کتاب «اصول روانکاوی بالینی» نوشته زیگموند فروید است. کسی که نامش سالهای درازی است که با روانشناسی گره خورده است و بنیانگذار بسیاری از مسائل در این زمینه بوده است. میتوان گفت کتاب «اصول روانکاوی بالینی» کاملترین و دقیقترین کتابی است که ارائه تئوری روانکاوی فرآیندهای عصبی را ارائه میدهد.
این کتاب، کسانی را که به دنبال سادهسازی مسائل کلان زندگی هستند، ناامید نخواهد کرد. کسانی که تفکر علمی را ترجیح میدهند مفاهیم این کتاب را به خوبی درک میکنند. همچنین کسانی که میتوانند از تنوع غنی رویدادهای روحی لذت ببرند و این موضوع بر وحشت آنها نمیافزاید، ارزش این کتاب را خواهند دانست و مشتاقانه آن را مطالعه خواهند کرد. کتاب متشکل از مقالات برگزیده تکنیکی درباره شیوه روانکاوی کلاسیک است که دومین مرحله از پیشدرآمد جدید و اساسی فرآیندهای رواندرمانیهای علمی محسوب میشود. برخی از این رواندرمانیها عبارتاند از: روانکاوی کلاسیک، رواندرمانی روانکاوانه (خاصه نوع بینشگرایانه آن)، انواع رواندرمانی کوتاه مدت، برخی رواندرمانیهای گروهی، روشهای مبتنی بر تلفیق رواندرمانیهای فردی با گروهی.
مهدی درباره کتاب در سایت فیدیبو میگوید: «کتاب شامل مجموعه مقالاتی است که به دقت انتخاب شدند و از ارزش بسیار بالایی برخوردار هستند. جزو بهترین کتابهایی است که تا به امروز خواندهام.»
در اینجا پاراگرافی از مقاله اول کتاب با عنوان «استفاده از تعبیر خواب در روانکاوی» را میخوانیم:
«این مقاله نخستین بار در دسامبر ۱۹۱۱ انتشار یافت. مبحث آن همانگونه که از عنوان مقاله برمیآید، صرفا در خصوص خوابهایی است که در طی درمان تحلیلی بر شخص ظاهر میشود. زمانی که این مقاله منتشر شد، صرفا قصد بر این نبود که خوانندگان از پیشرفتهای دانش روانکاوی مطلع شوند، یا نگارنده خود نسبتا مطالبی مختصر درباره موضوع به اطلاع عموم برساند. بلکه هدف انجام دادن تکالیف بیشتر در خصوص نشان دادن طرحی روشن از آن چیزی است که اکنون از آن اطلاع داریم به طوری که سبب صرفهجویی در وقت و تلاش مبتدیها در انجام روانکاوی میشود (با ارائه دادن دستورالعمل مناسب به آنها). موضوعی که اکنون قصد داریم بررسی کنیم، اصول تعبیر خواب نیست. روشهای تعبیر خواب و طرز استعمال چنین تعبیرهایی را بررسی نمیکنیم، بلکه صرفا طریقی که روانکاو باید هنر تعبیر خواب را در درمان روانکاوی بیماران بهکار گیرد منظور میکنیم. بدون شک راههای گوناگونی برای انجام دادن این کار وجود دارد، اما جواب به سوالات مطروحه در باب تکنیک روانکاوی، نمیتواند امری بدیهی و روشن باشد. اگرچه احتمالا راههای خوبی جهت انجام دادن کار وجود دارد، انواع بسیار بدی نیز یافت میشود و مقایسه اصولی بین روشهای گوناگون نمیتواند از مطرح شدن باز ماند، اگرچه به تصمیمی خاص نیز منجر نمیشود. هرکس که از تعبیر خواب به عمل روانکاوی میرسد توجه و علاقهاش را درباره محتوای خوابها حفظ میکند و مایل میشود هر خوابی را که بیمار نقل میکند تا سرحد امکان به طور کامل تعبیر و تفسیر نماید.
اما فیالفور ملاحظه میکند که تحت شرایط کاملا متفاوتی عمل میکند، و اگر سعی بر انجام دادن قصدش باشد، با ضروریترین تکالیف درمان مواجه میشود. حتی اگر یکی از نخستین خواب های بیمار بهطور شایان توجهی برای شروع نخستین توجیهات مناسب از آب درآید، سایر خوابها پیدرپی به قدری طولانی و مبهم ظاهر میشوند که معنی و مفهوم مستتر در آنها را نمیتوان در جلسهای کوتاه در عرض یک روز استخراج کرد.»
زیگموند فروید، زاده ۶ می ۱۸۵۶، متخصص مغز و اعصاب اتریشی و خالق روانکاوی بود. فروید در خانوادهای یهودی در شهر فرایبرگ واقع در امپراتوری اتریش چشم به جهان گشود. او در سال ۱۸۸۱ موفق به اخذ مدرک پزشکی از دانشگاه وین شد و در سال ۱۹۰۲ به درجه استادی رسید. پس از فارغ التحصیلی، فروید در بیمارستان عمومی وین مشغول به کار شد و در درمان هیستری به وسیله یادآوری تجارب دردناک گذشته از طریق هیپنوتیزم، با دکتر جوزف بروئر همکاری داشت. او در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹، چشم از جهان فرو بست.