«عشق زن خوب» مجموعهای از داستانهای کوتاه آلیس مونرو، نویسنده کانادایی است. «عشق زن خوب» اولین بار در سال 1998 منتشر شد و به دلیل کاوش در پیچیدگیهای روابط انسانی، بهویژه روابطی که زنان را در بر میگیرد، فراوان تحسین شد.
این پنج داستان از مجموعهی داستان «عشق زن خوب» و نشریهی «نیویورکر» انتخاب شدهاند. داستانها فضاهایی متفاوت و شخصیتهایی به یادماندنی و غریب دارند که کمابیش قابل مشاهده هستند. شیوهی پرداختها و ساختار داستانها نشان میدهد که مانرو پیوسته به سراغ زمینههای تازه میرود و هر بار، بخش متفاوتی از یک زندگی را به تصویر میکشد که میتواند مقطعی از زندگی هر یک از ما یا کسانی باشد که میشناسیم یا دربارهشان شنیدهایم.
مونرو به خاطر داستانسُرایی استادانه، مشاهدات دقیق و شخصیتپردازیهای پیچیدهاش شناخته شده است. داستانهای او اغلب زندگی معمولی افراد را بررسی میکنند و چیزهای خارقالعاده درون آنها را آشکار میکنند.
یکی از داستانهای برجسته این مجموعه، داستان اصلی «عشق یک زن خوب» است که حول محور پرستاری به نام انید، مرگی مرموز و تأثیری که بر زندگی افراد درگیر میگذارد، میچرخد. سبک روایی مونرو چشماندازها و خطوط زمانی متعددی را به هم میپیوندد و تصویری غنی و ظریف از شخصیتهای او ایجاد میکند.
آلیس مونرو بهعنوان یکی از موفقترین نویسندگان داستان کوتاه معاصر شناخته میشود و «عشق زن خوب» نمونه بارز مهارت ادبی او در این زمینه به حساب میآید. در سال 2013، آلیس مونرو به دلیل تسلط بر داستان کوتاه معاصر، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
خوانندهای کتاب را پرترههای دلربا از زندگیهای معمولی میداند و نوشته است:
«آلیس مونرو در کتاب «عشق زن خوب» خوانندگان را به دنیایی دعوت میکند که در آن چیزهای معمولی، خارق العاده میشوند و پیچیدگیهای روابط انسانی آشکار میشود. او با این داستانها، هنرمایی میکند و خود را بهعنوان یک استاد تمام معرفی میکند!
در این مجموعه، نثر مونرو مانند یک ساز دقیق کوک شده است و سمفونی از احساسات را ایجاد میکند که پس از مدتها پایان کتاب هم در ذهن شما نواخته میشود. هر داستان پرترهای است که با دقت ساخته شده است، و جوهر شخصیتهایی را که با چالشهای زندگی دست و پنجه نرم می کنند، به شیوههایی تکاندهنده و عمیق به تصویر میکشد. اگر به دنبال داستانهایی هستید که در قلب و ذهن باقی بماند، کار مونرو سفری بدیع به عمق و زیبایی تجربه انسانی است.»
دیگری داستانهای مونرو را تمام رئالیسم میداند و نوشته است:
«آلیس مونرو در «عشق زن خوب» از مجموعه داستانهایی رونمایی میکند که به پیچیدگیهای عشق، اخلاق و درامهای آرامی میپردازد که در گوشه و کنار زندگی روزمره پیدا میشود.
شخصیتهای مونرو صرفاً موضوع داستانهای او نیستند. آنها افرادی زنده و در حال تنفس هستند که مبارزهها و پیروزیهایشان برجسته است. چیزی که مونرو را از بقیه نویسندگان متمایز میکند، توانایی او در به تصویر کشیدن ماهیت یک لحظه و پیچیدگی روابط انسانی در چند صفحه کوتاه است. هر داستان از نظر ظرافت و ظرافت، یک کلاس تدریس است که خوانندگان را با حس تأمل و تعمق باقی میگذارد. «عشق زن خوب» یک دستاورد ادبی است که از مرزهای ژانر داستان کوتاه فراتر میرود.»
اسم داستان اول، «خواب مادرم» نام دارد. شروع این داستان کوتاه را با هم میخوانیم:
«در طول شب یا زمانی که او خواب بود، برف سنگینی آمده بود. مادرم از پس پنجرهی هلالی بزرگی، مثل آنهایی که شما در خانههای مجلل یا ساختمانهای عمومی قدیمی میبینید، بیرون را نگاه کرد. او از همان بالا به چمنها و بوتهزارها، پرچینها، باغهای گل و درختان نگاهی انداخت. روی همه چیز را چند لایه برف انبوه پوشانده بود که بدون وزش باد، همانطور دستنخورده و یک نواخت به جا مانده بود. سپیدی برفها مثل وقتی که نور آفتاب میتابد، چشمها را آزار نمیداد. این سپیدی، سپیدی برف زیر آسمان صاف پیش از سحرگاه بود و همه چیز کاملاً آرام بود.
