کتاب «شیب»، اثری تاثیرگذار از ست گادین است که در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار به چاپ رسید. این کتاب در ایران نیز توسط انتشارات آموخته و با ترجمهی امیر انصاری در ۸۰ صفحه و قطع رقعی منتشر و روانهی بازار شد. با توجه به استقبال خوبی که از این کتاب صورت گرفته است، در حالحاضر به چاپ پنجم رسیده است. در کتاب «شیب»، نویسنده به این موضوع میپردازد که موفقیت یک شبه، اساسا یک افسانه است و هرگز واقعیت ندارد.
کتاب «شیب»، اثری تاثیرگذار از ست گادین است که در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار به چاپ رسید. این کتاب در ایران نیز توسط انتشارات آموخته و با ترجمهی امیر انصاری در ۸۰ صفحه و قطع رقعی منتشر و روانهی بازار شد. با توجه به استقبال خوبی که از این کتاب صورت گرفته است، در حالحاضر به چاپ پنجم رسیده است. در کتاب «شیب»، نویسنده به این موضوع میپردازد که موفقیت یک شبه، اساسا یک افسانه است و هرگز واقعیت ندارد. او معتقد است که تمام افرادی که به موفقیت رسیدهاند، مسیری پر پیچوخم را گذراندهاند و در این مسیر هم شیب و هم بنبست داشتهاند. او به ما یاد میدهد که اگر به موفقیت دیگران غبطه میخوریم و تلاش میکنیم به جایگاه آنها برسیم، آیا حاضر هستیم شیبها و بنبستهایی که آنها گذراندهاند که بگذرانیم؟ یا اینکه فقط به غبطه خوردن و متوسط ماندن کفایت میکنیم؟ این کتاب بهزیبایی و با لحن تاثیرگذارش، ما را امیدوار میکند که به آیندهای بینظیر خواهیم رسید، اگر بیوقفه تلاش کنیم و هرگز متوقف نشویم.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «شیب» چیست؟
گریتا در مورد تجربهی مطالعهی این کتاب میگوید:
«کتاب «شیب» فوقالعاده بود. لحنی خاص و صمیمانه که شما را جذب میکند. از موفقیت میگوید، از شکستها میگوید، از شیب و بنبست و از ادامه دادن میگوید. نویسنده در این کتاب، انگیزهای منطقی را در ذهن مخاطب القا میکند که واقعا باعث حرکت، رشد و موفقیت میشود. از پرداختن به کلیشههایی در مورد موفقیت دوری میکند و سعی دارد با بیانی دقیق و موشکافانه، مسیر را بهدرستی نشان دهد. حتما پیشنهاد میکنم که این کتاب را در اولین فرصت مطالعه کنید.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزهی خواندن باشند
پاراگرافی زیبا از کتاب که در مورد حس تسلیم شدن و ادامه دادن و جا نزدن است را در زیر میخوانیم:
«حس تسیلم شدن دارم، راستش، هر روز همینطور است. البته، نه کل روز، گاهی اوقات. شرط میبندم شما هم گاهی اوقات چنین احساسی دارید. اگر از آن دست آدمهای بسیار موفق و هدفمندی هستید که ناخودآگاه شروع به خواندن چنین کتابی میکند، احتمالا به برخورد با موانع هم عادت دارید؛ موانع کاری، موانع شخصی، حتی موانعی که بر سر راه رسیدن به تناسب اندام یا برنده شدن در یک بازی تختهای وجود دارند. بیشتر اوقات، با پشتکار با موانع دستوپنجه نرم میکنیم. گاهی دلسرد میشویم و به آثار الهامبخش، مانند نوشتههای وینس لومباردی، روی میآوریم: «کسانی که جا میزنند هرگز برنده نمیشوند و برندهها هرگز جا نمیزنند.» این نصیحت بدی است. برندهها همیشه جا میزنند، با این تفاوت که چیزهایی درست را در زمان درست ترک میکنند. بیشتر مردم جا میزنند. فقط، این کار را خوب انجام نمیدهند. در واقع، خیلی از حرفهها و بازارها از جا زدن دیگران سود میبرند(جامعه فرض را بر این میگذارد که خیال جا زدن دارید). در واقع، شرکتها و سازمانها روی این موضوع حساب میکنند.»
