عکاسی، بالونسواری، عشق و اندوه به قلم جولین بارنز، نویسنده انگلیسی در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این کتاب به محض انتشار تحسین مخاطبان و منتقدان را برانگیخت. عکاسی، بالون سواری، عشق و اندوه از سوی DailyCandy و NPR بهعنوان بهترین اثر سال انتخاب شد.
عکاسی، بالونسواری، عشق و اندوه، جستاری متشکل از سه فصل پیرامون اندوه، فقدان و از دست دادن است. بارنز در فصل اول داستان بالونسواری سه نفر را در نیمهی قرن نوزدهم روایت میکند، فصل دوم نویسنده زمین میآید و شاهد داستان عاشقانهی یک کلنل انگلیسی و یک هنرپیشهی معروف زن هستیم و در نهایت در فصل سوم از اندوه از دست دادن میخوانیم؛ اتفاقی که بارنز آن را با تمام وجود زیسته و دستمایهی این کتاب کرده است. نویسنده در اثر به شیوهای جذاب و گامبهگام از رنجی میگوید که در اعماق قلبش جریان دارد؛ از رنج از دست دادن همسر و معشوقش. او در این کتاب با کمک گرفتن از ادبیات، تاریخ، هنر و مفاهیم مختلف، اندوهش را از زوایای مختلف برای خواننده میشکافد. بارنز بهقدری هنرمندانه از این فقدان صحبت میکند که میتواند حتی همذاتپنداری خوانندگانی را که چنین تجربهای نداشتهاند، برانگیزد. نویسنده در این اثر به ورطهی گلایه و شکایت نمیافتد و بهشیوهای جدید با رنج مواجه میشود. عکاسی، بالون سواری، عشق و اندوه اثری شاخص و متفاوت پیرامون از دست دادن است. بارنز در انتهای کتاب میگوید با رنجش کنار آمده و آن را پذیرفته، بااینحال هرکس بهشیوهی خود با این بحران روبهرو میشود و این کتاب میتواند برای همه راهگشا باشد.
کتاب با وجود رویکرد متفاوتش در واکاوی اندوه، توانست نظر مخاطبان و منقدان را جلب کند؛ یکی از خوانندگان این کتاب در آمازون در مورد این اثر گفته است: «این کتاب یک اثر معمولی در مورد غم نیست؛ در واقع در بیشتر بخشها بهطور مستقیم در مورد اندوه حرف نمیزند. بارنز اثرش را به سه بخش تقسیم میکند، در بخش اول در مورد ماجراجویی میگوید و در بخشهای بعدی با زمینهسازیها به اندوه میپردازد.» خوانندهی ایرانی این کتاب در مورد ارتباط بخشهای کتاب گفته است: «اگرچه در ابتدا فصلهای کتاب ظاهراً ارتباطی ندارند، ولی هرچه جلوتر میرویم بیشتر متوجه رویکرد جذاب بارنز و ارتباط دو فصل اول با اندوه میشویم؛ مطالعهی این جستار نیاز به صبوری زیادی دارد.» نشریات مختلف هم از این کتاب تمجید کردند و آن را اثری خواندنی دانستند. نشریهی تایمز در مورد اثر نوشت: «کوتاه و زیبا... کتاب صمیمیت و صداقتی کمیاب درمورد عشق و غم را شرح میدهد.» و starred review نوشت: «به همان اندازه که فصیح نوشته شده، احساسات و روح آدمی را به لرزه درمیآورد. کتابی درباره مرگ همسر که شبیه هیچ کتاب دیگری نیست.»
بارنز مستقیم وارد داستان عاشقانهاش نمیشود؛ او ابتدا از ماجراجویی و عشق حرف میزند و مینویسد: «دو تا آدم را که تا به حال کنار همدیگر قرار نگرفتهاند، کنار هم میگذارید. بعضی وقتها مثل اولین باری میشود که تلاش شد، بالنی هیدروژنی را به بالن هوای گرم ببندند. ترجیح میدهید اول بسوزید و بعد زمین بیوفتید و یا اول عشق زمینتان بزنید و بعدا شما را بسوزاند.» در ادامه به تاریخ و هنر گریزی میزند و از آنها برای تعریف عشق و اندوه بهره میگیرد؛ همانطور که در جایی از کتاب میخوانیم: «پس از جنگ ابوطلیح، تودهای از کشتگان عرب بنا به ضرورت و دفن نشده به جا مانده بود. با این حال جسدها به دقت وارسی شده بودند. هر کدامشان حرزی از چرم به بازو بسته داشت؛ مزین به دعایی از رهبرشان. مهدی که به سربازانش وعده داده بود میتواند گلولههای بریتانیایی را به آب بدل کند. عشق حسی شبیه ایمان و شکست ناپذیری به ما میدهد و بعضی وقتها یا شاید هم همیشه جواب میدهد.» همچنین داستان نیز یکی از دستاویزهای بارنز برای القای احساسش است؛ همانطور که در بخشی مینویسد: «سارا برنارد، اما، با معشوق هنرمندش، جورج کلرین، و هوانوردی حرفهای در بالونی نارنجی سفر کردند که نامش را از نقشِ اخیر خانم در تئاتر شهر گرفته بود: دُنییا سُل. ساعت ششونیم بعدازظهر، ساعتی بعد از شروع پرواز، خانم بازیگر نقش مادر را ایفا کرده برای بقیه ساندویچ جگر گرفت. هوانورد بطریِ شامپاینی باز کرد و چوبپنبهی سر بطری را به هوا فرستاد و برنارد از جامی فلزی نوشید. بعد پرتقال خوردند و بطریِ خالی را به دریاچهی وَنسِن پرت کردند. یکهو باد زیر پوستشان رفت و با خوشحالی وزنههای تعادل را از بالا به سر تماشاچیان فقیرِ آن پایین ول کردند: یک خانوادهی توریست انگلیسی در بالکن برج باستیل، بعدتر هم بر سر جماعت سرخوشِ جشن عروسیِ بیرون شهر.»
جولیان بارنز، سال ۱۹۴۶ در انگلستان متولد شد. چاپ کتاب «درک یک پایان» او را به شهرتی جهانی رساند؛ اثری که نشان میداد نویسندهاش نگاه منحصربهفردی به موضوع عشق دارد. این اثر جوایز متعددی را در کارنامهی بارنز نشاند و او را به یک نویسندهی شناختهشده و مهم تبدیل کرد. مرگ همسر بارنز بر اثر تومور مغزی، اندوه زیادی را در او ایجاد کرد؛ اندوهی که دستمایهی نوشتن کتاب عکاسی، بالونسواری، عشق و اندوه شد. این کتاب میتواند برای تمام خوانندگان، حتی آنها که تجربهی فقدان نداشتهاند، خواندنی و جذاب باشد. از دیگر آثار تأملبرانگیز و دوستداشتنی این نویسنده میتوان به «چیزی برای ترسیدن وجود ندارد»، « قبل از آشنایی او با من» و «گیاهخوار» اشاره کرد.
اگر به کتابهای داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.