کتاب «همه دختران دریا» اثری از رمان نویس معاصر ایرانی «الهام فلاح» است، که در سال 1395 توسط انتشارات ققنوس جاپ و منتشر شده است. فلاح در سال 1397 موفق به دریافت جایزه بخش ویژه آرای مردمی یازدهمین دوره جایزه ادبی «جلال آل احمد» با عنوان «آتیه داستان ایرانی» شده است. رمان «همه دختران دریا» همراه با داستان معماگونهای که دارد به مسائل اجتماعی و سیاسی هم میپردازد.
داستان «همه دختران دریا» روایتگر دغدغههای چهار زن از قشرهای گوناگون جامعه است. شیرین، فریبا، ستاره و ماندگار نام زنانی است که در یک سفر با هم همراه شدهاند و مسائل و مشکلات خور را واکاوی میکنند. الهام فلاح با قلم شیرین و توصیفهای زیبا رمانی پرکشش، به نگرانیها، بیم و اندوه امروز و دیروز زنان پرداخته است.
نظر خوانندگان کتاب که در یکی از سایتهای داخلی نوشتهاند: «یک رمان عاطفی، اجتماعی، هیجانی، که همه مولفههای یک داستان خوب و پرکشش را داراست.» «داستان معمایی و رازآلودی که زیبا و غیرتکراری است. کتابی با قلم خیلی خوب که برایم جذاب و دوستداشتنی است. با وجود فضای غمیگن و خاکستری از خواندنش لذت بردم، تا حدی که کتاب را در عرض دو روز تمام کردم.»
خبرنگاری به نام گلپر فصاحت در گفتوگویی که با الهام فلاح داشته است، میگوید: «الهام فلاح از جمله نویسندگانی است که برچسب “من نویسنده هستم” ندارند. نوشتن جزئی از وجود اوست. اولین بار ایشان را به عنوان منتقد در جلسه نقد کتاب یکی از دوستان دیدم. خانمی به غایت ساده، واقع نگر، و هوشمند هستند.»
جملاتی کوتاه و زیبا از داستان:
قسمتی از داستان این چنین باران و فضای کلانتر یتوصیف میشود: « باران کج راه به شیشه شلاق میزد. شیشه لق باشد انگار، تق و تق توی قاب زنگزده پنجره عقب و جلو میشد. لای ریل آلومینیومی پنجره پر آب شده بود و معطل تنها یک
حرکت میلیمتری تا روی دیوار نمور شوره زده، شره کند. کاج بیجان و آفتزده حیاط کلانتری خیس و خم در مسیر تندباد، منظره ملالآوری به راهانداخته بود که وسوسه بریدنش را به جان بیننده میانداخت. سرباز لاغر و رنگپریده توی اتاقک نگهبانی جلو در ایستاده بود و چشم های نه خواب و نه بیدارش از میان رویاهای بارانی آلبالو گیلاس میچید.»
الهام فلاح در اردیبهشت سال 1362 در شهر بوشهر چشم به جهان گشود. کودکیاش با قصههای شاهنامه و مثنوی و کلیلهدمنه گذشت. خانواده او که اصالتا گیلانی بودند بعد از 16سالگی او به گیلان بازگشتند. الهام فلاح در رشته کامپیوتر تحصیل کرد، اما بعد از تولد پسرش تصمیم گرفت در خانه بماند و به علاقه کودکیاش، نوشتن و ادبیات، روی آورد. اولین کتابی که نوشت با نام «زمستان با طعم آلبالو» در سال 1390 توسط انتشارات «ققنوس» منتشر شد. رمان «خونمردگی» که توسط نشر چشمه چاپ شده است، داستان عاشقانه ای در بستر جنگ است که موفق به دریافت جایزه بهترین رمان بزرگسال دوسالانه پروین اعتصامی شد. او داستان عاشقانه «زال و رودابه» را برای نوجوانان بازنویسی کرده است. الهام فلاح بهعنوان سرمایهگذار و مشاور فیلمنامه فیلم «تابستان داغ» در سینما هم فعالیت کرده است. او در مصاحبهای میگوید: «آرزو دارم تا وقتی زنده هستم، با چشمانم شکوفایی مجدد داستان و کتابخوانی را ببینم. دلم میخواهد روزی را ببینم که نویسندگی شغل تعریف شده و دارای مزایا و حمایتبخش دولتی یا خصوصی باشد. دارای صنف باشد و حقوق مولف محترمانهتر از آن چیزی که امروزه است محقق شود.»