کتاب «خوبی خدا» نوشتهی نویسندگانی چون ریموند کارور، شرمن الکسی، هاروکی موراکامی و... را امیرمهدی حقیقت به فارسی برگردانده و نشر ماهی آن را منتشر کرده است. کتاب «خوبی خدا» شامل داستانهایی از ادبیات آمریکا است که به انتخاب مترجم تنظیم شده و خوانندگان را با قلم نویسندگانی ممتاز آشنا میکند. این کتاب برای کسانی که به ادبیات آمریکا علاقه دارند یا میخواهند با آن آشنایی یابند مناسب است.
کتاب «خوبی خدا» شامل نُه داستان به قلم نویسندگان شاخص امروز آمریکا همچون ریموند کارور، هاروکی موراکامی، شرمن الکسی، الکساندر همن، جومپا لاهیری، مارجوری کمپر، پرسیوال اورت، گیب هادسون و الیزابت کمپر فرنچ است که هر کدام دارای نام و آوازه هستند.
«یک ماه بعد، دکتر هنسون هم دست از لبخند زدن برداشت. مایک رفته بود توی کما. دکتر هنسون همچنان سروقت میآمد، کنار تخت مینشست و دستش را میگرفت؛ دستی که حالا جای سوزن سرمها، مثل پرتقال قاچ کرده، خط خطیاش کرده بود. دکتر مکنزی هر روز میآمد. صبح و عصر هم پرستاری از بیمارستان میآمد و وظایفش را انجام میداد. آقا و خانم تیپتون به نوبت در اتاق مایک مینشستند. خانم تیپتون مینشست و دستها را روی زانو قلاب میکرد. حالا مدتها بود که دیگر راحت و آزاد گریه میکرد. آقای تیپتون ساعتها به کتاب باز روبهروش خیره میماند و تقریبا هیچوقت آن را ورق نمیزد. لینگ دور از آنها مینشست صندلی پشت میز مایک را کشانده بود کنار پنجره تا بتواند باغچهی خانم تیپتون را تماشا کند. شبی که فرداش مایک به کما رفت، لینگ و کایک خواسته بودند مش تماشا کنند، ولی مایک سردرد وحشتناکی داشت و نور تلویزیون چشمهایش را اذیت میکرد. لینگ هم تلویزیون را خاموش کرده بود. لینگ خیلی کوتاه گفت:«این قسمت را دیدهایم.» تا آن وقت، دیگر همهی قسمتها را دیده بودند. «از آن قسمتهای غمانگیز بود. حتی هاکی خوشخنده هم گریه کرد.» مایک با چشمهای بسته سر تکان داد. لینگ آمپول مسکنش را زد و شقیقههای او را با لوسیون گیاهی چینیای که عمهاش برای میگرن استفاده میکرد، ماساژ داد. مایک غرولند کرد:«خدا جان، این دیگر چیست؟ بو گند میدهد!» لینگ خواست به او اطمینان بدهد:«صد درصد طبیعی. خیلی خوب برای سردرد. خون را تمیز کرد. خوب برای اعصاب خراب.» «من باورم نمیشود، تو هنوز داری زور میزنی که خون نامرد من را تمیز کنی!» بعد با لحن تسلیمآمیزی گفت:«اعصابم دیگر بدتر از این نمیشود.»
ریموند کارور در سال ۱۹۳۸ و در شهر کلاتْسْکانی در ایالت اورگن زاده شد. کارور در شهر یاکیما در واشینگتن بزرگ شد و در اواسط دهه ۱۹۶۰ که در شهر ساکرامنتوی کالیفورنیا ساکن بود، در یکی از بیمارستانهای آن شهر بهعنوان نگهبان شب کار میکرد. او همچنین در کلاسهای کالج ایالتی ساکرامنتو شرکت میکرد و نخستین کتاب شعرش در سال ۱۹۶۸ توسط کلوب ادبیات انگلیسی کالج ایالتی ساکرامنتو منتشر شد.