کتاب «اسکندر» اثری از نویسنده مشهور ترکی-بریتانیایی «الیف شافاک» است. «اسکندر» در ایران با نامهای «شرافت» و «مادرم 2 بار مرد» هم ترجمه شده است. نام نسخه انگلیسی «Honor» است. کتاب اسکندر موفق به دریافت جایزه ادبیات داستانی زنان در سال 2013 و همچنین نامزد جایزههای ادبیات آسیا و ایمپک دوبلین شد. اسکندر روایت چند نسل در زمانهای متفاوت و تاثیر سنت و فرهنگ بر آنهاست.
الیف شافاک تجربه زندگی در کشورهای گوناگون را داشته و به این واسطه آشنایی بیشتری با فرهنگ و رسوم غربی و شرقی دارد. داستان اسکندر برگرفته از همین تجربیات است و نگاه موشکافانهای به تفاوت فرهنگها دارد. داستان از این قرار است که خانوادهای ترک به لندن مهاجرت میکنند. ریشههای فرهنگ شرقی و سنتها آنچنان در آنها محکم است که اتفاقی غمانگیز را رقم میزند. غیرت و قتلهای ناموسی شوکآور، داستانی آشنا اما تلخ است که اینبار توسط الیف شافاک به تصویر کشیده شده است.
سایت «goodreads» کتاب اسکندر را اینگونه معرفی میکند: «یک کاوش قدرتمند و جذاب دربارهی گناه و بیگناهی، وفاداری و خیانت و همچنین عشق و دلشکستگی است، که اغلب خانوادهها را از هم میپاشد.»
«Shelf Awareness» درباره کتاب مینویسد: «اثری پرمایه از نظر پیچیدگیهای روانشناسانه.»
«The Telegraph» هم مینویسد: « کاوشی جذاب درباره ی تاریک ترین وجوه ایمان و عشق.»
«The Times»: « رمانی خیرهکننده… عجیب و غریب و کاملاً گیرا»
مریم ابراهیمی در سایت کتابراه نظرش را اینچنین مینویسد: «روایت زیبایی از زندگی بود و البته حزنانگیز»
مهناز عسگری مینویسد: « از کتاب اسکندر لذت بردم. چند قسمت اول را بعد از اتمام کتاب باید دوباره برگردیم و بخوانیم این از ویژگیهای نوشتههای شافاک است .او در این کتاب به خوبی ظلمی را که در جوامع مخصوصا جوامع جهان سوم بر زنان مظلوم میرود، به تصویر میکشد. امیدوارم روزی برسد که مردان در تمام دنیا بپذیرند که زنان هم، مانند آنها حقوق مساوی دارند و خود را جنس برتر ندانند.»
بخشی از نظر Jalilah درباره کتاب در یکی از سایتهای خارجی را میخوانیم: «آنقدر از این رمان شگفتزده شدم، که نمیدانم چطور شروع به نوشتن نظرم کنم. شافاک قادر است بدونآنکه خواننده گیج شود، داستان را از دید شخصیتها روایت کند. الیف شافاک سبک منحصر به فرد خود را دارد. من نتوانستم کتاب را زمین بگذارم. خواندن این کتاب به جای اینکه احساس کنید در حال تماشای حرکت آهسته قطار هستید، بیشتر شبیه چیدن یک پازل جذاب، غمانگیز و زیبا است، که در انتها کنار هم چیده میشوند.»
Isa مینویسد: «بهقدری حیرتزدهام که کلمات را از دست دادهام. افکار زیادی در مورد این کتاب در سرم میچرخد. زمان باید بگذرد تا همهچیز را کاملا درک کنم.»
جملاتی از کتاب که تاثیر گذار بوده است و کاربران هم از آنها یاد کردهاند: -«مادرها وقتی میمیرند، سریع به بهشت نمیروند؛ کمی روی زمین میمانند، برای مراقبت از بچههایشان از خدا کمی اجازه میخواهند. گرچه در چند روز عمر فانیشان میان آنها و فرزندانشان اختلافی وجود داشته باشد.»
-«کاش راهی برای برگرداندن زمان وجود داشت. کاش لااقل راهی برای بازگشت به زمان هایی خاص وجود داشت.»
-«اتاقش را نشان خواهم داد. بعد، آرام در را به روی برادرم باز می گذارم و بر روی کسانی که به هیچ طریقی از ذهنم پاک نمی شوند، خواهم بست. از توی اتاقی در خانه نگاهش خواهم کرد. نه زیاد دور است و نه نزدیک. میان چهاردیواری است. توی جعبه ای در قلبم خواهد بود. اسکندری که نه می توانم دوستش بدارم و نه از او متنفر باشم.»
-«آنجا پشت صحنه یک رختکن بود. گرچه به جز رکسانا هیچکس به آن رختکن نمیگفت. در این اتاق که بوی کرم پودر، سیگار و عطر میداد، هنرمندان قبل از رفتن روی صحنه لباس عوض میکردند و تنها کسی که در آن اتاق استراحت میکرد رکسانا بود. اما این بدین معنا نبود که او خودش را یک هنرمند بداند. وقتی در این مورد از او سوال میکردی برای تعریف شغلش از کلمات دیگری استفاده میکرد. کلماتی نظیر بازیگر، رقاص، مسئول سرگرمی و حتی رقاص نمایشی را بهکار میبرد. اما هرگز به خودش هنرمند نمیگفت. هرگز جرئت نمیکرد این کلمه احترام برانگیز را درمورد خودش به کار ببرد. چون رکسانا در این بیست و چهار سالی که در این دنیا زندگی کرده بود، حتی یک لحظه هم خودش را متفاوت و درخور احترام حس نکرده بود.»
الیف شافاک نویسنده ترکی-بریتانیایی 25 اکتبر سال 1971 در فرانسه چشم به جهان گشود. مادرش ترک و پدرش برتانیایی است، بعد از اینکه والدینش از هم جدا شدند، به همراه مادرش به ترکیه آمد. تحصیلاتش را تا مقطع دکترا رشته علوم سیاسی در دانشگاه فنی خاورمیانه آنکارا به پایان رساند. سابقه کار در دانشگاههای میشیگان و آریزونا را در مقام استادی دارد. با روزنامههای گاردین و نیویورک تایمز همکاری میکند. الیف شافاک به چندین زبان تسلط دارد و جوایز متعددی برای کتابهایش دریافت کرده است. از دیگر آثار او میتوان به «ملت عشق» که شهرت جهانی دارد و «ناپاکزاده استانبول» و «10 دقیقه و 37 ثانیهدر این دنیای عجیب» اشاره کرد.