از پرفروشترین رمانهای نیویورک تایمز و برندۀ جایزۀ Audie و بوک بروز در سال 2005، «به خاطر خواهرم» نام یازدهمین رمان از جودی پیکولت است که برای نخستینبار، در سال 2004 منتشر شده است. «به خاطر خواهرم» از جمله بهترین رمانهای درام و تراژیک چندسال اخیر است که با استقبال گستردۀ مخاطبین در سراسر دنیا نیز مواجه شده است.
«به خاطر خواهرم» روایتی است تلخ و تاریک از زندگی دختری به نام "آنا فیتزجرالد". آنا خواهری به نام "کیت" دارد که به سرطان خون «لوسمی» حاد دچار است. این موضوع باعث شده است تا آنا، خواسته ناخواسته، همیشه همراه و همدم خواهر مریضاحوال خود باشد و شخصیت و زندگی مستقلی از خواهرش نداشته باشد. این موضوع تا حدی پیش میرود که او بارها به خواهرش خون، بافت مغز استخوان و... اهدا کرده است و اکنون با معضلی بزرگ مواجه شده است: نیاز خواهر خود به یک کلیه و عدم رضایت پدر و مادر آنها بر انجام این فداکاری و اهدای عضو. حال این دختر سیزده سال عزم خود را جزم کرده است تا حق تصمیمگیری راجعبه اهدای عضو به خواهرش را، با کمک یک وکیل، از پدر و مادر خود پس بگیرد... .
نظر کوتاه اما جامع یکی از کاربران سایت «کتابراه» دربارۀ این رمان بدین شرح است: «تعلیق داستان زیاد بود، به خصوص پایان غیرمنتظرهاش که بسیار تعلیقآمیز بود. میشود گفت داستانی تلخ اما پندآموز بود.»
دوتا از نظرات خوانندگان پر شور و شوق این رمان در سایت «گودریدز» را نیز با هم بخوانیم: -«تنها چیزی که الان من را آرام میکند این است که با خود میگویم این فقط یک داستان بود و حقیقت نداشت؛ ولی قلبم همچنان دارد میلرزد و اشکام بند نمیآید!»
-«یک کتاب سراسر احساس و عشق با یک پایان شوکهکننده و غیرمنتظره! این کتاب یک اثر خیلی متفاوت است و به احتمال زیاد، تا به حال کتابی با این موضوع نخواندهاید. خلاصه، این رمان را بخوانید و از هر لحظه و هر خط آن، لذت ببرید!»
این کاربر سایت «گودریدز» نیز تحلیلی شخصی و مفصل از زمان «به خاطر خواهرم» را ارائه داده است که خواندنش خالی از لطف نیست: «اولین موضوعی که درباره این رمان میتوانم بگویم این است که شما را قطعا درگیر خودش خواهد کرد؛ به صورتی که حتی زمانهایی که کتاب را به هر دلیلی زمین گذاشتید و نمی خوانیدنش، حتما بهش فکر خواهید کرد! خودِ موضوعِ داستان به نظر من به تنهایی تعلیق لازم را دارد تا اینکه شما تا صفحۀ آخر کتاب را دنبال کنید ولی وقتی در فصلهای مختلف شاهد راوی های دیگر هم هستیم و همۀ اعضای خانواده و افرادی که به پرونده این شکایت مربوط میشوند، زاویۀ دید خود را در روایتِ داستان دخالت میدهند، این کشش داستانی چند برابر نیز میشود! نویسنده منطق، اخلاق، مسئولیتهای اجتماعی و نقشهایی که عرفِ جامعه به انسانها تحمیل میکند را، به طور همزمان و با یکدیگر به چالش کشیده است. این قضیه وقتی جالبتر میشود که در انتهای داستان متوجه میشوید نویسنده به هیچوجه نخواسته است تا ذهن شما را به نتیجهگیری خاصی سوق بدهد. سراسر رمان پر از جملاتی است که هم زیبا هستند و هم نشان از تیزهوشی نویسنده دارند و هم میشود روی آنها کلی فکر کرد.»
دوتا از جملات و کوتاه و نغز رمان را با هم بخوانیم: «میدونی هر از گاهی زندگی یه دو راهی جلوی پات میذاره و تو جادهی شنی رو انتخاب میکنی ولی تمام مدت چشمت دنبال اون یکی جادهس و مطمئنی داری اشتباه میکنی...»
«از کنار یه کامیون رد میشم که یه سمتش نوشته: شرکت تابوتِ بَچِلدِر؛ با احتیاط برانید! آیا این پیام با منافعشون در تضاد نیست؟»
نویسنده در پاراگراف زیر بهخوبی توانسته است حس عذاب وجدانی «آنا» از کودکی با خود یدک میکشد را، توصیف کند: «توی اولین خاطره، سه سالمه و دارم سعی میکنم خواهرم را بکشم. بعضی وقتها این قدر واضح یادم میاد که خارش دستم رو از روبالشی و نوک تیز دماغ خواهرم رو کف دستم حس میکنم.»
یکی از تراژیکترین قسمتهای رمان که اتفاقا به خواهران «فتیزجرالد» نیز برنمیگردد، داستان زندگیِ "جیمی" است: «بچهای به اسم جیمی استرِدبو توی مدرسهام بود که خیلی بدبخت و دستوپاچلفتی بود. همیشه صورتش جوش میزد؛ یک موش خانگی به اسم آنی یتیم داشت؛ و یکبار در کلاس علوم توی آکواریوم ماهی استفراغ کرد. هیچکس با او حرف نمیزد، مبادا پخمگی مسری باشد. ولی یک سال تابستان معلوم شد که ام. اس دارد. بعدازآن دیگر هیچکس با جیمی بدرفتاری نمیکرد. اگر توی راهرو از کنارش رد میشدی، لبخند میزدی. اگر سر میز ناهار کنارت مینشست، با تکان سر بهش سلام میکردی. انگار که یک تراژدی متحرک پخمگیاش را از بین برده بود.»
«جودی پیکولت» نویسندۀ پرکار و مشهور آمریکایی است که تاکنون، 28 رمان و مجموعه داستانکوتاه از او منتشر شده است. آثار ادبی او تا زمان حال، فروش بیش از 40 میلیون نسخه را تجربه کردهاند و به بیش از 34 زبان زندۀ دنیا ترجمه شدهاند. جودی پیکولت یکی از بهترین نویسندگان معاصر در ژانر درام-خانوادگی است و در اغلب آثار او، بسیاری از مباحث جنجالی و دوراهی های خانوادگی و فرهنگی، مورد واکاوی قرار میگیرند؛ مانند هلوکاست، سقط جنین و معضلات قومیتی. برخی دیگر از رمانهای ترجمه شده از او در ایران عبارتاند از «کارهای کوچک اما بزرگ»، «حقیقت عریان» و «آرام آرام از یاد می بریم».