نسیم طالب نویسندهی کتاب موفق «قوی سیاه» این بار در کتاب «پادشکننده: آنچه از بینظمی بهره میبرد»، به تحلیل پدیدهها با عینک پادشکنندگی پرداخته است. بهزعم طالب، شکننده هرآن چیزی است که طی رویدادهای تصادفی آسیب میپذیرد یا متضرر میشود، که اگر همین پدیده طی فرآیندهای مختلف و با به کار بردن دستورالعملهایی بتواند مقاومت لازم را بهدست آورده و بیشتر از ضرر، منفعت حاصل کند، ماهیت آن به پادشکننده تغییر خواهد کرد.
نسیم طالب نویسندهی کتاب موفق «قوی سیاه» این بار در کتاب «پادشکننده: آنچه از بینظمی بهره میبرد»، به تحلیل پدیدهها با عینک پادشکنندگی پرداخته است. بهزعم طالب، شکننده هرآن چیزی است که طی رویدادهای تصادفی آسیب میپذیرد یا متضرر میشود، که اگر همین پدیده طی فرآیندهای مختلف و با به کار بردن دستورالعملهایی بتواند مقاومت لازم را بهدست آورده و بیشتر از ضرر، منفعت حاصل کند، ماهیت آن به پادشکننده تغییر خواهد کرد. کتاب «پادشکننده: آنچه از بینظمی بهره میبرد» توسط نشر نوین و با ترجمهی مینا صفری به چاپ رسیده است.
در کتاب «پادشکننده» همراه با مثالهای فراوان و تحلیلهای گوناگون از محیط کسبوکار و اقتصاد گرفته تا موضوعات پزشکی و حتی قانون تنازع بقا، روشهایی پیشنهاد شده تا بتوانیم شکنندگی را به حداقل برسانیم و به پادشکنندگی نزدیکتر شویم. مانند کسی که در برابر بیماری شکننده است اما با دریافت واکسن به پادشکننده تبدیل می شود و از خودِ بیماری برای قوی شدن در مقابل آن استفاده میکند.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «پادشکننده» چیست؟
نظر امین قریبی از اعضای هیات موسس مرکز تحقیقات شهر هوشمند که آن را در صفحه اینستاگراماش به اشتراک گذاشته است: «نویسنده در جایی از کتاب میگوید که در درونش رادار چرندیابی دارد که به خوبی چرندیات را تشخیص میدهد. فکر کنم همه ما چنین راداری داریم، با این تفاوت که تنطیماتش خاص خودمان است. برای مواجهه با حرفهای نسیم نیکلاس طالب بهتر است این رادار را دوباره تنظیم کنیم و مطمئن شویم که ایدههایش را با عشق یا نفرتمان به نویسنده ارزیابی نمیکنیم.
در جایی از کتاب، نویسنده میگوید که باد شعله شمع را خاموش میکند اما آتش را شعلهورتر میکند. تصادفی بودن، عدم قطعیت و آشوب نیز همینطور هستند؛ باید از آنها بهره ببرید نه اینکه خودتان را پنهان کنید. باید آتش باشید و مشتاق وزش باد! همین نکته، نگرش دیرتسلیمشوندگی نسیم نیکلاس طالب را در برابر تصادفی بودن و عدم قطعیت در کتاب «پادشکننده» بیان میکند.
در واقع نویسنده نمیخواهد که ما فقط از عدم قطعیت جان سالم بهدر ببریم یا به زحمت از عهده آن برآییم. ماموریت ما این است که چطور نادیده، مبهم و غیرقابل توضیح را رام کنیم، بر آن مسلط شده و یا حتی شکستش بدهیم.
پادشکنندگی یک حالت ذهنی است، یعنی ما باید همیشه آمادگی بروز تنش و استرس و عدم هماهنگی و عدم قطعیت را داشته باشیم. هدف این نیست که ضربه نخوریم و آسیب نبینیم! هدف این است که از همین آشوبها استفاده کنیم و بهتر شویم.
پیتر در سایت «گودریدز» نظرش را چنین عنوان کرده است: «حرف او این است که شما روی آزمایششدهترین سیستم شرط میبندید و آزمایششدهترین سیستمی که ما از آن میشناسیم مادر طبیعت و تکامل است. هر کاری که ما انجام میدهیم باید براساس سیستمهایی که میلیونها سال استرس داشتهاند مورد قضاوت قرار گیرد. این بدان معنا نیست که طب مدرن چیز بدی است، زیرا وقتی مفید باشد، بسیار مفید است، اما وقتی برای بهبودهای نسبتاً جزئی از آن استفاده میشود، خطرات آن بیشتر از مزیتهایش است.»
