خانه با ما و در ما زندگی میکند، بزرگ میشود، به بلوغ میرسد و از پا میافتد. در این همزیستی، خانه از اندیشه و احساس و باورهای ساکنانش شکل میگیرد و به رویدادهای زندگی آنها شکل میدهد. با فهم تعامل خانه و تجربههای زیسته میتوان این بده بستان معمار و ساکنان را هدفمند کرد و جایی متناسب با نیازهای واقعی انسان به نقشه درآورد تا خاطرهها و مکان عمیقتر با هم پیوند بخورند.
کتاب «خانه خوانی» تجربهی بعضی ساکنان خانههای دورهی گذار معماری تهران از فضای خانه و معنای «در خانه بودن» را روایت می کند تا از مسیر کشف معنای زندهی نهفته در عناصر آن خانهها راهی برای گفتوگو دربارهی کیفیت خانه باز کند.