کتاب اجساد پنهان نوشته کرولاین کپنس است که در سال ۲۰۱۶ به چاپ رسید، با موضوعی سراسر هیجان خواننده را وادار به ادامه دادن میکند. اجساد پنهان درواقع دنبالۀ رمان معروفِ «تو» است که توسط همین نویسنده نگاشته شده است.
جو گلدبرگ مرد ۳۴ سالهای است که زندگی معمولیای دارد، در کتابخانهای مشغول به کار است و روابط عاطفی خوبی با همسایه خودش دارد اما خطر گذشته تاریکی که داشته همیشه باعث نگرانی اوست.
جوگلدبرگ که در روابط احساسی قبلیاش موفق نبوده، تنها شکست عاطفی نداشته بلکه برای حفظ رابطهاش دست به قتلهای ناخواسته هم زده است که با دفن کردن اجساد سعی کرده مشکلاتش را نیز با آنها دفن کند... اما خاطرات و مرور گذشته را نمیتوان فراموش کرد. جو تصمیم به ترک محل زندگیاش میگیرد و اوضاع در محل زندگی جدید رو به بهبودی است، او مشغول کار کردن در کتاب فروشی میشود و با دوستان جدیدی که در شهر جدید پیدا کرده تا حدودی سرگرم شده و همچنین وجود همسایهاش که رابطهای احساسی را با آن شروع کرده هم به فراموش کردن گذشتهاش کمک بهسزایی کرده است، اما با گذشت زمان دلهرۀ گذشتۀ تاریکش بیشتر جو را اذیت میکند زیرا ترس از دست دادن معشوقهی جدیدش تمام خواب و خیال را از او گرفته است.
در همین حین بود که اتفاق ناگواری تمام تصوراتش را بهم ریخت و این اتفاق چیزی جز ناپدید شدن معشوقه جدیدش نبود... .
نظر آرمن را با هم میخوانیم:
« این داستان با هر صفحه تاریک تر می شود. در ابتدا، عنوان من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. به نظر واقعی می رسید و به طور غیرمستقیم وقتی کتاب را می خوانید اهمیت آن را می بینید. در کتاب تغییر روایت وجود دارد. برخلاف قسمت اول که به نظر می رسد قهرمان داستان با یک دختر صحبت می کند، این قسمت کاملاً اول شخص است. هر قاتلی با خود توجیه می کند که چرا قتل ضروری است و معمولاً افراد زیادی با او موافق نیستند. در این کتاب، با حضور در مغز جو، می بینید که او چگونه خود را توجیه می کند که باید یک نفر را بکشد و این همان جایی است که نویسنده اثر گذاشته است. او همه چیز را به گونه ای نوشته است که خواننده متقاعد می شود که هر کس در موقعیت قهرمان داستان به همین فکر می کرد. نکته دیگری که در این کتاب وجود دارد این است که شخصیت ها بسیار زیاد هستند. در حالی که برای برخی ممکن است خسته کننده به نظر برسد، من فکر می کنم که نویسنده تلاش زیادی برای ایجاد پویایی هر شخصیت دارد. و از آنجایی که داستان در لس آنجلس است، نویسنده نیز شخصیتهای متنوعی را نشان داده است. نویسنده تودههای فقیر و مبارز مردمی را که برای ورود به هالیوود تلاش میکنند و همچنین ثروتمندان و ساکنان هالیوود را نشان داده است. همانطور که گفتم داستان به تدریج تیره تر می شود. توطئه های فرعی مربوط به کشتار محتوای کمتری دارند، اما با این وجود بسیار هیجان انگیز هستند. پیچش های داستان درخشان است. نمی شود اتفاقات را پیش بینی کرد و به معنای واقعی کلمه باعث تپش قلب می شوند. از نظر فلسفی، این کتاب جا افتاده است. نویسنده چیزهای زیادی نوشته است که ممکن است احمقانه یا جنایتآمیز به نظر برسند، اما هنوز هم درست هستند.»
«برای ایمی گل بنفشه میخرم، نه گل رز، رز را کسانی میدهند که کار اشتباهی مرتکب شدهاند. من این دفعه همهی کارها را درست انجام دادم. من دوست خوبی هستم. درست انتخاب کردم. ایمی آدام در لحظه زندگی میکند، نه در رایانه.
به پسری که دارد گلها را میپیچد میگویم: «گل بنفشه نماد ایالت رود آیلنده.»
دستان بیدقت و کثیفش گلبرگها را خراش میدهند، گلبرگهای من را. نیویورک لعنتی.
هرهر میخندد و میگوید: «واقعا؟ آدم هر روز یه چیز تازه یاد می گیره.»
پولش را نقد پرداخت میکنم و بنفشههایم را با خود به خیابان هفتم شرقی میآورم. با اینکه ماه می است، هوا گرم است. رود آیلند. قبلا در رود آیلند بودهام. زمستان پارسال به لیتل کمپتون رفتم. عاشقی زار بودم و دوستم – خدابیامرز گونینویر بک – به خاطر دوستش – خدابیامرز پیچ سلینجر – که ثبات عاطفی درستی نداشت در خطر بود، و این موضوع وحشت زدهام کرده بود.
کسی برایم بوق میزند و من عذرخواهی میکنم. وقتی چیزی تقصیر من باشد تشخیص میدهم؛ اگر چراغ راهنمای عابر پیاده قرمز باشد و روی خط عابر پیاده بروید، شما مقصرید.
درست مثل زمستان پارسال که مقصر بودم. روزی چند بار آن اشتباهات را در ذهنم مرور میکنم. پنهان شدنم در کمد طبقهی بالای خانهی سلینجر. دستشویی داشتم اما نمیتوانستم آنجا را ترک کنم، بنابراین داخل یک لیوان سرامیکی دستشویی کردم و لیوان را روی کف چوبی کمد قرار دادم. وقتی فرصتش پیش آمد، فلنگ را بستم و لیوان را فراموش کردم. این یکی هیچ راه فراری ندارد.
از آن روز مرد متفاوتی هستم. آدم نمیتواند برگردد و گذشته را تغییر دهد، اما میتواند جلو برود و آدمی بشود که گذشته را به خاطر میآورد. حالا به جزئیات مقیدم. مثلا، لحظهای را که ایمی کندال آدام به فروشگاه کتابهای کمیاب و دست دوم مونی و به زندگی من برگشت مو به مو به خاطر دارم… .»
کرولاین کپنس (Caroline Kepnes)، سال ۱۹۷۷ در ایالات متحده آمریکا متولد شد. او از سنین پایین استعداد شگرفی در نوشتن داشت و در سنین بالاتر با تلاشهای فراوان تبدیل به نویسنده و فیلمنامهنویس مشهوری شد.
کتاب موفق و مشهورِ «تو، رمان دیگری از این نویسنده است که جلد اول کتاب «اجساد پنهان» است.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب اجساد پنهان را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.