کتاب «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» نوشتهی نادر ابراهیمی، یک رمان معاصر فارسی بوده که حاوی درونمایهی عاشقانه و ادبی است. ابراهیمی در این کتاب به بازگویی داستان عاشقانهی یک جوان پراحساس که پدرش کشاورز است، میپردازد. او دلباختهی دختر خان روستایش میشود که نامش هلیا است. هلیا نیز متقابلا به پسر جوان دل میبنند و این دو بنا را بر ازدواج با یکدیگر میگذارند.
متاسفانه خانوادههای هر دو جوان، با ازدواج آنها شدیدا مخالفت میکنند و این دو تصمیم میگیرند تا با فرار از شهر خود، به «چمخاله» بروند و در آنجا زندگی جدیدی را آغاز کنند. متاسفانه زندگی در شهر جدید، مشکلات و سختیها زیادی به همراه دارد و هلیا زیر بار این فشارها، از همراهی با معشوقهاش صرف نظر کرده و به شهرش بازمیگردد. حال پسر جوان که راوی کتاب است، باید تصمیم بگیرد که آیا خودش هم به شهرش بازگردد یا خیر. پس از این تصمیم حیاتی است که داستان اصلی کتاب «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» آغاز میشود؛ کتابی که تاکنون به دلیل استقبال زیاد مخاطبان بیش از 20 بار تجدید چاپ شده است.
«از نظر من محوریت این کتاب، داستان آن نیست بلکه جملات احساسی و توصیفات زیبای ادبی کتاب است که توجه مخاطب را به خود جلب میکند. ابراهیمی با نوشتن این رمان بار دیگر ثابت کرد که صاحب قلم است و هر کسی یارای رقابت با او در به کارگیری آرایههای زیبای ادبی را ندارد! فصلهای کتاب از نظر زمانی با یکدیگر متفاوت هستند و ممکن است کمی شما را گیج کنند، اما در ادامه به این سبک داستانگویی عادت خواهید کرد. اصلا بهتر است کتاب را چندبار بخوانید! با یک بار خواندن این رمان، ممکن است مطالب زیادی دستگیرتان نشود. خط به خط کتاب حاوی جملات قصار زیبا با درونمایهی احساسی و شاعرانه است که خواندن آنها شما را به وجد میآورد. از طرفی نه فقط این کتاب، بلکه همه آثار ابراهیمی آرامش عجیبی به شما میدهند و از خواندن مطالب او سیر نمیشوید. لحن ادبی ابراهیمی را بهندرت میتوان در میان سایر نویسندگان معاصر فارسی پیدا کرد. داستان «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» شاید به ظاهر عاشقانه باشد، اما لازم است این نکته را هم اضافه کنم که این کتاب مضامین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فراوانی هم در دل خود دارد و نوشتههای این رمان، تلنگری هستند به ذهن شما تا بتوانید در مورد برخی مسائل و مشکلات جامعه به صورت عمیقتر فکر کنید. پیشنهاد میکنم قبل از خواندن کتاب، کمی با سبک قلم ابراهیمی و داستانسرایی او که مانند شعر میماند، آشنا شوید تا بتوانید از مطالب این رمان لذت ببرید.» متن فوق، نظر محمدجواد فرجالهی در مورد کتاب «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» بوده است.
کتاب «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» با آیهای از سوره «البلد» قرآن کریم آغاز میشود که بیانگر آن است که کتاب در مورد عشق به وطن و محل زندگی است. ترجمه آیه فوق به این شرح است: «به این شهر سوگند میخورم و تو ساکن در این شهری و سوگند به پدر و فرزندانی که پدید آورد، انسان را در رنج آفریدهایم».
در کتاب «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» به آغاز و پایان روابط انسانها اشارات زیادی شده است. برای نمونه این بخش از کتاب را بخوانید: «هیچ پایانی به راستی پایان نیست. در هر سرانجام، مفهوم یک آغاز نهفته است. چه کسی میتواند بگوید «تمام شد» و دروغ نگفته باشد؟» و «هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است.» همچنین جای تعجب نیست که ابراهیمی جملات بسیاری در وصف عشق و دوست داشتن گفته است؛ مثلا به این جملات توجه کنید: «من از دوست داشتن تنها یک لیوان آب خنک در گرمای تابستان میخواستم» و «من ایمان دارم که عشق، تنها تعلق است. عشق وابستگی است. انحلال کامل فردیت در جمع است.»
نادر ابراهیمی سبک نوشتاری منحصربهفردی دارد و در نوشتن توصیفات گوناگون بسیار ماهر است. برای مثال بخشی از کتاب را با هم میخوانیم تا با نمونهای از توصیفات او آشنا شویم: «باران بوی دیوارهای کاهگلی را بیدار کرده است. کنار پل، مردی آواز میخواند و یک مرد، برای گریستن به خانه میرود. زمین، عابران پایان شب را میمکد. گلها، کفشها را سنگین میکند. مادر چرا امسال بهارنارنج نخریدهایم؟ یکی نیست که به من جواب بدهد؟ ببین مادر هلیا چه کار کرده که بوی بهار نارنج در حیاط پیچیده است.»
نادر ابراهیمی داستاننویس، ترانهسرا، روزنامهنگار، فعال سیاسی و مترجم ایرانی بوده که زاده سال 1315 شمسی در شهر تهران است. او که فارغالتحصیل رشته ادبیات انگلیسی بوده، در طول حیاتش بیش از 100 کتاب، مقاله و مطلب مختلف نوشته است و به این جهت از وی به عنوان یکی از پرکارترین نویسندگان معاصر فارسی یاده کردهاند.
نادر ابراهیمی اغلب آثارش را با تاثیر از ادبیات جلال آل احمد نوشته است. او اولین کتابش را با نام «خانهای برای شب» در سال 1342 به چاپ رساند که داستان «دشنام» در این کتاب، مورد توجه عموم قرار گرفت. وی در زمینه فیلمسازی و نمایشنامهنویسی نیز خبره بود و چندین فیلم، مستند و مجموعه تلویزیونی از نادر ابراهیمی به جا مانده است.
او مدت مدیدی کلاسهای آموزش نمایشنامه نویسی برگزار میکرد که کارگردانان نامداری همچون ابراهیم حاتمیکیا و کمال تبریزی در کلاسهای درس وی پرورش یافتند. نادری همچنین به دلیل فعالیتهای بیشمارش در زمینه ادبیات کودکان، جایزه ادبی «براتیسلاو» و جایزه «تعلیم و تریبت یونسکو» را دریافت کرد. شاید بتوان مهمترین اثر ادبی نادر ابراهیمی را رمان 7 جلدی «آتش بدون دود» دانست که عنوان «نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را بابت نوشتن همین کتاب دریافت کرد. از سایر آثار ابراهیم نادری میتوان به کتابهای «مردی در تبعید ابدی»، «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «یک عاشقانه آرام» و «سه دیدار» اشاره کرد.