کتاب "استامبولی"، آخرین کتاب از مجموعه سفرنامههای منصور ضابطیان است؛ در این کتاب ضابطیان به سراغ استانبول میرود، شهری که به قول خود او، نخستین شهری بود که او را با جهانی فراتر از سرزمینش آشنا کرد و نقش به سزایی در زندگی امروز او که با سفر معنی میشود، دارد.
نام کتاب وام گرفته از همان غذای معروف، یعنی استانبولیپلو یا استامبولی است، و اشاره به اولین مواجههی دربار احمدشاه قاجار، با این غذا، در مهمانیِ بزرگِ مشیرالدولهیِ سفیر، پس از بازگشت از پایتخت عثمانی، دارد؛ غذایی که البته ضابطیان مشابه آن را در استانبول ندید و تنها در شرق و جنوب ترکیه تهیه میشود.
برخورد نویسنده، با استانبول همچون یک بینندهی هوشیارست، کسی که بارها این شهر را برانداز کرده و هربار گوشهای از آنرا همچون رازی جدید، کشف کرده است.
ضابطیان، شیفتهی استانبول است، و این شیفتگی را به صمیمیترین شکل ممکن و با لحنی شاعرانه، ابراز میکند و نه فقط یک شهر، بلکه فرهنگ یک کشور را از دریچهی دیدار با این شهر زیبا، به ما معرفی میکند.
او با ما، از اهمیت قهوه و گربه در استانبول صحبت میکند، از رنگ زردِ دلنشینِ خانهی آتاتورک مینویسد و از لذت کوفتههای "رمزیه خانم" میگوید.
کتاب سراسر لذت است؛ لذت از کشف مکانی جدید تا لذت از کشف طعمی جدید، و ضابطیان شوقِ خود ازین تجربهها را صمیمانه ابراز میکند و کِیفِ سِیر کردن در آن شهر را با عکسهای خود دو چندان میکند.
او، استانبول را نه فقط با ساختمانها و دیوارنگاریها، بلکه با مردمش و تجربهی دوستی با آنها نیز، توصیف میکند.
از غافلگیرکنندهترینِ این دوستیها، دیدار و گفتوگو با زولفو لیوانلی، شاعر و نویسندهی ترک، است.
ضابطیان، کتاب را با گفتوگوی دوستانهی خود با لیوانِلی به پایان میرساند، و ما را مهمان ترانهای از او که برای صمد بهرنگی سروده است، میکند؛ قسمتی ازین ترانه را به عنوان پایانی بر این معرفی، با هم میخوانیم:
«....جاری شد خونی به رگها
به آب شستند خون را
تخت به یک سو، شاه به یک سو
نشست درخت بر شکوفه
رنگی بداد از خونِ خویش
تا که ز سوزِ بادِ وحشی
مبادا از سرما یخ زند شکوفه»
نظر خوانندگان دربارهی این کتاب چیست؟
کتاب "استامبولی"، نیز همچون سایر سفرنامههای منتشر شده از ضابطیان، مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفته و از محبوبیت زیادی برخوردار است.
استقبال ازین کتاب را میتوان در رضایتمندی مخاطبان آن به خوبی مشاهده کرد؛ مخاطبی در سایت سیبوک آن را،
«یه کتاب فوق العاده خوشمزه و جذاب و بی نظیر مثل تمامی آثار قبلی جناب ضابطیان عزیز» توصیف کرده است؛ همچنین در فروشگاههای مجازی دیگری همچون بوکلند، کتاب رنگی و ایرانکتاب، "استامبولی" را "بسیار خواندنی"، "عالی" و "یکی از بهترین کارهای آقای ضابطیان" دانستهاند.
کتاب "استامبولی" در همین مدت کوتاه به دلیل استقبال فراوان خوانندگانِ خود، به چاپ چهاردهم رسیده است.
جملاتی که شاید انگیزهی خواندن باشند
ضابطیان، نه مانند یک رهگذر ساده یا یک توریست، بلکه همچون خبرنگاری تیزبین و نویسندهای شاعرمسلک با لحنی صمیمی، استانبول را توصیف میکند.
این قسمت از توصیف او، در مورد پل "گالاتا" یا به قول ضابطیان "پل شعر و ماهی" را با هم میخوانیم:
«مرغهای دریایی ماهرترین دزدان جهان هستند. چشم بگردانی ممکن است به تکه نانی که در دست داری هم رحم نکنند. کافی است آن تکهنان را خودت به زبان خوش به آسمان پرتاب کنی تا یکباره پرندگان غولپیکر سفیدرنگ به سوی آن حمله کنند. درست شبیه آدمهایی که دنبال یک تکهنان در دویدنی بیانتها به سر میبرند.
اینجا روی پل "گالاتا" این صحنهای همیشگی است. پرواز مرغهای دریایی که گاهی به سوی آب شیرجه میروند و گاه در جستجوی تکهای از ساندویچ یک عابر پیادهاند که دارد روی این پل مهم استانبول قدم میزند. از اینجایی که من بر پل گالاتا ایستادهام، استانبول از هر زمان دیگری استانبولتر است.....»
دربارهی نویسنده
منصور ضابطیان(متولد ۷ آذر ۱۳۴۹ - تهران) روزنامهنگار، سفرنامهنویس، مجری رادیو و تلویزیون، گوینده، پادکستِر، مدرس، تهیهکننده و کارگردان است.
او پس از انصراف از رشتهی علوم آزمایشگاهیِ دانشگاه گیلان، به تحصیل در رشتهی سینما پرداخت و از همان زمان فعالیتهای خود، در دنیای مطبوعات و رسانه را آغاز کرد. آغازِ فعالیتهای حرفهای ضابطیان با همکاری با مجلات و روزنامههایی همچون، حیاتنو، چلچراغ، گزارش فیلم و کلک، بوده است؛ او در سال ۱۳۷۸ پا به دنیای تلویزیون گذاشت و از جمله برنامههایی که در آنها حضور داشته است، میتوان به برنامههای: سبد، مردم ایران سلام، جغرافیای فریاد، فرشواژه، نقره، صدبرگ و رادیو هفت اشاره کرد.
ضابطیان، اولین کتابهای خود را تحت عنوان "اگر یک سوسمار بودیم" و "اگر یک زرافه داشتیم" در سال ۱۳۸۵ منتشر کرد و در سال ۱۳۸۹ با همکاری نشر مثلث، خوانندههای خود را با کتاب "مارک و پلو" که اولین کتاب از مجموعه سفرنامههای اوست؛ آشنا کرد و شکل دیگری از سفر کردن و لذت بردن از جهانگردی آن هم با کمترین هزینهها را به خوانندهی ایرانی معرفی کرد.
قلم صمیمی و دلنشین او، تا به امروز مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده و در شکسته شدن تابوی غیرممکن بودن سفر در ذهن خواننده ایرانی، بسیار تأثیرگذار بوده است.
از جمله جوایزی که ضابطیان تا به امروز دریافت کرده است، میتوان به دریافت جایزهی قلم بلورین بهترین گفتگوی سال و بهترین گزارش سال، در جشنواره مطبوعات در سال ۱۳۸۳، بهترین برنامهساز تلویزیون در نوروز ۱۳۹۰ و دومین مجری برتر تلویزیون به انتخاب مجلهی سروش، اشاره کرد.