«جادهی انقلابی» (Revolutionary Road)، نوشتهی «ریچارد ییتس»، نویسندهی برجستهی آمریکایی است که برای نخستین بار در سال 1961 منتشر شد. این کتابِ تحسینبرانگیز توانست جایزهی ملی کتاب آمریکا در سال 1962 را از آن خود کند. در سال 2005 نیویورک تایمز این کتاب را به عنوان یکی از 100 کتاب برتر در بین رمانهای انگلیسیزبان از 1932 تاکنون معرفی کرد. همچنین در سال 2008 فیلمی با همین نام به کارگردانی «سام مندس» و نویسندگی «جاستین هیث» با اقتباس از این داستان ساخته شد.
«جادهی انقلابی» (Revolutionary Road)، نوشتهی «ریچارد ییتس»، نویسندهی برجستهی آمریکایی است که برای نخستین بار در سال 1961 منتشر شد. این کتابِ تحسینبرانگیز توانست جایزهی ملی کتاب آمریکا در سال 1962 را از آن خود کند. در سال 2005 نیویورک تایمز این کتاب را به عنوان یکی از 100 کتاب برتر در بین رمانهای انگلیسیزبان از 1932 تاکنون معرفی کرد. همچنین در سال 2008 فیلمی با همین نام به کارگردانی «سام مندس» و نویسندگی «جاستین هیث» با اقتباس از این داستان ساخته شد. داستان «جادهی انقلابی» روایتگر زندگی زوجی به نام فرانک و آوریل ویلر است که با وجود علاقهای که به یکدیگر دارند احساس خوشبختی نمیکنند. آوریل برای تغییر و بهتر شدن اوضاع، پیشنهاد میکند که به پاریس رفته و در آنجا زندگی کنند. آنها میخواهند برخلاف جامعهی سنتی آمریکا که وظیفهی زن را بچهدار شدن و خانهداری و وظیفهی مرد را کار کردن و کسب درآمد میداند، عمل کنند. آنها به دنبال آرزوهایی هستند که همیشه در سر داشتند و این عمل آنها همگان را متعجب میکند. داستان فراز و نشیبهای زندگی این زوج، به همراه امیدها و آرزوهایشان بهزیبایی به تصویر کشیده شده است. این کتاب توسط فرناز حائری به فارسی برگردانده شده و «انتشارات برج» آن را چاپ کرده است.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب «جادهی انقلابی» چیست؟
در ادامه نظرات برخی خوانندگان را که در سایت آمازون ثبت شده است، میخوانیم. خوانندهای با اشاره به داستان کتاب نوشته است: «این یک رمان خوب و قدرتمند در مورد فروپاشی آهستهی ازدواج یک زوج است. خواندن کتاب آسان است و دیالوگها بسیار جذابند. داستان، دو نفر از دهه 1950 را توصیف میکند که به نظر میرسد میدانند چه میخواهند و آمادگی خوبی برای موفقیت دارند. اما در واقع مشکلات روانی زمینهای دارند، رفتارهای ناپخته و مخرب از خود نشان میدهند و انتظارات غیرواقعی دارند. تلاش آنها برای حل تعارضات زناشویی ناموفق بوده و در نهایت منجر به تراژدی میشود. من این کتاب را یک اثر ادبیات مدرن میدانم که پویایی یک رابطهی پیچیده و عجیب را بررسی میکند.» خوانندهی دیگری با اشاره به درسی که از کتاب آموخته، اینگونه مینویسد: «این کتاب یک درس بسیار مهم به شما میدهد. اینکه چرا باید طبق قوانین خود زندگی کنید. برآورده کردن انتظارات جامعه کلید موفقیت نیست، چه رسد به شادی شخصی شما. افرادی که در نهایت شما را قضاوت میکنند، واقعاً به شما اهمیت نمیدهند. پس بهتر است با شرایط خود موفق شوید یا حتی شکست بخورید.» خوانندهای دیگر به قلم خاص نویسنده اشاره میکند و نوشته است: «جادهی انقلابی رمان مهمی است که خوانندگان را به تأمل زیادی میرساند. ییتس هیچ پاسخ ساده¬ای ارائه نمیدهد، از موعظه خودداری میکند و خوانندگان را وادار میکند تا به شعارهای گذشته، کلیشهها و پاسخهای اخلاقی ساده به مسائل پیچیده فکر کنند.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
