جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

خرمگس

قیمت:
273,000 تومان
مشخصات کتاب خرمگس
کشور مبدا
تعداد صفحات
395 صفحه
شابک
9789640015711
سال خلق اثر
1400
سال انتشار
1400
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
31
این کتاب در یک نگاه

کتاب «خرمگس» اثر اتل لیلیان وُینیچ، نوشته‌ای جذاب و سرشار از تلاطم است که در روزگار پرآشوبی جریان دارد و روایت‌گر سال‌های دهۀ 1840 میلادی است که ایتالیا تحت نفوذ اتریش بود. رمان «خرمگس» شاهکاری تکرارنشدنی است که در سال 1897 منتشر شد.


بیشتر بخوانید

دیگر ناشران کتاب «خرمگس»

خلاصه کتاب خرمگس

اگر شخصی از شما بخواهد رمان خوبی به او معرفی کنید، احتمالاً ابتدا از او خواهید پرسید که به چه موضوعات و سبک‌هایی علاقمند است؛ تاریخی، سیاسی، فلسفی، عاشقانه و... . پیشنهاد کردن رمان «خرمگس» به دیگران کار بسیار آسانی است، چرا که زحمت پرسیدن این سوال را از روی دوش شما برمی‌دارد! خرمگس، رمانی است با وجوه و مضامین متعدد؛ چرا ‌که شخصیت اصلی داستان، یعنی آرتور، انسانی است با وجوه و مضامین متعدد: «آرتوری که عاشق «جما» است، آرتوری که با «پدر مونتانلی» بر سر عقاید و تعصبات مسیحی در جدال است، آرتوری که با عضویت در سازمان «ایتالیای جوان» در پی آزادی کشور خویش است، آرتوری که تحقیر می‌شود، رنج می‌کشد، و درنهایت، سرسختی، جسارت و شجاعت او، خواننده را متأثر می‌کند.»

نظر خوانندگان در سراسر دنیا دربارۀ کتاب خرمگس چیست؟

خواننده‌ای با اشاره به مطالعات مستمر خودش می‌نویسد: «این کتاب گنجینه‌ای به تمام معناست و انتخابی عالی برای کسی که می‌خواهد شروع به خواندن ادبیات کند. وقتی شروع کردم متوجه شدم که اصلا نمی‌توانم آن‌ را زمین بگذارم. وینیچ واقعا بااستعداد است. من سال‌هاست که به طور متوسط، هر هفته سه کتاب می‌خوانم و این رمان، جزء سه کتاب برتری است که خوانده‌ام.»

خوانندۀ دیگری به این موضوع اشاره کرده است که این کتاب را بیش از یک‌بار خوانده: «من خرمگس را اولین بار وقتی دوازده ساله بودم، به زبان اسپانیایی خواندم و با وجود این‌که آن زمان نتوانستم کامل آن ‌را بفهمم، چیزی مانند آهن‌ربا مرا به خود جذب کرد. زمانی‌که هفده‌ساله بودم دوباره آن ‌را خواندم و از آن زمان به بعد، خرمگس کتاب محبوب من است. از نظر من، خرمگس یکی از بهترین رمان‌هایی است که تاکنون به رشتۀ تحریر درآمده است. فارغ از ملاحظات مذهبی و سیاسی، یکی از کتاب‌هایی است که حتما باید بخوانید. واقعا چه ‌کسی می‌تواند به این رمان کمتر از پنج ستاره بدهد؟!»

جملاتی از کتاب که شاسد انگیزۀ خواندن باشند

در قسمتی از کتاب، جملاتی خطاب به پدر روحانی با مضمون ترک کلیسا و اعتقاداتش می‌خوانیم: «پدر! به همراه ما بیایید! این بت‌ها و دنیای مردۀ کشیش‌ها را رها کنید. در چهرۀ آن‌ها غبار بدبختی‌های روزافزون جهالت موج می‌زند، آن‌ها پوسیده و تباه و آلوده‌اند. این کلیسای طاعون زده را رها کنید. قدم به نور بگذارید تا بفهمید چه موهوماتی را به نام خدا و مسیح می‌گرفته‌اید. پدر! این ماییم که سرشار از زندگی و جوانی هستیم؛ این ماییم که بهار ابدی هستیم، این ماییم که آینده‌ایم... پدر! سپیده‌دم امید را بر فراز سرتان نگاه کنید...»

در قسمت دیگری شاهد شجاعت و جسارت مردی هستیم که از اعدام شدن خودش هراسی ندارد و مرگ به این شیوه را بیهوده نمی‌پندارد: «من خوب می‌دانم که آدم‌های وامانده با ارجاع به دادگاه‌های محرمانه و اعدام، در واقع به ما خدمت می‌کنند و به خود آسیب می‌زنند. من کاملا مطمئنم شما که بازمانده‌اید، با اراده‌ای شکست‌ناپذیر با هم متحد می‌شوید و ضربه‌ای سخت بر پیکر آن‌ها وارد می‌کنید. بله، شما رویدادهای بزرگی را شاهد خواهید بود. ولی من امروز مانند کودکی که برای گذراندن تعطیلات به سوی خانه می‌شتابد، شاد و خوشحال به ‌پای چوبۀ اعدام می‌روم...»

در قسمتی از کتاب شاهد جراحت عمیق والدی داغ‌داریم که پسرش را از دست داده است و آهش را این‌گونه به گوش همگان می‌رساند: «رستگاری‌تان را جاودانه در آغوش بگیرید، از ثمره‌اش بهره ببرید! من آن را همچون استخوانی که جلوی سگ‌های گرسنۀ خیابانی می‌اندازند، به سوی شما افکندم! دیگر از بهای غذایی که می‌خورید نگران نباشید، بیایید شکم‌تان را از گوشت تن پسرم پر کنید! ای بربرهای آدم‌خوار، ای خون‌آشامان مرده‌خوار! اینک از گوشت تن پارۀ ‌جگر من بخورید! خون گرم و جوشان قلب جگرگوشۀ من، خونی را که به‌خاطر شما ریخته شد، بنوشید. آن را سر بکشید، بلیسید و لب‌های‌تان را با آن سرخ کنید. هم‌چون کرکس‌های مرده‌خوار، گوشت را از کف یکدیگر بربایید، بر سر آن باهم بجنگید و سرانجام آن را حریصانه ببلعید؛ ولی دیگر مرا شکنجه نکنید. به این تنی که به‌خاطر شما قربانی شده بنگرید، قطعه‌قطعه و خون چکان ... هنوز قلبش از زندگی رنج‌‌آور می‌تپد، از این احتضار جگرسوز می‌لرزد؛ بیایید مسیحیان، این را بنگرید و بخورید.»

دربارۀ نویسندۀ رمان خرمگس

اتل لیلیان وُینیچ (1960-1864)، رمان‌نویس و موسیقی‌دان ایرلندی بود. او در شش ماهگی پدر خود را از دست داد و در هشت‌ سالگی، پس از ابتلا به بیماری بادسرخ، به همراه برادرش که یک مسیحی متعصب و سادیستیک بود، به لنکشایر در شمال غربی انگلستان رفت. درسال 1882، درحالی‌که هجده‌سال داشت، برای تحصیل در رشته موسیقی عازم برلین شد.

درطول سه سالی که در آلمان اقامت داشت، به سیاست علاقه‌مند شد. وینیچ توانست با نوشتن رمان «خرمگس» در 1897، به شهرت جهانی دست یابد. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب‌های «جک ریموند»، «الیو لیتام» و «دوستی پایا‌ن‌یافته» اشاره کرد.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «خرمگس»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.