پاراگرافی دیگر از کتاب را که در مورد انتخاب کردن و بینهایت بودن این انتخابها توضیح میدهد را در زیر میخوانیم:
«مشکل بینهایت بودن، آن است که بینهایتهای زیادی وجود دارند. تقریبا در هر بازاری، تعداد انتخابها رو به بینهایت میرود. مردم در مواجهه با بینهایتها، هراسان میشوند. گاهی، چیزی نمیخرند. گاهی، ارزانترین کالا از هر چیزی را میخرند. خیلیها در مواجهه با انتخابهای بینهایت، برند پیشگام بازار را انتخاب میکنند. کتابهای پرفروش همچنان بیشتر از سایر کتابهای یک ناشر فروش میکنند. وبسایتهایی که در سایت دیگر برجسته میشوند، همچنان صدها برابر بیشتر از سایتهای عادی ترافیک جذب میکنند. شرکتهای بزرگ بیمه صرفا به خاطر بزرگ بودنشان است که مشتری جذب میکنند. تعداد کارجویان رو به بینهایت میرود. تعداد مؤسسات خدمات حرفهای، وکلا، فروشگاههای مانیکور، بارهای قهوه و برندهای صابون هم به همین ترتیب است. بهتر این است که بهترین باشید.»
پاراگرافی دیگر از کتاب که در مورد هانا اسمیت است را در زیر میخوانیم:
«هانا اسمیت، زن بسیار خوششانسی است. او منشی دادگاه عالی است. او بهترین در جهان است. سال پیش، بیش از ۴۲هزار نفر از دانشکدههای حقوق ایالاتمتحده فارغالتحصیل شدند. از این میان، ۳۷ نفر منشی دادگاه عالی شدند. پس از گذراندن یکسال در دادگاه، شغلشان برای همیشه تضمین شده است. مؤسسات حقوقی برتر، به منشیهای استخدام شده ۲۰۰هزار دلار یا بیشتر، پاداش در زمان عقد قرارداد پرداخت میکنند. این افراد در آینده، شریک این شرکتها، قاضی و سناتور میشوند. در این¬جا، جا دارد به دو مطلب اشاره کنیم. اول اینکه هانا اسمیت اصلا خوششانس نیست. او باهوش، متمرکز و به شکل عجیبی سختکوش است و مطلب دوم، هر کدام از آن ۴۲هزار نفری که سال گذشته از دانشکدهی حقوق فارغالتحصیل شدند، میتوانستند شغل هانا را داشته باشند، خیلیها ندارند، نه به این دلیل که به اندازهی کافی باهوش نبودند یا از خانواده خوبی نیامده بودند؛ نه، علت اینکه بیشترشان این شانس را پیدا نکرده بودند، آن بود که جایی در طول راه جا زده بودند. آنها دبیرستان، دانشگاه یا دانشکدهی حقوق را ترک نکردند. در عوض، از آرزوی بهترین بودن در جهان دست کشیده بودند، چون هزینهی این کار به نظرشان بسیار بالا میآمد.»
دربارهی نویسنده
ست گودین اهل آمریکا است و در سال ۱۹۶۰ متولد شده است. او یک نویسنده، کارآفرین و سخنران است. اکثر کسانی که او را از نزدیک میشناسند به او لقب انسانی متفاوت را دادهاند که متفاوت فکر میکند و متفاوت زندگی میکند. در سال ۲۰۰۹ وبلاگ ست گادین به انتخاب مجلهی تایمز جزو ۲۵ وبلاگ برتر آن سال قرار گرفت. از کتابهای دیگر این نویسنده میتوان به «قبایل»، «مهرهی حیاتی» و «گاو بنفش» اشاره کرد.