جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

شایعات اطراف دکه روزنامه فروشی

قیمت:
48,000 تومان
مشخصات کتاب شایعات اطراف دکه روزنامه فروشی
کشور مبدا
تعداد صفحات
96 صفحه
شابک
9786004057233
سال خلق اثر
1400
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
1
این کتاب در یک نگاه

«رسول یونان» را عموما به‌عنوان شاعر می‌شناسیم؛ او در «شایعات اطراف دکهٔ روزنامه‌فروشی» مجموعه‌ای داستان کوتاه نوشته است که عنوان کتاب نام یکی از داستان‌های این کتاب است. «شایعات اطراف دکهٔ روزنامه‌فروشی» در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب شایعات اطراف دکه روزنامه فروشی

داستان‌های با فضایی انسانی، اجتماعی به زبانی ساده و مفاهیمی ملموس این مجموعه را تشکیل داده است. «شایعات اطراف دکه روزنامه‌فروشی» نام یکی از داستان‌های این کتاب است که شخصیت اصلی داستان به دلیل شایعاتی که برایش در روزنامه‌فروشی پیش آمده و با آن مواجه شده، مسیر زندگی‌اش تغییر کرده است.

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

بخشی از این مجموعه داستان کوتاه را می‌خوانیم که زبانی ساده داشته و برای عموم مخاطبان جذاب و خواندنی بوده است:

«بالاش ماشین زرد و قراضه و رنگ‌ورورفته‌اش را کنار خیابان نگه داشت. پیاده شد. در صندوق‌عقب ماشین را بالا زد و دبه بنزین را درآورد و در صندوق را بست. سپس به طرف دکه روزنامه‌فروشی به راه افتاد که در آن سوی خیابان بود.
منطقه ١+٢۶ همین یک دکه روزنامه‌فروشی را داشت که در وسط‌‌های خیابان بهار بین پیاده‌رو و خیابان روی جوی ایستاده و روبروی یک سینمای متروک و قدیمی واقع شده بود و از شانس بد اهالی منطقه، دکه‌چی به‌ندرت روزنامه‌ای درست و حسابی می‌آورد؛ بیش‌تر طرفدار روزنامه‌های زرد بود. روزنامه‌هایی با تیترهای درشت و اغلب فاقد منابع خبری. این روزنامه‌ها شایعه درست می‌کردند و دوباره از آن شایعات نیز تغذیه می‌کردند. طوری که آدم فکر می‌کرد خبرها و تیترهای درشت این روزنامه‌ها همان شایعات روز قبلند که در اطراف این‌گونه دکه‌ها شکل گرفته‌اند.
این شایعات از مال‌مردم‌خورها، آدم‌های خوب می‌ساختند و از آدم‌های مظلوم، غول‌های بی‌شاخ‌ودم. گاه نیز آدم بدها را با خوب‌ها قاتی می‌کردند و آدم‌هایی عجیب‌وغریب خلق می‌کردند؛ آدم‌هایی با چهره‌های شرافتمند و رفتارهای متناقض. برخی از آن‌ها به کمک همین شایعات سر از پست‌ها و موقعیت‌های مهم درمی‌آوردند.
نظر بالاش نسبت به این‌گونه دکه‌ها و روزنامه‌ها و آدم‌هایی که اطرافشان می‌چرخیدند اصلا خوب نبود. از نظر او آن‌ها باعث‌وبانی به حبس افتادنش بودند.
دو سال پیش بالاش به طور اتفاقی کنار همین دکه روزنامه‌فروشی با دوست سابقش اردلان درگیر شده بود. چاقویش را بیرون کشیده بود و پولش را خواسته بود. از قرار معلوم دوستش پول او را بالا کشیده و فلنگ را بسته بود.»

درباره نویسنده شایعات اطراف دکه روزنامه فروشی

رسول یونان در 1348 به دنیا آمد. او شاعر و مترجم و نویسنده‌ای است که آثارش به زبان‌هایی دیگر نیز ترجمه شده‌اند.

از آثار به چاپ رسیده‌ی او می‎‌توان به «خیلی نگرانیم، شما لیلا را ندیدید»، «من یک پسر بد بودم»، «پرواز یک تکه برف» و «سنجابی بر لبه ماه» اشاره کرد.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «شایعات اطراف دکه روزنامه فروشی»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.