این کتاب در یک نگاه
یوساریان با خونسردی گفت: «اونا میخوان منو بکشن.»
کلوینگر فریاد زد: «هیشکی نمیخواد تو رو بکشه.»
یوساریان پرسید: «پس چرا به طرفم تیراندزی میکنن؟ اونا میخوان همه رو بکشن.»
-«خب چه فرقی میکنه؟»
-میخواست بداند «اونا کیان؟ فکر میکنی مشخصا کی میخواد تو رو بکشه؟»
یورسایان بهش گفت: «تکتک شون.»
-«تکتک کی ها؟»
-«فکر میکنی تکتک کیها؟»
-«هیچ تصوری ندارم.»
-«پس از کجا میدونی که میخوان منو بکشن؟»