اتحادیۀ ابلهان (A Confederacy of Dunces) اثر جان کندی تول نخستین بار در سال 1980 در امریکا، ده سال پس از مرگ نویسندۀ آن، توسط Louisiana State University Press منتشر شد. رمان کمدی ـ تراژیک اتحادیۀ ابلهان را پیمان خاکسار به فارسی برگرداند و نشر چشمه آن را در سال 1391 منتشر کرد. طبق نظرسنجی مجلۀ تجربه، این کتاب بهعنوان کتاب برگزیدۀ سال 1391 انتخاب شده و در نظرسنجی سال 2005 مجلۀ تایم نیز یکی از کتب برتر ادبی امریکا در 25 سال اخیر خوانده شده است. عنوان کتاب برگرفته از یکی از اشعار جاناتان سویفت است که در بالا به آن اشاره رفت.
جان کندی تول این رمان را در سیسالگی نوشت و پس از اینکه هیچ ناشری آن را برای چاپ نپذیرفت، به زندگیاش پایان داد. اتحادیۀ ابلهان پس از انتشار (ده سال پس از مرگ کندی) مورد تحسین منتقدین قرار گرفت و جایزۀ پولیتزر را از آن خود کرد. برخی از منتقدان این اثر را بزرگترین رمان کمدی قرن میدانند.
اتحادیۀ ابلهان دربارۀ ایگنیشس جی رایلی، مردی مجرد، فربه، کجخلق، سختگیر و آرمانگراست در دهۀ 60 میلادی، در نیواورلئان. ایگنیشس با مادرش زندگی میکند و متخصص قرون وسطی است. او در جامعهای منفعل زندگی میکند و نسبت به مسائل اطرافش معترض است. او پس از بروز مشکل بزرگی در زندگیاش، وارد ماجراجوییهایی میشود که یکی پس از دیگری، خواننده را همراه خود میکشانند. اتحادیۀ ابلهان سرشار از داستانهای فرعی و شخصیتهایی است که به موازات داستان و شخصیت اصلی پیش میروند و نهایتاً در پایان به هم گره میخورند. کتاب درواقع جامعهای را ترسیم میکند که سرشار از باورهای غلط و پوچ است که افراد در آن سکوت پیشه کردهاند و در حماقت و جهل دست و پا میزنند.
New York Times Book Review کتاب را شاهکاری خوانده که ابتکار آن مبهوتکننده است.
News Week آن را رمانی خیرهکننده، با هوش و ظرافتی درخشان و طنزی والا و هنرمندانه خوانده است.
Kirkus Reviews نیز رمان را شاهکاری در زمینۀ کمدی شخصیت، درخشان، استوار و دلپذیر نامیده است.
جان آنتونی برجیس ویلسون، داستاننویس؛ منتقد ادبی و آهنگساز بریتانیایی دربارۀ کتاب چنین بیان داشته است: «حرف آخر، یک کمدی حماسی، کتاب نیست، بهمنی غرّان است.»
روزنامۀ واشنگتن پست نیز دربارۀ کتاب نوشته: «یکی از خندهدارترین کتابهایی که تابهحال نوشته شده. آنقدر میخندید که دلتان درد میآید و اشک از چشمانتان سرازیر میشود.»
گفتنی است بسیاری از خوانندگان کتاب را با ناطور دشت مقایسه میکنند؛ آن را رمانی طنازانه (با طنزی سیاه) و خواندنی میدانند و همچنین شخصیت اصلی را نیز به نوعی دنکیشوت مدرن به حساب میآورند.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «خوانندۀ عزیز، دریافتهام که به سرعت سرسامآور زندگی اداری خو گرفتهام، سازگارییی که نفس حصولش برایم محل شک بود. هرچند دوران کاریام در شلوار لوی محدود و مختصر بوده، ولی در همین مدت کوتاه توانستهام روشهای بسیاری برای کاستن از میزان کار ابداع کنم. ممکن است یکی دو تا از ابداعات من برای آن تعداد از شما که همانند من کارمند دفتری هستید و این یادداشتهای نافذ را در وقت ناهار یا اوقاتی از این دست میخوانید مفید فایده باشد. رؤسای دفاتر و مدیران ثروتمند را هم به این مشاهدات ارجاع میدهم. هنوز یک ساعت دیرتر از ساعت مقرر در اداره حاضر میشوم. بنابراین هنگام ورود بسیار آسودهتر و با طراوتتر هستم و از اولین ساعت روز کاری دوری میکنم که هنوز حواس و بدنم کاهلاند و برایم انجام هر کار به مثابۀ عقوبت گناهانم است. فهمیدهام که با دیر رسیدن کارهای محوله را با کیفیت بالاتری انجام میدهم. ابداعم در ارتباط با سیستم بایگانی فعلاً باید مخفی بماند چراکه بسیار انقلابی است و باید ببینم که چطور از کار درمیآید... .»
جان کندی تول (John Kennedy Toole) متولد 1937 در نیواورلئان و درگذشتۀ 1969 در بیلاکسی، نویسندۀ سرشناس امریکایی است. او در سن 17سالگی موفق به دریافت بورسیۀ دانشگاه کال هانتر نیویورک شد و در 22سالگی نیز استاد دانشگاه شد. او بسی باهوش بود و در 16سالگی رمانی به نام انجیل نئون نوشت. جان کندی نهایتاً در 32سالگی، پس از اینکه هیچ ناشری اتحادیۀ ابلهان را برای چاپ قبول نکرد، خودکشی کرد. این کتاب نهایتاً با تلاشهای مادر کندی منتشر شد.