با این حال انگار چیزی سر جایش نبود. در این منظره اشتباهی به چشم میخورد. همهی درختان بوتهها و گیاهان مانند نیمهی تابستان، کاملاً به بار نشسته بودند. چمنزاری که خودش را از زیر برفها نشان میداد، در قسمتهایی که از بارش برف در امان مانده بود، سبز و تازه بود. برف، یک شبه جای زیباییهای تابستان را گرفت. تغییر فصلی که نه قابل توضیح بود و نه قابل پیشبینی. بهعلاوه همه رفته بودند ـــ گرچه به فکرش نمیرسید که «همه» کیستند ـــ اما بههر حال مادرم در آن خانهی بزرگ، میان درختان و باغ تک و تنها بود. با خودش فکر کرد: «هر اتفاقی که افتاده باشد، به زودی برایم مشخص میشود»؛ ولی هیچکس نیامد. تلفن زنگ نخورده و قفل و بست در باغ برداشته نشد. سروصدای ترافیک را نمیشنید و حتا نمیدانست راه منتهی به خیابان یا حتا جاده، کدام است؛ البته برای اینکه بفهمد در ده بهسر میبرد، باید از خانه ـــ که هوایش سنگین و راکد بود ــــ بیرون میرفت.»
بخش ابتدایی داستان اصلی کتاب، عشق زن خوب را آوردهایم:
«از چند دههی گذشته در «والی» موزهای برپا شده است کـه بـه حفظ و نگهداری عکسها، دستگاه کرهگیری، زین و براق اسبها، صندلی قدیمی دندانپزشکی پیر، دستگاه دست و پاگیر سیب پوستکن و اجناس نادری مانند عایقهای شیشهای - چینی ظریف و قشنگی که در تیر تلگراف استفاده میشود، اختصاص یافته است.
همچنین جعبهی قرمزی در این مکان وجود دارد که حروف «دی. ام. ویلنز، عینک ساز» روی آن چاپ شده است، با یادداشتی در کنارش: «این جعبه ابزار یک عینکساز است گرچه چندان قدیمی نیست از جنبهی محلی اهمیت دارد؛ از آن جهت که به آقای دی. ام. ویلنز تعلق داشته است، که در سال ۱۹۵۱ در رودخانهی «پرگرین» غرق شده است. این جعبه از آن سانحه سالم بیرون آمده است و احتمالاً اهداکنندهی ناشناسی آن را پیدا کرده و برای مجموعهی ما فرستاده است.»
دستگاه افتالموسکوپ (چشمسنج) میتوانست یک آدم برفی را به ذهنتان بیاورد بخش بالاییاش - همان بخشی که به دستهی فرورفته متصل شده است - دیسک بزرگی دارد که دیسک کوچکتری بالایش است. در دیسک بزرگ حفرهای است که از داخلش با جابهجایی لنزهای مختلف میتوانند اشیا را بینند. چون باتریها هنوز داخلش هست، دستهی آن سنگین است. اگر باتری را دربیاوری و میلهی زاپاس کنارش را با دیسکی در دو طرفش قرار بدهی، آن وقت میتوانی سیم رابط را به پریز برق بزنی؛ اما شاید مجبور شدهاند در جاهایی که برق وجود نداشته است از این ابزار استفاده کنند.
دستگاه معاینهی شبکیه چشم پیچیدهتر است. زیر بست گرد پیشانی، چیزی شبیه سر الف قرار دارد؛ با سطحی گرد و صاف و کلاهک فلزی نوک تیز این بخش با زاویهی چهل و پنج درجه به سمت ستونی باریک کج شده است و از مسیر بالای ستون باید کمی نور بتابد. سطح صاف شیشهای و از جنس نوعی آینهی مات است. همه چیز سیاه است اما در واقع این طوری رنگ خورده است. رنگ برخی قسمتها که قاعدتاً دست عینکساز خیلی به آن ساییده شده، رفته است و شما میتوانید تکهای فلز براق نقرهای را ببینید.»
آلیس مونرو نویسنده کانادایی است که به دلیل تسلط بر ژانر داستان کوتاه مشهور است. او در 10 ژوئیه 1931 در وینگهام کانادا به دنیا آمد. مونرو در مناطق روستایی جنوب غربی انتاریو بزرگ شد و از سنین پایین شروع به نوشتن کرد.
حرفه نویسندگی او در دهه 1960 شتاب گرفت و از آن زمان به یکی از مشهورترین و موفقترین نویسندگان داستان کوتاه در زبان انگلیسی تبدیل شد. آثار مونرو اغلب در محیطهای شهری و روستایی در کانادا اتفاق میافتد و زندگی مردمی عادی را روایت میکند که با موقعیتهای پیچیده و اغلب احساسی مواجه میشوند. برخی از شناختهشدهترین آثار آلیس مونرو شامل مجموعه داستانهای کوتاه او است:
در سال 2013، مونرو جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد و او را به اولین کانادایی و سیزدهمین زنی تبدیل کرد که این افتخار معتبر را دریافت میکند. کمیته نوبل او را به عنوان «استاد داستان کوتاه معاصر» ستود. مونرو بهخاطر نثر دقیق و خاطرهانگیز، بینشهای مشتاق به طبیعت انسان، و تواناییاش در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای روابط و تجربههای انسانی در قالب داستان کوتاه، تحسین میشود.
کمکهای آلیس مونرو به ادبیات تأثیر ماندگاری داشته است و آثار او همچنان در سراسر جهان مورد مطالعه و تجلیل قرار میگیرد. داستانهای او اغلب مضامین حافظه، هویت، عشق و پویاییهای پیچیده زندگی روزمره را بررسی میکنند.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب عشق زن خوب را با 25درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوۀ خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.