کتاب «تختخواب دیگران» اثر آیدا مرادی آهنی است. این کتاب را انتشارات کتاب سده به چاپ رسانده است. «تختخواب دیگران» مجموعهای از جستارها در حوزهی سفر کردن و فلسفه و معنای آن است.
در این کتاب ما با تجارب و سفرهای نویسنده همراه میشویم. او علاوهبر توصیف مکانها، به مراوداتش با انسانهای مختلف و روبهرو شدن با آثار هنری و ادبی هم میپردازد. یکی از نکات ویژه این کتاب داشتن عکسهای رنگی است که در کنار نوشتهها به درک ما از آن موقعیت و لحظه بسیار کمک میکند و تجربه بسیار لذت بخشی از خوانش کتاب را در اختیارمان قرار میدهد
نویسنده تنها به توصیف مکانهایی که رفته نمیپردازد، بلکه به تأمل در مشاهداتش هم میپردازد. او مارا از دریا خزر به خاک آمریکا و پلهای بروکلین و سانفرانسیسکو و دانشگاههای هنر معروف آمریکا و اروپا میبرد. او در این کتاب از چرایی سفر و دستآوردهای آن هم سخن میگوید.
پیمان یکی از خوانندگان در سایت گودریدز چنین نظری را بیان کرده است: «از خوبیهای کتاب است که مولف آگاهانه سفرنامه ننوشته و نخواسته بنویسد. چقدر نام جستار نام درستی است بر این کتاب. هرچند که با نگاه نقادانه و حتی خودخواهانهام میتوانم بگویم که شاید بهتر بود این جستارها به مرز جستار روایی نزدیکتر باشند و خط روایت در آنها پررنگتر - چنانکه بعضی از آنها از این ویژگی برخوردارند - اما همین نکته که او چنان که خود میگوید خواندن تجربیات دیگران از سفرهایشان را دوست میداشته و حتی در کتاب به برخی سفرنامهها - مثل رهاورد براهنی از مصر - ارجاعاتی دارد، حاکی از این است که مولف الفبای سفرنامهنویسی را به درستی دریافته و آگاهانه چیزی فراتر از آن پیشروی مخاطب میگذارد.»
یکی دیگر از مخاطبان هم کتاب را اینگونه در سایت گودریزد توصیف کرده است: «این کتاب مثل یه روز برفیه... سکوت ولی پر از تصویر و شادی و اتفاقات پیش رو. نویسنده مجموعهای از سفرها رو در قالب کلماتی روشن بیان میکنه و سعی میکنه برداشت خودش از جهانی که تجربه میکنه رو بهمون بده.»
نویسنده سفر را بدین گونه توصیف کرده است: «سفرْ خوردن عقربهای کوچک و لبخند پهن آدمهای فضای مجازی نیست. گاه نیش پشه دراکولا، تب مالت و ویروسهای اسهال و استفراغ بنگالی است، و گاه یک درد طولانی از عشقی که جا مانده؛ همان که میماند و مثل یک گربه به درِ اتاقمان چنگ میزند. رمانتیکها شاید اینطور توصیفش میکردند: وقتی تن غریبهای در شهری غریب وطنت بشود و تو ترکش کنی… .»
در بخشی از کتاب، نویسنده نگاهی فلسفی به سفر مینگرد و از تجارب دیگر نویسندگان هم میپردازد: «ما در عمق شهرهای غریب پیِ شهر خودمان میگردیم. دنبال نشانهای آشنا که هم به آن شهر نزدیک شویم و هم خود را به آن نزدیک کنیم. مانند یافتن تفاهمی با غریبهای دوستداشتنی. آناییز نین در رفتار سرد نیویورکیها دنبال خوی معاشرتی پاریسی بود. همانقدر که شبیه نبودن قاهره به تهران براهنی را سر ذوق آورد، نیافتن پرندههای امیرآباد در نیویورک سپهری را سخت آزرد. اینجور موقعها، گاه با آن چیزهایی که در مکان جدید دلکش – هرچند غریب - مییابیم یکدل میشویم، بلکه گشایشی شود. گاهی حتی ممکن است بهعمد به لهجهی آدمهایش حرف بزنیم. کمی حرکتمان توریستی است اگر ساری هندی بپوشیم اما نزدیکترمان میکند. سپهری از پس ابرهای دلتنگی برای شهر خودش گاهی آفتاب امید را در این همسوییها میدید.»
نویسنده در متنی که در ادامه میخوانید تجربهی ذهنی جالبی را توصیف میکند: «در اولین برخورد با مکانها، اولین دیدارمان با آدمی جدید یا شیئی که قبلاً ندیدهایم «میل به آشنایی» است که مثل نِینوازِ رنگارنگ و سحرآمیز هَملین ما را به دنبال خودش میکشاند. بخشی از این تعمد شیرین به حس مالکیت برمیگردد، به آن غریزهٔ بدوی فردی کردن هر آنچه میبینیم؛ به شخصی کردن دیدنیهایمان. به دوستمان میگوییم ساعتی را پشت ویترین مغازهای دیدهایم. او هم پریروز آن را دیده. اما ما همانطور که در پیادهرو دختربچهای با بادکنک نقرهای میدویده پا به مغازه گذاشتهایم، آن ساعت را دست کردهایم و قبل از آنکه به فروشنده برگردانیم در خیالمان با آن ساعت صفحهصدفی به چند مهمانی رفتهایم و دوستانمان گفتهاند که فوقالعاده است. قبل از آنکه دوباره به پیادهرو برگردیم، آن ساعت در جایی نامرئی مال ما شده. بنابراین، اگر هزار بار دیگر کسی با ما از آن ساعت حرف بزند، انگار دارد از ساعتی که یک جورهایی برای ماست حرف میزند.»
آیدا مرادی آهنی، داستان نویس،مدرس، منتقد ادبی و سینمایی و مترجم در سال ۱۳۶۲ در تهران به دنیا آمد. نقدها و داستاهای کوتاه او در روزنامه و مجلههای معتبری مثل اعتماد، تجربه، کرگدن و ... به چاپ رسیده است. در سال 1392 اولین کتابش به نام «گلف روی باروت» منتشر شد. رمان «شهرهای گمشده» برنده جایزه کتاب سال شهید غنیپور شد. از دیگر آثار او میتوان به ترجمه کتاب «سه گانه سه رنگ» اشاره کرد.