رمان «تو این فکرم که تمومش کنم» با عنوان اصلی I'm thinking of ending things نوشتهی ایان رید در سال 2016 منتشر شد. کوروش سلیمزاده آن را در سال 1399 به فارسی ترجمه کرده و این رمان توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. ایان رید با این اثر نگاه منتقدان را به خود خیره کرد. کتاب «تو این فکرم که تمومش کنم» یکی از بهترین کتابهای سال 2016 به انتخاب رادیو ملی آمریکا و نامزد دریافت جایزهی بری و شرلی جکسون شد.
داستان از زبان زنی جوان روایت میشود که نام او را نمیدانیم و تا پایان داستان نیز هرگز نخواهیم فهمید. او و دوستش جیک، شخصیتهای اصلی این رمان هستند. داستان از جایی شروع میشود که این دو با هم به سفری میروند تا زن جوان با خانوادهی جیک آشنا شود. در ابتدا به نظر میرسد این دو نفر عاشق یکدیگر باشند اما اصل ماجرا چیز دیگری است. در حالی که جیک انتظار دارد این سفر رابطهی آن دو را قویتر کند، دختر به فکر تمام کردن همه چیز است. او احساس میکند زمان آن رسیده تا به رابطهای که تاریخ انقضایش گذشته پایان دهد. هنگام برگشت از خانهی پدر و مادر جیک، او تصمیم میگیرد محلههای اطراف را به زن نشان دهد. جیک در این میان از ماشین پیاده میشود و از زن میخواهد منتظرش بماند. اما دیگر برنمیگردد. زن برای پیدا کردن جیک به راه میافتد. غافل از این که در این راه اتفاقهای رازآلود زیادی به انتظارش نشسته.
این کتاب پر از تلنگر و صحنههای غافلگیر کننده است و ایان رید به ما میگوید به چیزهایی که مقابل چشمهامان میبینیم، اعتماد نکنیم. تعیین ژانر ادبی برای این رمان کار بسیار سختی است؛ ابتدا به نظر میرسد قرار است با داستانی عاشقانه همراه شویم؛ اما بهتدریج جنبههای سوررئالی وارد داستان میشود که از توضیحشان عاجزیم و در قسمتهای پایانی، داستان به تریلری با مایههای ترسناک تبدیل میشود. در این اثر ادبی به مسائلی همچون آزادی و اراده، ارزش روابط انسانی، تنهایی، آگاهی و ترس پرداخته میشود. به گفتهی مترجم، داستان این رمان بیش از هر چیز دیگری دربارهی حسرت است؛ حسرت کارهای نکرده، حرفهای نزده، دوستت دارمهای نگفته یا کمگفته، شجاعتهای بهخرجنداده و البته رنجهای زندگی با عواقبشان.
این کتاب توانسته نظر بسیاری از نویسندگان و منتقدان را به خود جلب کند. رسانهی دیجیتال Pure Wow، در تمجید این کتاب مینویسد: «داستانی پرانرژی، عجیب و غریب و متفکرانه که با بسته شدن کتاب شما را متحیر خواهد کرد.»
همچنین برایان فرانسیس، نویسندهی معروف کانادایی، این رمان را اینگونه توصیف کرده است: «هوشمند، خطرناک و ترسناک مانند جهنم. ایان رید شما را به یک سفر جاده ای شوکهکننده میبرد و تا مقصد شما را میخکوب نگه میدارد.»
یکی از خوانندگان تو این فکرم که تمومش کنم در سایت آمازون نظر خود را اینطور بیان کرده: «قبل از این که این رمان را بخوانم، هیچ چیز دربارهی آن نمیدانستم. بلکه عنوان آن در یک کتابفروشی من را به خود جذب کرد. اسم کتاب واقعاً هوشمندانه انتخاب شده و از نبوغ نویسنده سرچشمه میگیرد. خواندن این کتاب واقعاً برایم لذتبخش بود. انتخاب دختر به عنوان راوی داستان از انتخابهای هوشمندانهی نویسنده بود و من در بسیاری از قسمتها توانستم با او همذاتپنداری کنم. سویههای روانشناسانه و فلسفی زیادی در این رمان به چشم میخورد. کتاب کمحجم است، ریتم تندی دارد و بسیار خوشخوان است. این کتاب را به شدت پیشنهاد میکنم.»
«تو این فکرم که تمومش کنم. از لحظهای که این فکر به ذهن آدم خطور میکند، دیگر بهآسانی دست از سرش برنمیدارد. مثل کنه میچسبد. برای خودش جا خوش میکند. ماندگار میشود. تمام افکار و اعمالمان را تحتالشعاع قرار میدهد. کار چندانی هم ازم ساخته نیست. حرفم را باور کنید. خلاصی از دستش ممکن نیست. چه دوست داشته باشم، چه نداشته باشم. هر جا بروم این فکر لعنتی هم آنجاست. وقتی غذا میخورم، وقتی به رختخواب میروم، وقتی میخوابم، وقتی بیدار میشوم. همیشه آنجاست. همیشه. مدت زیادی نیست که این موضوع ذهنم را درگیر خودش کرده. فکر تازهای است، اما انگار همیشه پسِ ذهنم بوده. از کِی شروع شد؟ اگر این فکر نه حاصل کشمکشی درونی، بلکه از قبل و به طور نارس در ذهنم کاشته شده باشد چی؟ آیا ناگفته ماندن یک فکر به معنای از دست دادن بداعتش است؟ شاید من همیشه از وجودش آگاه بودهام. شاید از اول هم قرار بوده همهچیز همین گونه تمام شود». این جملات بخشی از کتاب ایان رید است.
در لابهلای کتاب، بهخصوص در دیالوگهای ردوبدلشده میان شخصیتها، از مفاهیم فلسفی عمیقی سخن میرود. در جایی از کتاب میخوانیم: «این که همه چیز را نمیدانیم، این که نمیتوانیم همه چیز را توضیح دهیم، شاید به این دلیل است که نباید همهی جوابها را بدانیم. سوالات خوبند. آنها بهتر از جوابها هستند. اگر میخواهی بیشتر دربارهی زندگی بدانی، این که چگونه عمل میکنیم، چگونه ترقی میکنیم، این سوالها هستند که مهمند. این همان چیزیست که قوهی خرد ما را تقویت میکند. من فکر میکنم سوالات باعث میشوند ما کمتر احساس تنهایی کنیم.»
و در قسمتی دیگر میخوانیم: «بعضی وقتها یک فکر نسبت به یک عمل به حقیقت و درستی نزدیکتر است. تو میتوانی هر چیزی بگویی، هر کاری انجام دهی، اما نمیتوانی یک تفکر تقلبی داشته باشی.»
ایان رید متولد سال 1980 میلادی در کانادا میباشد. این اثر، اولین رمان او است که یک فیلم از نتفلیکس توسط چارلی کافمن از آن اقتباس شده است. از دیگر آثار معروف او میتوان به «دشمن»، «حقیقتی دربارهی شانس» و «انتخاب یک پرنده» اشاره کرد.