کتاب «ده بچه زنگی» با عنوان لاتین Ten Little Niggers به قلم آگاتا کریستی در سال ۱۹۳۹ نوشته و به چاپ رسیده است و تبدیل به یکی از پرفروشترین و محبوبترین رمانهای این نویسنده نیز شد. این کتاب در ایران نیز توسط انتشارات هرمس در ۲۵۴ صفحه و قطع پالتویی با ترجمهی خسرو سمیعی منتشر شده است. با توجه به استقبالی که از این کتاب صورت گرفت در کمترین زمان به چاپ دوازدهم رسید.
کتاب «ده بچه زنگی» با عنوان لاتین Ten Little Niggers به قلم آگاتا کریستی در سال ۱۹۳۹ نوشته و به چاپ رسیده است و تبدیل به یکی از پرفروشترین و محبوبترین رمانهای این نویسنده نیز شد. این کتاب در ایران نیز توسط انتشارات هرمس در ۲۵۴ صفحه و قطع پالتویی با ترجمهی خسرو سمیعی منتشر شده است. با توجه به استقبالی که از این کتاب صورت گرفت در کمترین زمان به چاپ دوازدهم رسید. در این کتاب، نویسنده با استفاده از تعلیقهایی جذاب و چرخشهای داستانی توانسته است هنر خاص خودش را در جذب مخاطب به رخ بکشد. داستان این کتاب روایتی از ده نفر است که نامهای رازآلود را از یک فرستندهی ناشناس دریافت میکنند که به مهمانی عجیبی دعوت میشوند. آنها در یک بعد از ظهر تابستانی به وعدهگاه مهمانی میرسند اما خیلی زود متوجه میشوند که سلسله حوادثی پیشبینی نشده رخ میدهد و همگان را در استرس و اضطرابی نفسگیر فرو میبرد.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «ده بچه زنگی» چیست؟
محمد نظرش را در مورد مطالعهی این کتاب اینگونه بیان میکند:
«شک نکنید که با یک کتاب جنایی معمایی روبرو هستید که تا پایانش نمیتوانید آن را زمین بگذارید. یک معمای عجیب و شگفتانگیز در این کتاب وجود دارد که به آسانی حل نمیشود و حتی تا پایان ذهن مخاطب را درگیر میکند.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزهی خواندن باشند
پاراگرافی از کتاب را که در مورد جزیرهی نیگر آیلند است را در زیر میخوانیم:
«آقای قاضی وارگریو که به تازگی از مسند قضا بازنشسته شده بود، در گوشهای از واگن درجه یک مخصوص سیگاریها نشسته بود به سیگار پک میزد و نگاه مشتاقانهای به اخبار سیاسی روزانه تایمز میانداخت. روزنامه را پایین گذاشت و از پنجره به بیرون نگریست، حالا داشتند از سامرست میگذشتند. او به ساعتش نگاهی انداخت. هنوز دو ساعت به پایان سفر مانده بود. در ذهنش تمام چیزهایی را که روزنامهها درباره جزیره نیگر آیلند نوشته بودند مرور کرد. اول میلیونری آمریکایی که عاشق قایق سواری بود آن را خرید و خانه باشکوهی در آن که در نزدیکی ساحل دون قرار داشت ساخت. این واقعیت شوم که جدیدترین همسر میلیونر آمریکایی که سومینشان محسوب میشد، قایقران خوبی نبود باعث شد تا بخواهد جزیره و خانه را بفروشد. چند آگهی تبلیغاتی هیجانانگیز در روزنامهها به چاپ رسید. بعد رک و راست گفته شد که آقای اوون نامی آن را خریده است. از آن پس بود که نویسندگان شایعهپرداز به شایعهپردازی پرداختند.»
پاراگرافی از کتاب را که در مورد ورا کلایتون است را در زیر میخوانیم:
«ورا کلایتون، خسته از یک ترم کار طاقتفرسا در مدرسه، با خود فکر کرد: «معلم ورزش بودن در یک مدرسهی درجهسوم کار چندان بهدردبخوری نیست.کاش میتوانستم در یک مدرسهی آبرومند کار پیدا کنم. بعد با احساس سرمایی در اطراف قلبش اندیشید: «شانس آوردم که همین کار را هم دارم. هرچه باشد مردم از تحقیقات جنایی خوششان نمیآید، حتی اگر بازپرس مرا از هر اتهامی تبرئه کرده باشد. به یاد آورد که بازرس حتی او را به خاطر حضور ذهن و شهامتش ستوده بود. هیچوقت بازپرسی از آن بهتر نمیشود و خانم هامیلتون هم نسبت به او خیلی مهربانی کرد.»
درباره نویسنده
آگاتا کریستی در ۱۵ سپتامبر سال ۱۸۹۰ در انگلیس به دنیا آمد. او نویسندهای معروف در ژانر داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی است و همچنین مشهورترین نویسندهی زن تاریخ و ملکه جنایت انگلستان است. از کتابهای او میتوان به «و سرانجام مرگ»، «آیینه سرتاسر ترک برداشت» و «تحقیقات پوآرو» اشاره کرد.