آنارشیسم یکی از مکاتب فکری در فضای اجتماع روشنگریست که تاثیرات واضحی در جریانهای سیاسی داشته است. میخائیل باکونین یکی از مهمترین آنارشیستهای روس است که یکی از بنیانگذاران آنارشیسم نیز به حساب میآید. ادوارد هلتکار کتاب «میخائیل باکونین شورشی سودایی» را با جستجوهایی که از دل تاریخ و فرهنگ روسیه داشته، گردآوری کرده و نوشته است. کتاب «میخائیل باکونین شورشی سودایی» زندگینامه سایهروشنهای زندگی سیاسیون تاثیرگذار در تاریخ روسیه را نیز به قلم در آورده است.
ادوارد هلت، نویسندهی کتاب میخائیل باکونین شورشی سودایی به خوبی پژوهش کرده و گویی کتابی نمانده که در باب تاریخ روسیه نخوانده باشد. او مهمترین چهرههای روس را مطالعه کرده و با شناختی ویژه به نوشتن این اثر پرداخته است. اسناد بسیاری در نگارش این کتاب به کار رفته و برای شناخت مکتب آنارشیسم نیز بهترین اشارات را داشته است.
این زندگینامه را محمود حبیبی ترجمه کرده و نشر نو به چاپ رسانده است.
در بخشی از این کتاب که در روند تاثیرات اندیشههای کارل مارکس نیز موثر بوده و همسوییهایی نیز در نظریاتش صورت گرفته، چنین میخوانیم: «باکونین کاملا مجذوب این دهقان روسی شریف و ساده شده بود. دیدار با هر آدمی مثل مارتیانوف که هنوز بوی وطن میداد تارهای قلب باکونین را به لرزه درمیآورد، اما بر روشنفکرانی مثل هرتسن یا تورگنیف چنین تاثیری نداشت. این بخشی از همان سادگی ذاتی بود که باکونین را از دیگر رادیکالها و انقلابیون عصر او متمایز میکرد. هرتسن به مردم روسیه صورتی آرمانی بخشید و مارکس نیز به پرولتاریا، اما سخت بتوان باور کرد که هرتسن آرمانهایش را از یک کشاورز یا مارکس از یک کارگر کارخانه میگرفت. در میان آنها فقط باکونین، این اشرافزاده روس بود که کاملا رها از آگاهی طبقاتی خود میتوانست راحت با یک سرف سابق نشست و برخاست کند و برایش کاملا طبیعی باشد که همان طور که مارتیانوف ممکن است از او تاثیر بگیرد او نیز از مارتیانوف تاثیر بپذیرد.»
در ادامه در قسمتی دیگر از این زندگینامه میخوانیم: «ترکیب حکومت موقت بیانگر ماهیت نیروهای شورشی بود. در میان این سهنفر فقط چشیرنر را که از معاونین مجلس اعیان بود، میشود یک رادیکال افراطی و نیز دارای استعداد عوامفریبی دانست. هویبْنر و تُد نماینده نوعی بورژوازی بودند _ پانژرمن و اصلاحطلب مشروطهخواه. آنها از نقض حق قانونی سلطنت و طرد خشونتبار قانون اساسی فرانکفورت بیزار بودند اما انقلابی نبودند. آنها هیچ برنامه اجتماعیای نداشتند و تمایل اسرارآمیز به نابودکردن نیز که موتور حرکت باکونین بود، در آنها مشاهده نمیشد. بورژوازی محترم درسدن، همراه با پرولتاریا، ناگهان و بهطور غیرمنتظره خود را بر کرسی قدرت دید. اما هیچیک تصوری از اینکه با این قدرت به دستآمده چه کنند، نداشتند.»
پیوندهای بسیاری در فلسفهها و نظریات آن دوره و آنارشیسم وجود داشته است. در ادامه از این کتاب نیز چنین میخوانیم: «مشهور است که باکونین یک روز غروب کار تشریح تبعات انقلابی فلسفه هگل را برای دوستش آغاز کرد و تا سپیدهدم که خاکستر آتش داشت سرد میشد او هنوز داشت از هگل میگفت. دیالکتیک هگلی که پرودن ولو بهصورت غلط در تناقضات اقتصاد (۱۸۴۶) طرح میکند و همچنین عنوان شعار معروف او، (نابود میکنم تا بسازم) یادآور این جمله معروف باکونین است که «شور ویرانگری، نیرویی سازنده است»
ادوارد هلتکار تاریخنگاری بریتانیاییست که در 1892 به دنیا آمد. او دیپلمات، نظریهپرداز روابط بینالملل و روزنامهنگار نیز بود. مخالفت با تجربهگرایی در تاریخنگاری یکی از وجوه اندیشههای اوست. او دربارهی تاریخ شوروی بسیار نوشته است.
«کتابهای تاریخ چیست؟» و «بحران بیست ساله» از آثار مطرح او به حساب میآیند.
اگر اولین بار است که از بوکلند خرید میکنید میتوانید کتاب میخائیل باکونین شورشی سودایی را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آَشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به کتابهای زندگی نامه علاقهمندید، به صفحه خرید کتاب های زندگی نامه هم سری بزنید.