«ماهیت هوشیاری» یکی از بهترین کتابهای «روپرت اسپایرا» است که برای اولینبار، در سال 2017 منتشر شد. «ماهیت هوشیاری» اثری خواندنی و غیرداستانی در حوزۀ کتابهای علوم شناختی، روانشناسی و علمی است که بر اساس دانستهها و تجربیات نویسنده در مقام یک فیلسوف و مربی معنوی، به نگارش درآمده است.
«ماهیت هوشیاری» را میتوان کتابی در باب چیستی هشیاری، ذهن و ریشههای مادی و معنوی آن معرفی کرد. اسپایرا درصدد تشریح مادهگرایی مدرن و ربط آن به ماهیت هشیاری دارد که از نظر بسیاری از افراد، ذهن و هشیاری برساختههای ماده هستند. بعد از توضیح این باور غالب، او سعی کرده تا با دانستههای فردی، علمی و معنوی، این مدعا را رد کند و به هشیاری، علتی غیرمادی نسبت دهد. مطالعۀ این کتاب موجب ایجاد بینشی عمیق نسبت به ماهیت ذهن، خودآگاهی و هشیاری انسان در شما میشود و بسیاری از آموزههای «معنویت مدرن» را نیز فرا خواهید گرفت.
نظرات برخی از افراد و نشریات مهم و معتبر دنیا را راجعبه کتاب ماهیت هوشیاری با هم بخوانیم:
«روپرت اسپیرا خوانندهاش را در سفری اکتشافی و لذتبخش راهنمایی میکند که در آن، آنچه را که استادان کشمیری «بزرگترین راز، پنهانتر از پنهانترین چیزها و در عین حال، آشکارتر از آشکارترین چیزها» نامیدهاند، رمزگشایی کند که اسم آن هشیاری است. روپرت شایسته تجلیل و ستایش است، چرا که وضوح و حساسیتی که او با آن آموزههای استادان باستانی و مدرن در مورد آگاهی و تجربه عمیق شخصی خود را ارائه میدهد، باورنکردنی است.» -مارک دایکوفسکی، نویسنده کتاب «دکترین ارتعاش»
«روپرت اسپیرا در این کتاب پوستهی مادهگرایی را با روشن کردن «فرض فاجعهبار و اشتباهی که ریشه در فرهنگ مادیگرایانه ما دارد» میشکند. او به صورت هنرمندانه ما را به پادزهری جهانی برای مادهگرایی میرساند: تحققِ تقدمِ هشیاری. به عنوان یک دانشمند، من از اشارات روپرت به این نکته قدردانی میکنم که دانشمندان هرگز در کاوشهای خود در جهان، واقعاً موفق نخواهند شد مگر اینکه ماهیت موضوعی که به نام «من» شناخته می شود را ابتدا بررسی کنند.» -پل جی میلز، استاد پزشکی خانواده و بهداشت عمومی در دانشگاه کالیفرنیا (سن دیگو)
«ماهیت هوشیاری کتاب درخور توجهی است. کافی است کتاب را ببینید و چند صفحه از آن را ورق بزنید تا متوجه شوید که روپرت اسپیرا چه نوع نویسندهای است و ماهیت استدلالهای او را درک کنید. طراحی تمیز درون و بیرون کتاب نشاندهندۀ حساسیت بالا و تسلط خلاقانه او بهعنوان یک هنرمند سرامیک به نویسندگی پویا است. در این کتاب واژگان کافی برای تخریب دقیق فرضیاتِ فرهنگ جهانیِ غالب وجود دارد! شاید پیش از این کتاب هرگز استدلال منطقی به این اندازه مؤثر و خواندنی برای بررسی جامع مقولۀ هوشیاری جمعآوری نشده باشد.» -تونی کندرو، سایت ScienceAndNonduality
در جملات آغازین کتاب، نویسنده از «دوگانگی ذهن و ماده» میگوید: «فرهنگ جهانی ما بر این فرض پایهگذاری شده که واقعیت از دو جزء تشکیل شده است: ذهن و ماده. در این دوگانگی ماده را عنصر نخستین در نظر میگیرند و این نگاه الگوی رایج مادهگرایی را شکل میدهد که معتقد است ذهن یا هشیاری- عنصر دانندهی ذهن- از ماده نشأت میگیرد. اینکه هشیاری احیاناً از ماده نشأت میگیرد- سوالی که به «مسئلهی دشوار هشیاری» مشهور است- همچنان مبهم باقی میماند و البته یکی از فرسایندهترین سوالات در علم و فلسفهی امروز است. تعجبآور آنکه این واقعیت که هیچ شواهدی دال بر این پدیده وجود ندارد، دانشمندان و فیلسوفان را از این عقیده برنگردانده که هشیاری مشتق از ماده است؛ هرچند تعداد کسانی که در آن تردید میکنند، رو به افزایش است. اکثریت همچنان باور دارند که با پیشرفت عصبشناسی ارتباط و تناظر هشیاری با مغز و نحوهی اشتقاقش از آن دیر یا زود روشن خواهد شد و رسانههای اصلی نیز به آن دامن میزنند.»
در این پاراگراف نیز، ارتباط «تجربه با ذهن» به زیبایی واکاوی شده است: «تمام آنچه میدانیم یا ممکن است بدانیم تجربه است. هر چقدر هم که با این گزاره کلنجار برویم نمیتوانیم انکارش کنیم. تجربه تمام چیزی است که ممکن است بدانیم خود، محک واقعی است. اگر تجربه را محک واقعیت نگیریم تنها جایگزین آن باور خواهد بود. تجربه و باور- یا «راه حقیقت و راه عقیده» چنان که پارمندیس در قرن پنجم پیش از میلاد بیان داشت- تنها انتخابهایمان هستند. تمام آنچه میدانیم تجربه است و تمام آنچه از تجربه میدانیم ذهن است. منظور از ذهن در اینجا فقط افکار و تصاویر درونی نیست آنگونه که تعریف مرسوم آن است بلکه منظور تمامی تجربه است. هم تجربهی درونیِ افکار، تصاویر، احساسات و حسها و هم تجربهی به اصطلاح بیرونیِ واقعیت مشترک یعنی دنیایی که با حواس پنجگانه میشناسیم. از اینرو ذهن تمام فکر کردن، تصویر کردن، بهیاد آوردن، احساس کردن، حس کردن، دیدن، شنیدن، لمس کردن، چشیدن و بوییدن را دربر میگیرد. اگر تمام آنچه میدانیم تجربه است و تمام تجربه را هم در شکل ذهن میدانیم پس برای دانستن واقعیت غایی هر چیزی که میدانیم ابتدا ضروری است ماهیت ذهن را بدانیم. یعنی هر ذهنی که در طلب شناخت ماهیت واقعیت است ابتدا لازم است ماهیت خود را مطالعه کند و بداند.»
«روپرت اسپایرا» نویسنده، فیلسوف و مربی معنوی در شهر آکسفورد انگلیسی است. از او تاکنون چندین کتاب به فارسی ترجمه و چاپ شده است که برخی از آنها عبارتند از «بیکرانگی»، «آگاه بودن از آگاه بودن»، «حضور» و «صمیمیت تجربه».