واقع نگری/چرا جهان را کژ می فهمیم

  نویسندگان این اثر به شرح ده غریزه‌ای می پردازند که باعث انحراف دیدگاه ما و بروز خطاهای شناختی می‌شوند. خطاهایی که باعث شده بسیاری از ما، دنیا را تلخ‌تر از آن‌چه هست ببینیم و حتی احساس کنیم جهان به سرعت رو به نابودی پیش می‌رود. این ابزارها کمک خواهند کرد که تصویر واقعی و درستی از جهان داشته باشیم. واقع‌نگری یعنی فقط آن دیدگاه‌هایی را در ذهن داشته باشیم که در تاییدشان حقایقی قوی و اثبات‌کننده وجود دارد.

افراد معروف و انتشاراتی‌ها چه نظری درباره‌ی کتاب واقع‌گرایی دارند؟

بیل گیتس درباره‌ی کتاب واقع‌نگری میگوید: «این یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی‌ست که تا به حال خوانده‌ام؛ راهنمایی ضروری برای درست فکر کردن درباره‌ی دنیا است.» باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا: «کتاب واقع‌نگری نوشته‌ی هانس روزلینگ _متخصص برجسته‌ی بین‌المللی بهداشت عمومی_ یک کتاب امیدوار‌کننده در مورد پتانسیل پیشرفت بشر است ، هنگامی که ما به جای تعصبات ذاتی خود، واقعیت‌ها را بررسی می‌کنیم.»

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره‌ کتاب واقع‌گرایی چیست؟

آیدین _از کاربران سایت طاقچه_ نوشت: «این کتاب چند حرف اصلی دارد. این‌که به هیچ‌وجه به رسانه برای گرفتن اطلاعات درست اعتماد نکنید چون منافع رسانه در ایجاد استرس و تنش است و هیچ‌وقت کلیت یک ماجرا را بیان نمی‌کنند. برای به‌دست‌آوردن اطلاعات باید به متخصصان در هر زمینه رجوع کرد. همچنین همیشه علم‌تان را به‌روز نگه دارید، چون مسائل علوم اجتماعی هر روز دست‌خوش تغییر هستند، ارزش‌ها تغییر میکنند و فرهنگ‌ها با توجه به شرایط به روز می‌شوند. یکی دیگر از مباحث کتاب این قضیه است که دنیا تبدیل به جای بهتری شده و این بهتر شدن درحال ادامه است. امروزه کودکان کمتری می‌میرند، برای بیماری‌های زیادی درمان پیدا شده و تلفات بلایای طبیعی کمتر شده است. زنان از حقوق بیشتری برخوردار هستند، امکانات اولیه مثل آب و گاز و برق در اختیار میلیاردها انسان قرار دارد و... .»

یکی از خوانندگان خارجی کتاب واقع‌نگری در سایت آمازون از احساس خود قبل و بعد از خواندن کتاب می‌گوید: «مانند بسیاری از مردم، من در تمام زندگی‌ام احساس گناه و افسردگی عمیقی نسبت به وضعیت وحشتناک جهان داشته ام، آن‌قدر که اغلب احساس می‌کردم انجام هیچ‌کاری فایده‌ای ندارد. این کتاب همه چیز را تغییر داد زیرا همه‌ی آن اخبار بد (که ما دائماً درگیر آن هستیم) را مبتنی بر واقعیت می‌سنجد. اطلاعات جذاب و سرگرم‌کننده‌ای که کتاب ارائه داده است، تقریباً همه‌ی آنچه را که من در مورد دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم باور داشتم، به چالش کشید و باعث شد که من نه‌تنها نسبت به وضعیت بشریت مثبت‌تر و امیدوارتر باشم، بلکه ارزش این را دارد که تلاش کنم تا در تلاش و پیشرفتی که روزانه در سراسر کره‌ی زمین رخ می‌دهد مشارکت داشته باشم.»

