن فقرا که هزاران سال است اغنیا را واداشته در باب شأن کار و کوشش داد سخن بدهند، درحالیکه مراقب بودهاند خود از این حیث بینصیب باقی بمانند. دیگری، احساس خرسندی تازهای است که ما را به وجد میآورد از تغییرات هوشمندانهی شگفتانگیزی که میتوانیم در سطح زمین پدید بیاوریم. این انگیزهها هیچیک جاذبهی وافری برای کارگر واقعی ندارد. اگر از او بپرسند بهترین بخش زندگی خود را چه میداند، بعید است بگوید: «من از کار یدی خوشم میآید، چون باعث میشود احساس کنم که شریفترین وظیفهی بشری را انجام میدهم و اینکه دوست دارم بدانم آدم چقدر میتواند سیارهاش را دگرگون کند. درست است که بدنم نیاز به زمانی برای استراحت هم دارد و ناچارم به بهترین شکل ممکن آن را برآورده کنم، ولی هیچوقت آنقدر خوشحال نمیشوم که صبح میرسد و میتوانم به سرکاری برگردم که خشنودی من از آن است.» من هرگز نشنیدهام که کارگری چنین چیزی بگوید.» او در ادامه، سیاستهای دولتمردان را عامل اصلی به خدمت درآوردن افراد معرفی میکند و باور دارد: «هر امتیازی که ممکن است برای تولید کالایی منظور شود، باید ماحصل مزیتی باشد که از مصرف آن کالا عاید میشود. هر فرد در جامعهی ما برای سود مالی کار میکند، ولی هدف اجتماعی کار وی درگرو مصرف چیزی است که او تولید میکند. همین جدایی بین فرد و هدف اجتماعی تولید است که فکر کردن درست را در دنیایی که سودجویی نیروی محرکهی صنعت است، برای آدم دشوار میسازد. چه بسیار به تولید میاندیشیم و چه کم به مصرف؛ نتیجه اینکه اهمیتی بس ناچیز به خوشیها و شادیهای سادهی زندگی میدهیم. و اینکه تولید را بر مبنای احساس خرسندیِ حاصل برای مصرفکننده نمیسنجیم.» «چه دنیایی بسیار خوشایندی خواهد بود، دنیایی که در آن هیچکس مجاز به فعالیت در بورس اوراق بهادار نباشد، مگر اینکه اقتصاد و شعر یونان را مطالعه و گذرانده باشد و سیاستمداران موظف به داشتن دانشی صحیح از تاریخ و رمانهای مدرن باشند.»
برتراند -راسل فیلسوف و نویسندهی بریتانیایی- بهواسطهی آثار قابل توجهی چون «در باب دلالت» از ستونهای اصلی فلسفهی قرن بیستم و یکی از بنیانگذاران «فلسفهی تحلیلی» شناخته میشود. او در علوم متعددی صاحبنظر بوده و علاوه بر شهرت قابل توجهش در ارائهی نظریات فلسفی، منطقدان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس و فعال سیاسیِ صلحطلب نیز به شمار میآید. او در سال 1901 پارادوکس راسل را کشف کرد و دستاوردهای آن، اثرات قابل توجهی بر علوم منطق، زبانشناسی، هوش مصنوعی، علوم شناختی، علوم کامپیوتر و فلسفهی زبان داشته است. راسل از فیلسوفان پیشتاز قرن بیستم و رهبر «جنبش مخالف با آرمانگرایی» بود. به پاس آثار متعدد و حمایت از نودوستی و آزاداندیشی در سال ۱۹۵۰ «جایزهی نوبل ادبیات» به او اهدا شد. از دیگر آثار شایانتوجه این نویسنده میتوان به «تحلیل ذهن، عرفان و منطق و تأثیر علم بر جامعه» اشاره کرد.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید کناب روانشناسی نیز بازدید فرمایید.