«گذر از عشقهای سمی» نوشتهی «سوزان فوروارد»، روانشناس و رواندرمانگر آمریکایی است که به یکی از مهمترین مسائل انسانی، یعنی عشق و روابط عاشقانه پرداخته است. این کتاب در ایران با ترجمهی مبینا فتحی به زبان فارسی برگردانده شده و توسط «انتشارات لیوسا» منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. همانطور که از اسم کتاب مشخص است، این اثر در زمرهی کتابهای خودیاری قرار میگیرد و به موضوع روابط بینفردی میپردازد.
همانطور که از اسم کتاب مشخص است، این اثر در زمرهی کتابهای خودیاری قرار میگیرد و به موضوع روابط بینفردی میپردازد. هر انسانی در زندگیاش به احتمال زیاد حداقل یک بار وارد رابطهی عاشقانهای میشود که ممکن است ناسالم باشد و فرد به جای تجربهی احساسات مطلوب و خوشایند، همیشه تنش و اضطراب را در وجودش حس کند. این کتاب سعی دارد مرز بین روابط سالم و روابط ناسالم و آسیبزا را به خوانندگان نشان دهد و به آنها کمک کند تا از روابط سمی خود فاصله گرفته و بتوانند به آن رابطه پایان دهند.
در ادامه به برخی از نظرات خوانندگان که در سایت آمازون ثبت شده است، میپردازیم. خوانندهای نوشته است: «این کتاب فوقالعاده است و من آن را به هر کسی که در ترک یک رابطی سمی مشکل دارد، توصیه میکنم. ای کاش آن را 25 سال پیش میخواندم وقتی برای اولین بار عاشق شدم و بعد از فروپاشی هر رابطه با خودم مشکل پیدا میکردم. الگویی تکرارشونده در روابط وجود دارد که این کتاب آن را به معرض نمایش میگذارد و به شما کمک میکند تا این رفتار را درک کرده و بدانید که با تصدیق و تشخیص آن میتوانید آن را برطرف کنید. با خواندن این کتاب توانستم فوراً رفتارهای مخرب و ناسالم را کنار بگذارم.»
خوانندهی دیگری با اشاره به چند نکتهی مهم، نویسنده را ستایش و این کتاب را عامل نجاتبخش خود معرفی میکند: «1. دکتر فوروارد تعدادی سوال، برای پاسخ به مشکلات روابط فهرست میکند. این نکته برای من بسیار مفید بود زیرا میتوانستم رابطهی گذشته را به وضوح درک کرده و در مورد آنچه هماکنون باید انجام دهم تصمیمگیری کنم. 2. او موارد و داستانهای مراجعین قبلی را که به نظر من واقعاً مفید بودند، بیان میکند. من میتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم. 3. دکتر فوروارد به شیوهای بسیار محاورهای و روان مینویسد. مثل این است که او کنار شما روی مبل شما نشسته و با شما صحبت میکند.»
مخاطب دیگری با اشاره به آموزنده بودن این کتاب میگوید: «با خواندن این کتاب مجبور میشوید به درون خودتان نگاهی بیاندازید و دربارهی اقداماتتان، دقت بیشتری به خرج بدهید.»
در پیشگفتار کتاب می¬خوانیم: «جیم باور داشت که گلوریا باطناً نمیخواهد که رابطهشان تمام شود. اصلا چطور ممکن بود چنین چیزی را بخواهد؟! عشق میان آن دو بسیار زیبا بود. به نظر جیم، گلوریا فقط کمی میترسید که دلیلش هم عشق بیش از اندازهی جیم به او بود که نگرانش میکرد. در حقیقت، جیم گمان میکرد عشقی که با آن شدت و حدّت، به گلوریا تقدیم میکرد، گوهری کمیاب و بینظیر است که نصیب کمتر کسی در زندگی میشود و مطمئن بود که دیر یا زود، گلوریا قدرت و شکوه این عشق را درخواهد یافت و با آن به راحتی کنار خواهد آمد.» دکتر فوروارد در سراسر کتاب، سعی دارد با آوردن مثالهای عینی و واقعی، ذهن خوانندگان را به چالش بکشد و در انتهای هر مثال با ارائهی راهکار و پیشنهاد به ما کمک می¬کند تا راحتتر به زندگی عادی خود ادامه دهیم.