داستان «جادهی انقلابی» از اینجا آغاز میشود: «سروصدای تمرین نهایی گروه «لارل پلیرز» که رو به خاموشی میرفت، بازیگرها دیگر کاری نداشتند بکنند مگر اینکه در برابر جایگاه خالی تماشاگران ساکت و مستأصل بایستند و مقابل چراغهای آوانسن، که چشمانشان را میزد، تندتند پلک بزنند. تا هیکل کوتاه و پُر ابهت کارگردان از میان صندلیهای خالی بیرون بیاید و روی سن به آنها بپیوندد، حتی جرات نفس کشیدن هم نداشتند. در تمام مدتی که نردبان تاشو را با صدایی گوشخراش از پهلوی سن بیرون کشید و تا نیمه از پلههایش بالا آمد، همان طور ایستاده بودند تا بلاخره کارگردان بعد از چندبار گلو صاف کردن رو به آنها گفت عجب گروه مستعدیاند و همکاری با آنها چه خوب است.»
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «مسئله این بود که از همان ابتدای کار از این میترسیدند که خودشان را مضحکهی عام و خاص کنند و چون از پذیرش آن ترس نیز واهمه داشتند، ترسشان دوچندان شده بود. اوایل تمرینهایشان روزهای شنبه برگزار میشد انگار همیشه یکی از آن بعدازظهرهای فوریه یا مارس بود که باد نمیوزید و آسمان سفید و ابری بود و درختها تیره و مزارع و تکه جنگلهای قهوهای، برهنه و بیپناه، مابین دلمههای برف کهنه نشسته بودند. بازیگرها که از درهای جورواجور آشپزخانههایشان بیرون میآمدند و مکثی میکردند تا دکمههای پالتوهایشان را ببندند یا دستکشهایشان را دست کنند، منظرهای میدیدند که صرفا معدود خانههای قدیمی و فرسوده با آن جور درمیآمد؛ در آن منظره خانههای خودشان وصلههایی ناجور بودند و به مشتی اسباب بازی نو میماندند که سهلانگارانه و اتفاقی شب قبل بیرون خانه مانده و باران بر آنها باریده باشد.»
در قسمت دیگری از کتاب آمده است: «شب بعد تماشاچیها سوار بر ماشینهایشان در صفی مارپیچ و مرتب و طولانی از راه رسیدند؛ آنها هم مثل بازیگرها خیلی جدی بودند. مثل آنها اغلبشان در کفهی جوانتر میانسالی بودند و آراسته لباس پوشیده بودند به سبکی که در فروشگاههای لباس نیویورک به آن میگویند غیررسمی کانتری. به چشم هرکسی میآمد که از لحاظ تحصیلات، شغل و سلامت جسمی از سطح متوسط بالاترند و پیدا بود آن شب برایشان شب خاصی بود.»
درباره نویسنده
ریچارد ییتس (Richard Yates) متولد ۱۹۲۶ در نیویورک به دنیا آمد و در کالیفرنیا زندگی میکرد. رمان جادهی انقلابی را میتوان الهام گرفته از «گتسبی بزرگ»، «خورشید همچنان میدرخشد»، «اتوبوسی به نام هوس» و «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد» دانست. او همچنین بر چند تن از مهمترین نویسندگان بعد از خود تاثیر گذاشته است، یکی از آنها ریچارد فورد است که پیشانینوشت رمان حسود را از او وامگرفته است. وی در سال ۱۹۹۲ در گذشت.