یوهان ولفگانگ فون گوته، ادیب، نویسنده و فیلسوف شهیر آلمانی است و یکی از ستونهای ادبیات آلمان به شمار میآید. فاوست نیز یکی از آثار مهم اوست که از شهرت جهانی برخوردار است. اگر بخواهیم نگاهی به محتوای فاوست داشته باشیم باید گفت که موضوع آندر بخش اول از این قرار است: خدا به خواهش شیطان به او اجازه میدهد تا راستی فاوست را مورد آزمایش قرار دهد. در پی آن مفیستوفلس با فاوستِ پیر معاملهای انجام میدهد که فاوست در صورت موافقت با این عهدنامه روح از بدنش میگریزد. به همین ترتیب فاوست دیگربار جوان میشود و با مفیستوفلس به مسافرت میپردازد تا از تمام مواهب زمین بهره ببرد. از این رو عاشق مارگارت میشود و این سرآغاز ماجراهایی پر فراز و نشیب میشود که گوته بهخوبی آن میپردازد.
«فاوست: وه که فلسفه و حقوق و پزشکی -و هیهات که الهیات را هم- تا آخر خواندهام. ولی از همهی این تلاش سوزانام طرفی جز این نبستهام من بینوای ابله که در این کنج نشستهام و سرسوزنی داناتر از آن نیستم که پیشتر بودم. عنوان دکتری و حتی استادی را یدک میکشم و بیش از ده سال است که در هر راه و بیراه شاگردانم را سرمی دوانم و میبینم هیچ از ما برنمیآید که به دانشی برسیم. پس قلبام از این درد میسوزد. البته از همهی خودپسندان مسخرهای چون شیخ و دکتر و میرزا بنویس و واعظ فهمیدهترم. وانگهی نه دغدغهی وجدان دارم، نه وسوسهی شک؛ نه حتی ترس از دوزخ و شیطان هم. بهجایش هرآن شادی از کفام رفته است. هیچ به خود گمان نمیبندم که چیزی درست و راست میدانم. هیچ به خود گمان نمیبندم که میتوانم درسی بیاموزم. انسانها را اصلاح کنم و به راه درست درآورم. نه نیز مال و منالیم هست، نه نامی و نه ذرهای از شکوه زمین. دل سگ هم از چنین زندگیای سیر میشود. برای همین تن به جادو دادهام مگر که با تکیه به نیروی ارواح و اوراد. راهی به رازی بیابم. و لازم نباشد زیر عرق زور و زحمت نکتهپرداز دانشی باشم که چیزی از آن سر درنمیآورم. میخواهم دریابم چیست که جهان را در هستهی آن به هم پیوند میدهد. میخواهم بهجای زیر و بالا کردن در لفظ و لغت، به باریکبینی در نیروی کارساز هر دانه و نطفه بپردازم.»
یوهان ولفگانگ فون گوته (متولد ۱۷۴۹ و درگذشتهٔ ۱۸۳۲ در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی است که بین سالهای ۱۷۶8-۱۷۶5 در لایپزیگ به تحصیل حقوق پرداخت و در آنجا به اشعار کریستیان فورشتگت گلرت علاقه پیدا کرد و سپس به زادگاه خود بازگشت و به کارهای بزرگ خود پرداخت. گوته از جمله نویسندگانی است که بسیار متأثر از حافظ بوده است.