کتاب شصت سال عاشقی؛ زندگی و زمانۀ پوری سلطانی و مرتضی کیوان نوشتۀ فرشاد قوشچی در سال 1395 توسط نشر روزنه منتشر شد. شصت سال عاشقی روایتی است از زندگی پوری سلطانی و مرتضی کیوان که بخش عمدۀ کتاب نیز از زبان پوری سلطانی روایت میشود. کتاب سه فصل دارد.
در آغازِ کتاب نویسنده روایت میکند که چطور دیدارش را با پوری سلطانی تنظیم کرده و باب آشنایی و گفتوگو را گشوده که نتیجهاش شده کتاب شصت سال عاشقی؛ فصل دوم روایت پوری است از زندگی خودش و زندگی با مرتضی کیوان و ارتباطاتش و دیگر جزئیات؛ و فصل سوم نیز مجدد به روایت نویسنده، با سالهای پایانی زندگی پوری سلطانی روبهروییم. شصت سال عاشقی درواقع روایت عشق صمیمانه و سادۀ پوری سلطانی و مرتضی کیوان است در دوران معاصر، که میتواند الگوی دیگری از یک عشق پایدار باشد.
پوراندخت سلطانی شیرازی (1394ـ1310) از پایهگذاران علوم کتابداری و اطلاعرسانی در ایران است که او را بهعنوان «مادر کتابداری نوین ایران» میشناسند. او روایت خود را از کودکیاش آغاز میکند تا به آشناییاش با مرتضی کیوان میرسد. مرتضی کیوان (1333ـ1300) شاعر، منتقد، روزنامهنگار و عضو فعال حزب توده در ایران بود که در روزهای بعد از کودتای 28 مرداد درحالیکه چند تن از نظامیان فراری سازمان را در خانهاش پنهان کرده بود، دستگیر و نهایتاً تیرباران شد. پوری سلطانی از آغاز ارتباطش با او سخن میگوید، از فیلمهایی که با هم به تماشا نشستهاند، خیابانهایی که در آنها با هم قدم زدهاند، افرادی که ملاقات کردهاند، فعالیتهای پنهانی که داشتهاند، از تجربهاش در زندان میگوید، و نهایتاً از روزهای دردآوری میگوید که دیگر مرتضی کیوان در این دنیا وجود نداشت و او مانده بود و زندگیاش و داغ این درد. پوری و مرتضی سالها دوست و یاور هم بودند، اما مدت کمی با هم زندگی کردند.
شصت سال عاشقی علاوهبر در بر داشتن جزئیات روابط نزدیک پوری و مرتضی و دوستانشان، حاوی اطلاعات و جزئیات بسیاری از وقایع و اتفاقات آن دهه از ایران است، درواقع بخشی از تاریخ است که به زبان پوری سلطانی روایت میشود و از این جهت میتواند حائز اهمیت باشد. در پشت جلد کتاب آمده است: «این کتاب داستان عشق است. عشق دو رفیق و دو همراه، پوری سلطانی و مرتضی کیوان. تقدیر، زندگی مشترک آنها را کمتر از سه ماه رقم زد. مرتضی پر کشید و رفت، پوری شصت سال عاشق ماند با کیوان و تمام خاطراتش. هرچند پس از کیوان کتاب را هم برگزید. چنانکه خود گفته بعد از مرتضی دریافت که دیگر مسیر زندگیاش از دنیای سیاست نمیگذرد. برای یاری رساندن به هموطنان باید تلاش کرد تا دانش آنها افزون شود. پوری مسیرش را یافت و تا پایان با کتاب زیست و برای پاسداشت کتاب در این میهن بسیار کوشید.»
یکی از مخاطبان دربارۀ کتاب چنین نظری ثبت کرده است: «کتاب بسیار ساده و روان روایت شده است و پوری سلطانی حرفهای زیادی در این کتاب دارد. ما با او به بخشی از تاریخ سفر میکنیم؛ از جزئیات روابطش آگاه و با فعالیتهای خودش و کیوان آشنا میشویم. پوری سلطانی که بهعنوان مادر کتابداری نوین ایران شناخته میشود، پس از مرگ کیوان فعالیتهای بسیاری در زمینۀ کتاب انجام داده که بسیار ارزشمند است. خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنم. در یک بخش از کتاب دربارۀ عشق "لیلی و مجنون" و "خسرو و شیرین" سخن به میان آمده و یک جورهایی عشق مرتضی و پوری نیز با آنها مقایسه شده است.»
در بخشی از کتاب که از زبان پوری سلطانی روایت میشود، چنین میخوانیم: «بعد از تیرباران کیوان، به بچههایی که در بندهای عمومی بودند، تذکر دادند که نباید خبر کشته شدن مرتضی را به پوری برسانید وگرنه بهشدت تنبیه میشوید. به همین علت هم کسی جرئت نکرده بود چیز از واقعه به من اطلاع دهد. شب همان روزی که مرتضی را اعدام کردند، من حال بسیار بدی داشتم. زندانبان زن وقتی در سلول را باز کرد که شام من را بدهد، دید که حالم خیلی بد است و بسیار ناراحتم، فکر کرد کسی چیزی گفته، پرسید که مشکلی پیش آمده؟ گفتم: دلدرد شدیدی دارم، گفت که اگر میخواهی چون همه خواب هستند بیا و در راهرو بیرون سلول بنشین. زن مهربانی بود تا صبح بیرون سلول بیدار بودم و گریه میکردم و با زندانبانها درددل، بعدها همان زندانبان گفت وقتی فهمیدم که از ماجرا بیخبری، باورم نمیشد و خیلی تعجب کردم.»
فرشاد قوشچی متولد سال 1350، جامعهشناس و نویسندۀ ایرانی است. ازجمله آثار او، علاوهبر کتاب شصت سال عاشقی، میتوان به وقت هر دلتنگی، تاریخ بیقراری، جامعهشناسی چشم و همچشمی و ناگهان کرونا نیز اشاره کرد.