«کتاب ساحلی» (Beach Read) عنوان رمانی به نویسندگی امیلی هنری است که در سال 2020 منتشر شد. هنری در این کتاب که در ژانر عاشقانه نگاشته شده، تقابل خوشبینی و بدبینی را در قالب دو شخصیت ظاهر میسازد و تفکرات این دو نفر، شالودهی اصلی کتاب را تشکیل میدهد. این کتاب در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفته و نامزد بهترین کتاب به انتخاب کاربران گودریدز در سال 2020 شده است. کتاب «کتاب ساحلی» را مریم رفیعی ترجمه کرده و توسط نشر نون منتشر شده است.
«کتاب ساحلی» (Beach Read) عنوان رمانی به نویسندگی امیلی هنری است که در سال 2020 منتشر شد. هنری در این کتاب که در ژانر عاشقانه نگاشته شده، تقابل خوشبینی و بدبینی را در قالب دو شخصیت ظاهر میسازد و تفکرات این دو نفر، شالودهی اصلی کتاب را تشکیل میدهد.
ژانویه و آگوستوس دو نویسنده هستند که در جریان یک شرطبندی، سه ماه را در کنار هم در خانهای ساحلی زندگی میکنند تا وقتی که کتابهای نیمهتمام خود را پایانبندی کرده و به اتمام برسانند.
ژان در جریان خیانتی که از پدر خود دیده است، دیگر نمیتواند عشق را باور کند. در خانهی ساحلی و در بطن این رمانِ عاشقانه و پر از احساس، میتوان نکات فراوانی آموخت و در حین خواندن حتما به فکر فرو خواهید رفت.
نیویورک تایمز این کتاب را پراحساس، هوشمندانه و بسیار سرگرمکننده خواند و جاسمین گولری –یکی از پرفروشترین نویسندگان نیویورکتایمز- دربارهی آن اظهار داشت: «این یک کتاب دلانگیز و دلچسب در مورد عشق، خیانت، اندوه، شکست و یادگیریِ نحوهی دوست داشتن دوباره است.»
کارل –از خوانندگان کتاب- در سایت «گودریدز» نوشته است: «خیلی زیبا نوشته شده و جالب است که فقط بر رابطهی عاشقانهی دو نفر متمرکز نیست، بلکه در مورد انواع مختلف عشق و همچنین صدمات ناشی از آن، خیانت و ... نیز بحث میکند. وقتی شروع به خواندن کتاب کردم نمیتوانستم دست از لبخند زدن بردارم. این کتاب احساسات بسیاری را در من به وجود آورد. شما در «کتاب ساحلی» همهچیز را از منظر دیگری میبینید، اینکه بدون حضور بعضی اشخاص چگونه زندگی ادامه پیدا میکند. ما فقط باید اجازه دهیم همهچیز توسط جریان زندگی ادامه یابد. من تکتک قسمتهای این کتاب را دوست دارم.»
قسمتی از نظر مینا که در صفحهی اینستاگرامش نوشته است را میخوانیم: «اگر من از آن آدمهایی بودم که جملات جالب و مهم و یا موردعلاقهشان را هایلایت میکردند یا زیرش خط میکشیدند، این کتاب پر از اثر ماژیکهای هایلایت و مداد میشد. صاف دست گذاشته بود روی موضوعاتی که به نظرم خیلی مهم هستند. این مهم است که من و شما بدانیم لایق یک زندگی خوب و خوش و خرم هستیم، حتی اگر خیلی شکسته و خرد شده باشیم! مهم است که بدانیم اگر یک بار شکست خوردیم به این معنا نیست که تا آخر عمر قرار است شکستخورده باقی بمانیم. البته آدم وقتی در این موقعیت قرار میگیرد، ذهنش انقدر فعال نیست که به این چیزها فکر کند اما به نظرم همین که از قبلش به این تفکرات اعتقاد داشته باشی، راحتتر و سریعتر با موضوع کنار میآیی. این کتاب همزمان که برایتان از قصهی ژانویه و گاس میگوید، افکارتان را هم به چالش میکشد. کلی حرفهای کمرشکن میزند تا مجبور شوی درموردشان فکر کنی و سعی کنی با خودت به نتیجه برسی.»
در بخشی از کتاب میخوانیم: «روی ایوان، تکتک حسهای بدنم به اوج رسید. زقزق صورتم، به هم پیچیدن دلورودهام، عرقی که از گردنم پایین میچکید. کارتن جینها را به پهلویم تکیه دادم و کلید را در قفل فرو کردم. بخشی از وجودم امیدوار بود کلید گیر کند. که معلوم شود این یک شوخی استادانه بود که بابا قبل از مرگش برایمان طراحی کرده. یا بهتر از آن، واقعا نمرده بود. از پشت بوتهها بیرون میپرید و فریاد میکشید: «گول خوردی! تو که واقعا فکر نکردی من یک زندگی دوم مخفی دارم، آره؟ تو که فکر نکردی من یه خونهی دوم با زن دیگهای غیر از مادرت دارم؟»
کلید بدون هیچ زحمتی چرخید. در به سمت داخل باز شد. خانه سوتوکور بود.
موج درد وجودم را فرا گرفت. همان دردی که از وقتی مامان تماس گرفت و خبر سکته را داد، حداقل روزی یک بار حس میکردم. از وقتی هقهقکنان آن کلمات را بر زبان آورد. اون مرده، ژانی.
بابایی در کار نیست. نه اینجا، نه هیچجای دیگری. و بعد درد دوم، مثل چرخیدن چاقو در زخمم: بههرحال پدری که میشناختی هرگز وجود نداشت. هیچوقت نداشتمش. همانطور که هیچوقت واقعا نامزد سابقم ژاک یا غذای فرانسویاش را نداشتم.»
امیلی هنری (Emily Henry) در رشتهی نویسندگی خلاق در کالج هوپ و مرکز مطالعات هنری و رسانهای نیویورک تحصیل کرده است. داستانهای امیلی هنری با محوریت عشق و خانواده است و چندین کتاب او در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار دارد. از دیگر آثار او میتوان به «مردمی که در تعطیلات ملاقات میکنیم»، «عشقی که جهان را شکافت» و «وقتی آسمان روی اسپِلِندِر افتاد» اشاره کرد.