کتاب «اصلاحات» به قلم جاناتان فرَنزِن، نویسندهی آمریکایی در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. کتاب به محض انتشار مورد استقبال خوانندگان و منتقدان قرار گرفت و دو میلیون نسخه از آن به فروش رسید. «اصلاحات» جوایز مهمی مثل «جایزه ملی کتاب»، «جایزه Audie» و «جایزه تیت بلک» را در کارنامه دارد و نامزد جوایزی مثل پولیترز و پن فاکنر شده است. مجلهی تایم این کتاب را در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان در سالهای ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار داده و گاردین آن را جز ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند، دانسته است.
اصطلاحات به گفتهی مترجم (پیمان خاکسار) رمانی دانشنامهای است؛ رمانی که از خلال روایت زندگی یک خانوادهی معمولی (خانواده لمبرت) به مسائل مهمی مثل تاریخ آمریکا، مدرنیته و ابعاد آن و گذر از نسلها میپردازد. خانوادهی لمبرت شامل زن و شوهری سالخورده و سه فرزندشان است. داستان شخصیتهای متعدد و مختلفی دارد؛ در واقع فرنزن از منظر شخصیتهایی معمولی ولی متمایز از هم، به دل تاریخ نقب میزند و انسان مدرن و مصائبش را زیر ذرهبین میبرد. اصلاحات روایت آشفتگی، سردرگمی و زوال انسان امروز است؛ روایت تاثیر کلان جزئیات و مسائل بهظاهر بیربط بر زندگی انسان. نویسنده در اثرش با نگاهی انتقادی و با استفاده از علوم گوناگون مثل شیمی، ریاضی، فیزیک و... وضعیت انسان معاصر را به تصویر میکشد.
اصلاحات از سمت مخاطبان واکنشهای مختلفی گرفت که عمدهی آنها آمیخته با تحسین بودند؛ یکی از مخاطبان آمریکایی این اثر نوشته است: «با خواندن اصلاحات هیجانزده شدم؛ داستانی در مورد خانوادهای ناکارآمد که پنج عضو دارد. داستان بسیار گسترده و خلاقانه است. من نمرهی بالایی به آن میدهم. شخصیتها بسیار خوب توصیف شدهاند، هرچند من نتوانستم با آنها همذات پنداری کنم.»
همچنین خوانندهی آمریکایی دیگری در مورد این اثر نوشته است: «فرنزن نگاه فوقالعاده در مورد پوچی خانواده کلاسیک آمریکایی دارد؛ او رقابت، وفاداری و خیانت را بهخوبی میشناسد. بخشهایی از کتاب من را بهشدت به خنده انداخت. با اینکه بخشهایی از نثر گاهی مبهم و گیجکننده بود، کتاب ارزش خواندن را دارد.»
ترجمهی این کتاب در ایران هم با استقبال مواجه شد. مجتبی عربشاهی یکی از خوانندگان ایرانی کتاب در مورد آن نوشته است: «اصلاحات کتابی زیبا، قوی و عالی است. من بسیار در موردش مطالعه کردم تا خریدمش؛ کتاب در لیست ۱۰۰۱ کتاب که قبل از مرگ باید خواند قرار دارد، پس توصیه میکنم حتما بخوانید و استفادهی تمام و کمال را از آن ببرید.»
کتاب با جملاتی تاثیرگذار شروع میشود؛ نویسنده در همان اوایل خواننده را برای مواجهه با متنی انتقادی از وضعیت تیرهی انسان معاصر آماده میکند و مینویسد: «جنون یک جبههی هوای سرد پاییزه از سوی مرغزار هجوم میآورد. میشد احساسش کرد: قرار بود اتفاق بدی بیفتد. خورشید در ارتفاعی کم در آسمان، نوری ضعیف، ستارهای رو به سرد شدن. حملهی بیامان آشفتگی. درختان بیقرار، دما رو به کاهش، کُل کیش شمالی چیزها در حال پایان یافتن. دیگر خبری از بچهها در حیاط خانهها نیست.»
نویسنده در توصیف آشفتگی موفق عمل میکند و استیصال شخصیتهایش را به تصویر میکشد: «حالا که تلفنش شروع کرده بود به زنگ خوردن، به نظرش آمد که یک آدم افسرده باید همچنان تلویزیون نگاه کند و به تلفن محل نگذارد باید سیگاری دیگر روشن کند و بدون ذرهای تاثیر حسی، یک کارتون دیگر ببیند؛ درحالیکه پیامگیر در حال ضبط صدای هرکسی است که زنگ زده. اینکه میلی شدید داشت به پریدن از جا و برداشتن گوشی، اینکه به همین سادگی میتوانست به اتلاف صعب یک روز خیانت کند، بر اصالت رنجی که میبرد، سایه تردید انداخت. احساس میکرد مثل آدمهای افسرده فیلمها و کتابها، توانایی ازدستدادن کامل تمام امیال و گسستن از واقعیت را ندارد. وقتی تلویزیون را خاموش کرد و به تاخت رفت سمت آشپزخانه، به نظرش آمد حتی در تکلیف رقتانگیزِ فروپاشیدن هم شکست خورده است.»
فرنزن همچنین در رمانش از علوم مختلف کمک میگیرد تا به هدفش نزدیکتر شود و به آن اعتبار بیشتری ببخشد: «تسلط بر زمین به گونهی انسان اعطا شد و او از این فرصت برای نابودی گونههای دیگر و گرم کردن جو و در کل از بین بردن همه چیز به نفع خود استفاه کرد، ولی برای همهی این امتیازات بهای سنگینی پرداخت. در کالبد حیوانی متناهی و میرای این گونه، مغزی جای گرفت که قادر به تصور نامتناهی بود و به این ترتیب آرزوی نامتناهی بودن در وجودش شکل گرفت. بعد زمانی رسید که مرگ دیگر به معنای فنا نبود و در عوض تبدیل شد به آخرین فرصت برای دگرگونی بنیادین، تنها مدخل محتمل به لایتناهی. ولی دیده شدن در قامت لاشهی متناهی در دریایی از خون و خرد، استخوان و مغز متلاشی -تحمیل این نسخه از خودش به دیگران- نقض حریم خصوصی بود آنقدر شدید که مدتها پس از مرگش هم ادامه پیدا میکرد.»
جاناتان فرنزن، نویسنده و جستارنویس آمریکایی سال 1959 متولد شد؛ از پدری سوئدیتبار و مادری با اصالتی از اروپای شرقی. فرنزن اولین اثرش «شهر بیستوهفتم» را سال ۱۹۸۸ منتشر کرد و توانست نگاه منتقدان را روی خود بنشاند. اصلاحات سومین اثر فرنزن بود؛ اثری که با فروش شگفتانگیز و جوایز متعدد جایش را در بین آثار مهم جهان باز کرد و به زبانهای مختلفی ترجمه شد. فرنزن از منتقدان سرسخت زندگی مدرن است و میانهی خوبی با شبکههای اجتماعی ندارد؛ انتقادهایی که در اصلاحات به شکلهای مختلف لمس میشوند.
از این نویسنده آثاری مثل «درد که کسی را نمیکشد: پنج جستار دربارهی گمشدههای خلوت و شلوغی»، و «آزادی» در ایران منتشر شده است.