شِین استاد جامعهشناسی است که نظرش راجع به کتاب «پادشکننده» را در سایت «آمازون» نوشته است: «من یک استاد جامعهشناسی هستم و بسیاری از حملات نسیم به حوزهی من است، اما میتوانم صادقانه بگویم این کتاب مورد علاقه من است. انسانها موجوداتی خلاف علت هستند و با این حال دانشمندان علوم اجتماعی فکر میکنند که میتوانند رفتار انسان را به شیوههای علی پیشبینی و کنترل کنند. نسیم نگاه من به جهان را تغییر داده است و امیدوارم روزی با او ملاقات کنم تا از او برای این کتاب فوقالعاده تشکر کنم. با تشکر از نسیم برای این کتاب عالی و برای نوشتن آن به گونهای که لحظات بسیار شادی را همراه با تأملات عمیق فراهم کرد.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
نسیم طالب معتقد است بروز خطا و اشتباه در شکلگیری یک پادشکننده نقش بسزایی دارد اما همین امر با اماواگرهایی همراه است که در ادامه بیشتر راجعبه آن میخوانیم: «غالبا اشتباهات دیگران است که به بقیهی ما نفع میرساند – نه متاسفانه به خودشان. دیدیم که استرسزاها اگر در بافت درست باشند اطلاعات هستند. زیان از خطاها برای پادشکنندهها باید کمتر از فوایدش باشد. البته ما داریم دربارهی بعضی و نه همۀ خطاها صحبت میکنیم؛ خطاهایی که یک سیستم را نابود نمیکنند به جلوگیری از بلایای بزرگتر کمک میکنند. مهندس و تاریخنگار مهندسی، هنری پتروسکی، نکتهی بسیار ظریفی را مطرح میکند. اگر تایتانیک دچار آن تصادف مشهور و به همان اندازه مصیبتبار نمیشد ما همچنان داشتیم اقیانوسپیماهای بزرگتر و بزرگتر میساختیم و فاجعهی بعدی، حتی از آن هم فجیعتر میشد. بنابراین افرادی که تلف شدند قربانی خیر بزرگتری شدند؛ بیشک آنها بیشتر از شمار جانباختگان، جان افراد را نجات دادند. داستان تایتانیک، تفاوت بین دستاوردها برای سیستم و آسیب به بعضی از قسمتهای جدای آن را نشان میدهد.
میتوان همین مسئله را دربارهی افتضاح فوکوشیما هم دید: می توان با اطمینان گفت که آن فاجعه ما را نسبت به مشکل رآکتورهای هستهای (و احتمالات کوچک) آگاه ساخت و جلوی فجایع بزرگتر را گرفت. (توجه کنید که خطاهای آزمایش ابتدایی و سادهی استرس و تکیه بر مدلهای ریسک، در آن زمان کاملا گویا و روشن بودند اما مانند مورد بحرانهای اقتصادی، هیچکس دلش نمیخواست گوش کند.)
هر سقوط هواپیمایی، ما را به ایمنی نزدیکتر میکند، سیستم را بهبود میبخشد و پرواز بعدی را امنتر میکند – آنهایی که از بین میروند، در ایمنی نهایی برای دیگران سهم دارند. پرواز 111 سوئیس، پرواز 800 تیدبلیوای و پرواز 447 ایرفرانس، بهبود و ارتقاء سیستم را ممکن کردند اما این سیستمها یاد میگیرند چون پادشکنندهاند و تنظیم شدهاند که از خطاهای کوچک بهرهبرداری کنند؛ همان را دربارهی سقوط اقتصادی نمیتوان گفت، چون سیستم اقتصادی، جوری که درحالحاضر ساخته شده است، پادشکننده نیست. چرا؟ هرساله صدها هزار پرواز هوایی داریم و سقوط یک هواپیما شامل حال بقیه نمیشود، پس خطاها محدود و بهشدت معرفتشناختی باقی میمانند – در حالی که سیستمهای اقتصادی جهانی شده و به طور واحد عمل میکنند: خطاها، پخش میشوند و با هم ترکیب میشوند.»
درباره نویسنده
نسیم نیکلاس طالب، متولد سال 1960، بیش از دو دهه را بهعنوان یک تاجر سپری کرد تا اینکه به یک مقالهنویس و محقق تماموقت تبدیل شد و روی مسائل عملی، فلسفی، مسائل تصادفی و احتمال تمرکز کرد. این آماردان، تحلیلگر ریسک و نویسندۀ لبنانی-آمریکایی استادِ دانشگاههای متعددی بوده و اکنون استاد مهندسی ریسک در مدرسۀ مهندسی تندن دانشگاه نیویورک است. طالب مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از دانشگاه پاریس، و دکترای علوم مدیریتاش را از دانشگاه دوفین گرفته است. او همچنین 12 سال بهعنوان استاد برجسته در دانشکده مهندسی دانشگاه نیویورک بهعنوان محقق دانشگاهی فعالیت کرد. کتاب های دیگر وی «پوست در بازی»، «فریفتۀ تصادف» و «قوی سیاه» نام دارند. کتاب دیگر او «اینسرتو» بیش از 200 بار به 41 زبان ترجمه شده است.