«ضیافت» یکی از مشهورترین نوشتۀهای افلاطون است. مورخان تاریخ دقیق نگارش «ضیافت» را نتوانستهاند مشخص کنند اما بنابر تخمینهای علمی، سال نگارش آن را 385 قبل از میلاد مسیح دانستهاند.
«ضیافت» رسالهای است در باب عشق. این رساله در واقع از چندین سخرانی و گفتوگو (دیالوگ) میان برخی از چهرههای مطرح یونانی تشکیل شده است. این سخنرانیها عبارتند از: «خطابۀ فایدروس»، «خطابۀ پائوسانیاس»، «خطابۀ آروکسیماخوس»، «خطابۀ آریستوفانس»، «خطابۀ آگاثون»، «خطابۀ سقراط» و «خطابۀ آلکیبیادس در ستایش سقراط». در تمامی این نوشتههای کوتاه، مخاطبین با روایات و داستانهایی از عشق آشنا میشوند و تعریفهای متعدد و مختلفی از عشق را میخوانند. در بین این خطابهها، گفتار سقراط از بقیه اهمیت بیشتری برخوردار است و به نوعی، یکی از بهترین نوشتههای عمیق به «چیستی عشق» در سراسر تاریخ فلسفه و ادبیات است.
یکی از کاربران سایت «طاقچه» نظری جامع و تحلیلی راجع به کتاب «ضیافت» نوشته است که علاوه بر تمجید کلی از این اثر، تحلیلی از محتوای عاشقانۀ کتاب نیز به مخاطبین ارائه میدهد: ضیافت یک گفتمان دوستانه و عمیق فلسفی دربارهی عشق است. گفتوگوهای این کتاب بسیار بیپرده و صادقانه هستند. نکتهی مهم و اولیه این است که افلاطون در این کتاب از عشق به زبان سقراط و دیوتیمار صحبت کرده و مسئلهی عشق را به تفکیک بیان میکند: عشق جنسی، عشق به دانایی و عشق الهی. شگفتآور است! برخلاف ادبیات و فلسفهی شرق که در باب عشق همیشه در پرده و محتاطانه حرف میزند و غالبا آن را مسئلهای سراسر رنجآور میبیند؛ در ضیافت، عشق منجر به کمال فردی میشود. نویسنده آنقدر در ستایش عشق پیش میرود که حرف از باروری و آفرینش میزند و درواقع، از خواننده میخواهد به طبیعت نگاه کند و شکوه زایش را ببیند؛ در ستایش آن سخن میگوید و نهایت عشق را در آفریدن میداند. اما این تمام ماجرا نیست! هنگامی که در این نوشتهها سقراط از عشق الهی حرف میزند، در واقع از خلق بزرگتری سخن به میان میآورد: آنچه انسان فناپذیر را جاودان میکند و به اغنای کامل روحی میرساند کمال و غایت عشق است.»
در سایت «کتابراه» نیز، با چنین نظری راجع به «ضیافت» مواجه خواهیم شد: «ضیافت کتابی است در تشریح احوال عشق به قلم افلاطون، آن فرزانهی دنیای باستان. در این رساله، چون دیگر آثار افلاطون، شاهد نظرات و آموزههای حکیمانهی سقراط هستیم که با شیوهی آکادمیک معروف خود به روشنگری و شناخت میپردازد. احاطهی ژرفی که افلاطون در مباحثات فلسفی دارد، شوق عظیمی در خواننده به وجود میآورد و البته سقراط و توصیف بدیعی که از عشق کرده، شکوه و عظمت این کتاب را به نهایت میرساند.»
بخش زیر حاوی معروفترین جملات کتاب «ضیافت» است که از گفتوگویی دربارۀ «چیستیِ عشق» شکل گرفته: «گفت که عشق نه زیبا است، و نه نیکو. از او پرسیدم که تو ای دیوتیمار! آیا گمان میکنی که عشق بدی و زشتی است؟ گفت: خاموش! مگر آنچه را که زیبا نیست باید زشت باشد؟ مگر نمیدانی که میان دانایی و نادانی فاصلهای وجود دارد؟ گفتم: آن فاصله کدام است؟ گفت: باور درستی که نتواند منطق خود را اثبات کند، دانایی نیست. اما چون شناخت به حقیقت است، نادانی هم نیست و این فاصلۀ میان دانایی و نادانی است.»
یکی دیگر از تعاریف بسیار خواندنی این کتاب راجع به «انواع دلبستگانِ عشق» را نیز با هم بخوانیم: «عاشق بازاری که عشق او به صورت است و تن و نه به سیرت و جان، عشقی پست دارد. چنین عشقی پایدار نیست، چه عشق، چیزی است گذرنده و فانی و در معرض تغییر و دگرگونی. از این رو وقتی نشاط جوانی گذشت عشق او هم زایل میشود و عاشق بال میگشاید و به دنبال عشقی دیگر پرواز میکند و قول و عهد خویش را میشکند و همه چیز را فراموش میکند. امّا عشقی که به خلق و خوی شرافتمندانهیی قرین باشد پابرجاست و زایل و فانیناشدنی. پس ما باید این دونوع دلبستگان عشق را با دقت و احتیاط از همدیگر بازشناسیم و خدمت نوع شرافتمندانه را پذیرا شویم و از صحبت دیگری بگریزیم.»
افلاطون در پاراگراف زیر توصیفی قابل تأمل از «دیدگاههای مختلف از جاودانگی» را برای مخاطبین شرح میدهد: «جاودانگی آرزوی همهی مردمان جهان است. اما کسانی که به زاد و ولد جسمانی و تن اشتیاق دارند، به زنها رو میکنند و عشقاشان در این رهگذر سپری میشود و باور دارند که از راه تولید نسل میتوانند جاودانگی و نیکنامی خود را فراهم سازند. اما جانها و ارواح نیز زاییدن و آفرینش دارند. افرادی هستند که به جان بیش از جسم زایندهاند و بالنده. اگر بپرسی جان اینان چه میآفریند؟ میگویم فرزندانی شایسته که سزاوارمقام جان باشند، یعنی دانایی و فرزانگی. شاعران و هنرمندان، جانهای زاینده و بالنده دارند. اما بزرگترین خردمندی، خرد و معرفتی است که به تنظیم امور خانواده و اجتماع مربوط است و آن تسلّط بر خود و حقطلبی و اعتدال نامیده میشود و احوال حکومتها و خانوادهها را درست و منظم برپا میدارد.»
«افلاطون» یکی از نامآشناترین فیلسوفان یونان باستان و مشهورترین شاگرد فیلسوف بزرگ، «سقراط» بود. تفکرات و زحمات او تاثیر ژرفی بر فلسفه و علومی نظیر ریاضی، منطق و ... بعد از خود گذاشت و موجب ایجاد مفاهیم جدیدی در تاریخ بشریت، مانند «آکادمی» شد. بر خلاف سقراط، از افلاطون آثار متعددی برجای مانده است که اغلب، به صورت رسالههای کوتاه هستند. برخی از مهمترین آثار ترجمه شده از افلاطون در ایران عبارتند از: «جمهور»، «محاکمۀ سقراط» و مجموعۀ «شش رساله»، «پنج رساله» و «چهار رساله» که توسط نشر «هرمس» منتشر شدهاند.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید کناب روانشناسی نیز بازدید فرمایید.