این کتاب در یک نگاه
برخی از مشهورترین و شناختهشدهترین ایدههای آرنت - ابتذال شر نمونه ای بارز است - در زمره ایدههایی قرار دارند که خوانندگان و منتقدان وی کمتر از همه آنها را درک کردهاند. تلاش من در این جستارها برجسته کردن موقعیتهایی است که خوانندگان و منتقدان آرنت در ستایش با محکومیت او بسیار بیمحابا عمل کردهاند و از فهم آنچه او میخواهد بگوید بسیار مطمئن بودهاند. البته که داوری انتقادی حق ویژۀ تمامی خوانندگان است و بیتردید ماهیت بحثبرانگیز بسیاری از ایدههای آرنت آن را موجب میشود.
اما خوب است آنچه را که وی در مورد ماهیت داوری سیاسی خاطرنشان ساخت به یاد آوریم، یعنی داوری بدون فهم بههیچوجه صلاحیت نشستن بر مسند داوری را ندارد. آرنت تحتتأثیر بیفکری محض آیشمن «هیولا» و «وضعیت طبیعی» سطحی او قرار گرفت. آرنت سعی داشت با «ابتذال شر» نهتنها برداشت خود از دیوسرشت نبودن شخصیت آیشمن را بیان کند، بلکه ایده بسیار نگرانکنندهتر نشان دادن این بود که انجام یک شر سیاسی عظیم لزوما به وجود انگیزههای شرورانه یا شور و اشتیاق ایدئولوژیک بستگی ندارد. این نکته در بحث و جدالهای متعاقب انتشار آیشمن در اورشلیم به بوته فراموشی سپرده شد.
بسیاری تصور میکردند و بدیهی است که هنوز هم فکر میکنند که آرنت با تبدیل آیشمن به چرخدندهای صرف از ماشین امحاء نازی انگارهای که او صریح و به طور مکرر در گزارش دادگاه رد میکند، از گناه آیشمن کاسته است. کسانی که به اشتباه داوری خاص وی در مورد آیشمن را بهعنوان فرضیهای درباره خصلت نابودی یهودیان به وسیله نازیها میدانند به طرز ناخوشایندی کتاب او را بد فهمیدند.