سم هستم بفرمایید

سم، یک نوجوان معمولی است که در میانه زندگی دبیرستانی قرار دارد. اما زندگی او با ورود یک دختر جدید به مدرسه به‌طور کامل تغییر می‌کند. سم عاشق شخصیت رازآلود و جذاب این دختر می‌شود و در تلاش است تا راز او را حل کند. به مرور زمان، سم متوجه می‌شود که این دختر از دنیایی خاص و خطرناک به نام «سرزمین سایه‌ها» به دنیای واقعی آمده است. او باید به دنبال رازها و معماهایی بگردد که سرزمین سایه‌ها را در بر می‌گیرد تا بتواند عشق خود را نجات دهد و زندگی خود را تغییر دهد.

کتاب سم هستم، بفرمایید یک داستان هیجان‌انگیز از رازها، ماجراها و احساسات عمیق است. با خواندن این کتاب، شما در سفری پرماجرا در دنیای خیالی سرزمین سایه‌ها قرار خواهید گرفت و با سم در مقابل چالش‌ها و خطرات متحد خواهید شد.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب سم هستم بفرمایید چیست؟

نظرات زیر از سایت ایران‌کتاب و گودریدز آورده شده‌اند. کاربری با اشاره به اینکه باید در خواندن این کتاب صبور بود، نوشته است: «روند آرام کتاب و فانتزی‌ای که در آن به کار رفته است، دلنشین است. کتاب اشک به چشم‌هایتان می‌آورد و تاثیر عمیقی به روی شما می‌گذارد. به نظرم به این کتاب باید فرصت داد.»

کاربری دیگر نیز از ترجمه خوب کتاب صحبت کرده است: «کتاب زیبایی است. پیشنهاد می‌کنم آن را بخوانید. من از انتشارات دانش‌آفرین کتاب را خواندم. ترجمه بی‌نقص بود. سانسور هم نداشت چرا که کتاب را به زبان اصلی نیز مطالعه کردم و چیزی در ترجمه کم نشده بود.»

خواننده دیگری نیز با اشاره به این نکته که این کتاب برای هر سن و سالی مناسب است، نوشته است: «کتاب برای هر سن‌وسالی مناسب است و می‌شود از خواندنش لذت برد، به‌ویژه برای کسانی که تجربه از دست دادن عزیزی یا از دست رفتن یک رابطه عاشقانه را دارند.»

کاربر دیگری نیز به دنبال کلماتی است که کتاب را توصیف کند: «برای این که این کتاب را توصیف کنم، کلمات را گم کرده‌ام! این کتاب اشک مرا درآورد. زیبا و دلنشین بود. به دیگران این کتاب را توصیه می‌کنم.»

جملاتی که شاید انگیزه خواندن کتاب باشند

بخش‌هایی از کتاب را با هم می‌خوانیم تا کمی بیشتر با فضای و روایت کتاب آشنا شویم: «توی خواب صدای سم را می‌شنوم که در شکاف‌های مغزم رخنه می‌کند: «کجایی جولی... چرا پیدات نمی‌کنم؟» لامپی بالای سرم سوسو می‌کند. زیر نور ملایمی در محاصره تاریکی ایستاده‌ام. دوروبرم چیزی نمی‌بینم جز وزوز لامپ بالای سرم. چیزی نمی‌شنوم، چمدانی کنارم است. وقتی مِه دور کفش‌هایم می‌پیچد، می‌فهمم باز دارم خواب می‌بینم. بخشی از وجودم می‌خواهد بیدار شود. بخش دیگرش کنجکاوست که ببیند آخر ماجرا عوض می‌شود یا نه...

و بعد طبق معمول گوشی‌ام زنگ می‌خورد. جیب‌هایم را می‌گردم؛ ولی چیزی در آنها نیست. نمی‌دانم گوشی‌ام کجاست. چطور باید جوابش را بدهم؟ گوشی یکریز زنگ می‌خورد، نمی‌دانم صدایش از کجا می‌آید. دست می‌کشم به زمین شاید افتاده باشد. کجاست؟ وقت زیادی ندارم؟ ناگهان نور شدیدی از دل تاریکی می‌تابد. سوز می‌آید و قلبم از جا کنده می‌شود. سر بزنگاه بلند می‌شوم و چراغ عقب ماشین، فوران دود از لوله اگزوز و شبح محو کامیونی را می‌بینم.

مات‌ومبهوت تماشا می‌کنم و گلویم می‌گیرد. دقیقا می‌دانم کجا میرود. باید قبل از کامیون برسم آنجا. قبل از اینکه کار از کار بگذرد باید سم را گیر بیاورم. دنبال چراغ عقب، در دل تاریکی می‌دوم و چمدان را رها می‌کنم. کامیون زیادی سریع حرکت می‌کند. هیچ وقت به موقع نمی‌رسم. بعد چشمم به چیزی می‌افتد. طنابی به پشت

کامیون بسته شده فوری آن را می‌چسبم و محکم نگهش می‌دارم. سیم گیتاره! با تمام قدرت سیم را می‌کشم و جای پایم را روی زمین محکم می‌کنم.

سیم توی دستم سفت می‌شود و در دوردست، کامیون دیوانه‌وار بوق می‌زند، چراغ‌های عقبش تندتند چشمک می‌زنند و از حرکت می‌ایستد. قدرتم فوق‌بشری نیست، زاییده وحشت و نومیدی‌ست. وقتی حس می‌کنم زمین زیر پایم نرم شده، نگاهی به پایین می‌اندازم و می‌بینم تا زانو توی آبم و هر لحظه ممکن است پاهایم سر بخورند. کامیون یک‌بند بوق می‌زند؛ ولی سیم گیتار را همین طور می‌کشم و می‌کشم تا اینکه بالاخره پاره می‌شود و دوباره توی تختم می‌افتم...»

درباره نویسنده کتاب سم هستم بفرمایید

داستین تائو (Dustin Thao) در سال ۱۹۸۵ در شهر نیویورک متولد شده است و ملیت آمریکایی-ویتنامی دارد. او از جوانی علاقه بسیاری به نوشتن و ادبیات داشت و همواره به دنبال فرصت‌هایی بود تا بتواند قلم خود را در حوزه مطالعاتی خود به کار گیرد. او به‌تازگی توانسته است با استفاده از مهارت‌های خود، تبدیل به یکی از نویسندگان معروف در صنعت مطبوعات و رسانه شود.

داستین تائو در زمینه نوشتن مقالات و کتاب‌های متنوع و الهام‌بخش، موفقیت‌های چشمگیری کسب کرده و مجموعه‌هایی از مقالات برجسته درباره زندگی و موضوعات مختلف اجتماعی منتشر کرده است. از جمله کتاب «روایت یک سفر» که به‌تازگی به فروش درخورتوجهی رسیده است.

یکی از جنبه‌های جالب زندگی داستین تائو، پیوند او با جامعه است. او با نوشتن درباره مسائل اجتماعی و قضاوت نکردن از طبقات و گروه‌های مختلف، توانسته به افراد مختلف کمک کند تا دیدگاه‌های خود را نسبت به موضوعات مختلف تغییر دهند و یا حداقل از آن‌ها بیشتر آگاهی یابند.