کتاب «مریلین مونرو سر جردن» یک رمان کوتاه معاصر فارسی بوده که گلاره عباسی، بازیگر مشهور ایرانی و برندهی سیمرغ بلورین جشنوارهی فجر، آن را در دهه 1380 نوشته است. به دلیل وسواس نویسنده بر کیفیت و محتوای رمان و همچنین پروسهی طولانی چاپ، این کتاب در سال 1400 شمسی منتشر شد.
گلاره عباسی در این کتاب داستان زنی به نام نیلوفر را روایت میکند که از اختلال دوقطبی رنج میبرد. نیلوفر که زمانی رویای بازیگر شدن را داشت، به دلیل آنکه نتوانست به آرزویش برسد، به افسردگی و شیدایی مبتلا شد. نویسنده داستان را از نگاه نیلوفر بیان میکند؛ نیلوفری که نمیتواند مرز خیال و واقعیت را تشخیص دهد. این مساله موجب شکلگیری روایتی جالب و خواندنی شده است که شما میتوانید ادامهی آن را در کتاب «مریلین مونرو سر جردن» دنبال کنید و از سرنوشت نیلوفر خبردار شوید.
در پشت جلد کتاب متنی آمده است که آن را با یکدیگر میخوانیم: «زنانگی من گره عجیبی خورده به لباسهای چرکی که توی حمام تلنبار شدهاند و به دکمهی ماشین لباسشویی آبیرنگ کنار آشپزخانه که نشان میدهد در سیوهشت دقیقه لباسها را میشوید و به نگاه مضطرب من که دودو میزند به سمت دقیقهی ماشین لباسشویی که مثل روزشمار است برایم، روزشماری که سریع دارد میگذرد و من توان بلند شدن و پهن کردن لباسهای شستهشدهی دکتر و دوقلوها را ندارم و زنانگی من عجیب شبیه نوچی عسلهایی است که به کابینت چسبیده، وقتی برای بیبی معجون درست میکنم.»
به گفتۀ نویسنده، نیلوفر همیشه در رویا و خیال بوده و جهان اعداد برای او بسیار مهم است. او در دنیای ذهنی خودش زندگی میکند و باورهای عجیب خودش را دارد. برای مثال این بخش از کتاب را بخوانید: «وسط فر مجردی من یک تلفن سبزرنگ با شمارهگیر مشکی قدیمی است، خاکگرفته. درش میآورم. رویش دو تا هشت بزرگ با ماژیک مشکی نوشتهام. اول یک شماره تلفن است. دوتا عدد زوج تکراری. این برای من یعنی خوششانسی. خرافاتی هستم و به تکرار اعداد زوج و فرد معتقدم. گوشی را برمیدارم. میچسبانم به گوشم. چقدر صدا میآید؛ صدای بابا، صدای خندیدن ما به خواستگار آذر که فرق موهایش کج بود، صدای فیس و افادههای دخترهای کلاس بازیگری، آنهایی که اسمشان یادم رفته، حتی صورتشان هم یادم رفته. صدای تقتق شکستن تخمه وسط بازی اینتر میلان و بایرن مونیخ، صدای تکرار دو عدد هشت پشت سر هم، هشتادوهشت، هشتادوهشت، هشتادوهشت و صدای نیلوفر و صدای زنگ تلفن سبزرنگ توی اتاق خواب خانهی پدری.»
در بخشی از کتاب درمییابیم که نیلوفر در حسرت عشق است اما خود را لایق عشق نمیداند. به این قسمت از کتاب توجه کنید: «امشب بیشتر از همیشه دلم میخواست دوباره عاشق شوم. تازگیها تا میآیم عاشق شوم، یا خوابم میگیرد، یا تلفن خانه یکطرفه است، یا با خودم فکر میکنم که الان یکخرده چاقم برای عاشق شدن، بگذارم برای چند هفته بعد. این دفعهی آخری احساس کردم چند وقت دیگر پیری هم اضافه میشود و یک خرده پیر میشوم برای عاشق شدن.»
گلاره عباسی، بازیگر مشهور سینما و تلویزیون ایران، زاده سال 1362 شمسی در شهر تهران است. او که فارغالتحصیل رشتهی تئاتر از دانشکده هنر و معماری بوده، دورههای بازیگری را نزد امین تارخ گذرانده است. اولین حضور سینمایی عباسی در فیلم «قتل آنلاین» ساختهی مسعود آبپرور بود. او بعد از آن در بیشتر فیلمهای نرگس آبیار نقشآفرینی کرده و از میان آثار سینمایی مشهورش میتوان به «پدران»، «شیار 143»، «هنداونه شب یلدا» و «یک گزارش واقعی» اشاره کرد.
وی همچنین در چندین مجموعهی تلویزیونی و خانگی از جمله «شهرزاد»، «شیدایی»، «در چشم باد» و «کیمیا» حضور داشته است. از مهمترین دستاوردهای گلاره عباسی، تاسیس «سوینا» است. سوینا به معنای سینمای ویژهی نابینایان است که فیلمهای سینمایی را برای نابینایان توضیحدار کرده و همچنین از کتابها نسخهی صوتی تهیه میکند. گلاره عباسی تاکنون یک کتاب به نام «مریلین مونرو سر جردن» نوشته است که یک رمان کوتاه فارسی به شمار میرود. او همچنین راوی کتاب صوتی «پولینا چشم و چراغ کوهپایه»، نوشتهی آنا ماریا ماتوته بوده است.