تام از خوانندگان آمریکایی کتاب در سایت گودریدز نوشت: «می‌دانستم از خواندن این کتاب لذت خواهم برد، اما حتی بهتر از آن چیزی است که فکر می‌کردم. به نظر می‌رسد روسلینگ کمی شبیه استیون پینکر است اما بدون هیچ گونه تعصب فلسفی و تاریخی. هرچند پیام اصلی یکسان است: جهان بهتر می‌شود، نه بدتر. روسلینگ بارها و بارها تکرار می‌کند که خود را خوش‌بین نمی‌داند، بلکه می‌خواهد به مردم کمک کند تا جهان را از طریق داده‌ها و حقایق ببینند.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

شما نیز این شرایط را متصور شوید: «دنیا را در نظر بگیرید: جنگ، خشونت، حوادث طبیعی، حوادث انسانی، فسادها و انحرافات. همه‌چیز بد است و به‌نظر می‌رسد دارد بدتر هم می‌شود. درست؟ ثروتمندها ثروتمندتر و فقرا فقیرتر می‌شوند. تعداد فقرا همچنان در حال افزایش است و به‌زودی منابع‌مان تمام می‌شود؛ مگراین‌که دست به کاری اساسی بزنیم. دست‌کم این تصویری است که بیش‌ترِ جهان غرب در رسانه‌ها می‌بینند و این‌طور گمان می‌کنند. من نام این‌را «جهان‌بینی فوق‌دراماتیک» می‌گذارم که استرس‌زا و گمراه‌کننده است. درواقع بیش‌ترِ جمعیت جهان، در پیوستار شاخص‌های درآمدی، جایگاهی میانه دارند. شاید چیزی که ما نامش را «طبقه‌ی متوسط» می‌گذاریم نباشند؛ اما در فقر مطلق هم زندگی نمی‌کنند. دخترهای‌شان به مدرسه می‌روند، بچه‌های‌شان واکسینه می‌شوند، اغلب خانواده‌ها دو فرزند دارند و دل‌شان می‌خواهد برای تعطیلات به مسافرت خارج از کشور بروند، نه این‌که به کشوری پناهنده شوند. جهان قدم‌به‌قدم و سال‌به‌سال وضعیت بهتری پیدا می‌کند، نه براساس اطلاعات یک سال یا با مقیاسی خاص؛ این قاعده است. جهان با چالش‌های جدی و دشواری روبه‌روست؛ اما به پیشرفت‌های چشمگیر و قابل‌توجهی هم دست یافته‌ایم. این جهان‌بینیِ واقعیت‌محور است. روسلینگ افزود: «تجربه‌ی من از دهه‌ها تدریس، آزمایش و گوش‌کردن به صحبت‌های افرادی که باوجود دسترسی به حقیقت، برداشت‌های اشتباهی از آن دارند، درنهایت مرا به این نتیجه رساند که جهان‌بینی فوق‌دراماتیک را نمی‌توان به‌راحتی تغییر داد؛ چراکه این نوع جهان‌بینی مستقیماً از نحوه‌ی کارکرد مغز ما ناشی می‌شود. نوع بشر به طور کلی؛ تمایل غریزی شدیدی به تفکر دوتایی دارد و دلش می‌خواهد چیزها را به دو دسته‌ی متمایز تقسیم کند طوری که چیزی جز شکافی خالی بین‌شان نباشد. ما عاشق دوتایی کردن چیزهاییم، خوب در برابر بد، قهرمان‌ها در برابر شرورها ، کشور من در برابر سایر کشورها. تقسیم کردن جهان به دو قسمت مجزا کاری ساده و غریزی است. البته مشکل‌ساز نیز هست چرا که این نوع تقسیم‌بندی باعث تعارض می‌شود و ما این‌کار را همیشه بدون فکر انجام می‌دهیم.»

درباره نویسنده کتاب واقع‌نگری

«هانس روسلینگ فیزیک‌دان، متخصص آمار، استاد دانشگاه و سخنران سوئدی بود. او استاد بهداشت‌جهانی در نهاد کارولینسکا، و بنیان‌گذار و رئیس موسسه‌ی Gapminder بود که در زمینه‌ی ساخت نرم‌افزار فعالیت می‌کند. روسلینگ به خاطر سال‌ها سفر و فعالیت‌های انسان‌دوستانه در نقاط مختلف جهان، در سال ۲۰۱۲ جایزه‌ی فعالیت‌های بشردوستانه‌ی هاروارد را نیز دریافت کرد. «اولا روسلینگ» و «آنا روسلینگ رونلاند» نیز، پسر و عروس هانس و موسسان بنیاد گپ مایندر هستند.»
بهترین رمان‌های روز را در دسته‌بندی خرید رمان پیدا کنید.