«داستان موفقیت نخبگان» اثر مالکوم گلدول است و توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است. اگر به داستان و اسرار زندگی افراد موفق و تأثیر گذار علاقهمند هستید، خواندن این کتاب میتواند برایتان بسیار جذاب باشد. بسیاری از ما فقط به زندگی حال حاضر افراد موفق نگاه میکنیم و توجهی به این نکته که این افراد یک پیشینهای هم دارند، نداریم. نویسنده در این اثر ما را با داستان زندگی افراد مشهور آشنا و عوامل مهم و تأثیرگذار در موفقیت آنان را موشکافی میکند.
او در این اثر وجه مشترک بین افراد موفقی مثل بیل گیتس، استیو جابز و بسیاری از ورزشکاران و مخترعان را برمیشمارد. بسیاری از ما به این معتقد هستیم که چنین افرادی به دلیل استعداد ذاتیشان یا ژن خوبشان به چنین جایگاههایی رسیدهاند؛ اما گلدول با بررسی زندگی این افراد به ما اثبات میکند که این طرز تفکر اشتباه است. عوامل محیطی و شرایط زمانی در کنار شایستگیهای فردی، سختکوشی و استعداد هم میتوانند بسیار موثر واقع بشوند. نویسنده همچنین در این اثر طرحی برای بهرهبرداری از بیشترین استعدادهای نهفته در وجود انسان، ارائه میدهد و درک ما را از موفقیت متحول میکند.
محمد یکی از خوانندگان کتاب در اینستاگرام نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «این کتاب بی نظیره. کتابی در حوزه موفقیت که اینطور بر پایهی پژوهش نوشته شده باشه حداقل من که سراغ ندارم و بعید میدونم چنین کتابی پیدا بشه که با این دید تحلیلگرانه چندین عامل رو پیدا کرده باشه که در موفقیت نقش دارند. خوندن این کتاب رو خیلی توصیه میکنم.»
سارا یکی دیگر از مخاطبان کتاب، در سایت گودریدز چنین نظری داده است: «خیلی خوب و آگاهیبخش بود و نمونههای متنوعی از زندگی مردمی رو میگفت که وقتی فرصت بهشون داده شده و با استفاده از میراث فرهنگی خودشون، با پشتکار و تلاش و بخت و یاری زیاد، وقتی که در تاریخ موقع قطعیش فرا رسیده بوده، به موفقیت دست یافته بودند. نکتهی مهم اینه که عدالت در اعطای فرصتها به مردم باید وجود داشته باشه.»
«این کتاب قصد داره که دیدگاه متفاوتی از موفق بودن رو بهمون ارائه بده. این دیدگاه اونقدر متفاوت بود برای من که بهسختی میتونستم در پایان هر روز کتاب رو زمین بذارم. و در نهایت باعث میشه قدر فاکتورهای محیطی که میتونن باعث موفقیتتون بشن یا تاحالا باعث موفقیتتون شدن رو بیشتر بدونین و واضح تر ببینیدشون. اما انتقادم به این کتاب اینه که یه سری جاها جزئیات رو خیلی توضیح داده.» این نظر آفاق، یکی از خوانندگان کتاب در سایت گودریدز بود.
احتمالا این جمله از کتاب در شبکههای اجتماعی به چشمتان خورده باشد: «نخبگان، کسانی هستند که به آنها فرصتی داده شده است؛ البته آنها این قدرت و تمرکز را داشتهاند که آن فرصتها را غنیمت بشمرند.»
نویسنده به این معتقد است که تنها با بررسی گذشتهی افراد میتوان به راز موفقیت آنان پی برد: «میخواهم شما را متقاعد کنم که این دسته از تفاسیر شخصی از موفقیت، کارکردی ندارد. آدم ها از هیچ به همه چیز نمیرسند؛ تنها با بررسی خاستگاه افراد است که میتوان پرده از منطق موفق شدن یا نشدن کسی برداشت.»
در بخشی از کتاب، دربارهی ساکنین روستایی ایتالیایی صحبت میشود. آنان به آمریکا مهاجرت میکنند و جایی را به نام ایتالیای جدید پدید میآورند. این مردم سوژهی پژوهش دانشمندان میشوند. میزان مرگومیر بهدلایل مختلف ۳۰ تا ۳۵ درصد کمتر از حد معمول بود در میان این مردم و هیچ موردی از سکته در افراد کمتر از 65 سال مشاهده نمیشود. در ادامه دلیل این اتفاق را نویسنده شرح میدهد: «آنها بسیار جمعی و خانوادگی بودند و اغلب وقتی یکدیگر را در خیابان میدیدند، برای گپزدن میایستادند. آنها باهم غذا میپختند و دورهم میخوردند و با هم به کلیسا میرفتند. همچنین، در بسیاری از خانهها سه نسل زیر یک سقف درکنارهم زندگی میکردند. آنها به پدربزرگ و مادربزرگ و سالمندان احترام میگذاشتند. شهر کوچک آنها در اصل جامعهی مدنی کامل بود. فرهنگ روزتانی مسالمتآمیز بود و تجملگرایی نداشتند و به افراد شکستخورده کمک میکردند تا کرامت خود را حفظ کنند. ولف و برون نتیجه گرفتند میزان پایینبودن بیش ازاندازهی بیماری قلبی ناشی از فرهنگ روزتانی است. آنها جامعهای ایجاد کردند که مردم را از استرس دور نگه میدارد و به سلامتی غیرمعمول آنها منجر میشود. فراتر از نگاه فردی، یافتههای ولف و برون با شکوتردید در جامعهی پزشکی همراه بود. محققان پزشکی به مطالعهی سلامت ازنظر ویژگیهای فردی، رفتارهای فیزیولوژی، رژیم غذایی، ورزش و ژنها عادت کردهاند و اهمیتی به فرهنگ نمیدهند.»
مالکوم گلدول نویسنده، روزنامهنگار و جامعهشناس کانادایی است. او در سال 1963به دنیا آمد. مجله تایم در سال 2005 از وی به عنوان یکی از صد فرد با نفوذ یاد کرده است. وی در سال ۲۰۰۷ جایزهی اول انجمن جامعهشناسی آمریکا را برای ممتازی در گزارش مسائل اجتماعی دریافت کرد. او هماکنون عضو تحریریهی روزنامهی نیویورکر است.
از دیگر آثار ترجمه شده از گلدول میتوان به «نقطه عطف»، «گفتگو با غریبه ها» و «قدرت تفکر بدون فکر کردن» اشاره کرد.