در بخش دیگری از کتاب یکی از رفتارهای مخرب مراجعی به نام مارگارت را میخوانیم: «اغلب، عاشق وسواسی به نقطهای میرسد که تلفن زدنهای پیدرپی و کشیک کشیدن و پرسه زدن اطراف منزل معشوق برایش کافی نیست و تنها موجب اشتیاق بیشترش برای رویارویی با او میشود. پس با خلاقیت هر چه تمامتر (و اغلب احمقانه) برای ساخت و پرداخت بهانههای من درآوردی، ناگهان خود را پشت در خانهی آن فرد مییابد؛ بهانههایی مانند این¬که گمان میکند چیزی را که پیدا نمیکند، شاید در منزل او جا گذاشته یا داشته از آن طرف رد میشده و گفته است بایستد و سلامی کند، یا دچار مشکلی شده و احتیاج به راهنمایی دارد یا کتابی را که قبلا قرض گرفته بود، پس آورده است. هرچند که در رابطهی عاشقانه هیچیک از این کارها مزاحمت محسوب نمیشود و آسیبی به فرد نمیزند، اما در رابطههای خاتمه یافته، فرد مورد نظر احساس میکند که بازیچهی عاشق وسواسی شده است و در نتیجه، واکنشش در مقابل چنین رفتارهایی خشم و طرد بیشتر طرف مقابل است. دربارهی مارگارت این زیادهرویها ادامه داشت تا اینکه یک بار بسیار بیموقع و نابجا، پشت درب منزل دیوید ظاهر شد. یک شب او با دوستانش به مهمانی مجردی رفته بود و به من گفت که شاید بعد از تمامشدن مهمانی، خودش با من تماس بگیرد.»
در پشت جلد کتاب، توضیح مختصری درباره محتوای کتاب آمده است: «روابط عاطفی سرشار از پیچیدگی و نوسانهای مختلف است؛ روزها و خاطرات خوش در کنار تلخیهایی که پیش میآیند و مسیر زندگی ما را مشخص میکنند. رابطه را باید بهعنوان یکی از جدیترین مسائل انسان در نظر گرفت. ما در مسیر خود با عشقهای پرشور و حرارتی مواجه میشویم که شفافیت و طراوت آنها به دلایل مختلف میتواند دچار خدشه شود. در واقع به رفتاری وسواسی و آسیب زننده و حتی خطرناک تبدیل شدهاند میپردازد. عشقهایی که یکی از طرفین رابطه دیگری را ترک کرده و رفته است، اما طرف مقابل حاضر به پذیرش این موضوع نیست، بلکه پیگیر و سمج است و برای دستیابی به خواستهاش تهدید میکند و گاه دست به اعمال غیرمنطقی یا ابلهانه میزند. در این کتاب سوزان با مطرح کردن نمونه¬های واقعی مراجعانش نه تنها تصویری از تفاوت عشق و دوست داشتن سالم و همچنین ناسالم نشان میدهد بلکه با ارائه مثالهای کاربردی از مراجعانش برای مواجهه و کنار آمدن با این گونه احساسات فلج کننده راهکارها و روشهایی عملی در اختیار خوانندگان قرار میدهد.»
سوزان فوروارد، نویسنده، روانشناس و درمانگر آمریکایی است که در سال 1938 متولد شد. او با بسیاری از نهادهای روانپزشکی و رواندرمانی کالیفرنیا همکاری کرده است. او کتابهای پرفروش زیادی از خود به جای گذاشته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم: «والدین سمی»، «باجگیری عاطفی»، «مردانِ زنستیز»، «والدین سمی همسر» و «مادران سمی».