جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

بادام

قیمت:
160,000 تومان
مشخصات کتاب بادام
کشور مبدا
تعداد صفحات
244 صفحه
شابک
9786006999944
سال خلق اثر
2020
سال انتشار
2020
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
34
این کتاب در یک نگاه

کتاب «بادام» با نام لاتین Almond در سال 2017 به قلم وون پیونگ سون نوشته و منتشر شد.  بادام داستان پسری به نام یونجا است با یک وضعیت مغزی خاص به نام آلکسی‌تیمیا که به خاطر کوچکی نورون‌های بادامی‌شکل که داخل مغز قرار گرفته‌اند و مسئول احساسات هستند‌، هیچ احساسی مثل شادی، عشق و ترس را احساس و حتی درک نمی‌کند.


بیشتر بخوانید

دیگر ناشران کتاب «بادام»

خلاصه کتاب بادام

 نورون‌هایی که سایز درستشان ما را تبدیل به انسان کرده و کوچکی‌شان می‌تواند از ما هیولاهایی در قالب انسان بسازد. در این حین، او دوستی پیدا می‌کند به نام گون و رفاقتی بین یک پسر بی‌احساس و خشک با پسری غد و شر شکل می‌گیرد و این تازه شروع ماجراست. در شب کریسمس شانزدهمین تولد یونجا اتفاقاتی تصادفی رخ می‌دهد که همه‌چیز را دچار تغییر می‌کند و یونجا تنهاتر از قبل می‌شود.

یکی از اتفاقات جالبی که بعد از چاپ این کتاب پیش آمد این بود که لیدر گروه موسیقی کره‌ای BTS و همین‌طور عضور دیگری از این گروه کتاب را به هوادارانشان معرفی کردند و به همین دلیل این اثر دلنشین، طرفداران زیادی در سراسر جهان پیدا کرده است.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب بادام چیست؟

لوسیا در مورد تجربه‌ی مطالعه‌ی این کتاب می‌گوید: «برای اولین‌بار بود که کتابی از ادبیات کره‌‌ی جنوبی می‌خواندم. این کتاب، داستان متفاوتی داشت و به محض این‌که خلاصه‌ی پشت کتاب را خواندم با خودم گفتم: من‌ این کتاب را حتما باید بخوانم و آن را خریدم. می‌توانم بگویم که این کتاب از نظر ژانر و داستان، یکی از متفاوت‌ترین کتاب‌هایی بود که خواندم و مرا به‌شدت شیفته‌ی خود کرد.»

احسان نیز از دیگر خوانندگان این کتاب است که نظرش را این‌گونه بیان می‌کند: «دلیل اصلی من برای خواندن این کتاب، معرفی کتاب توسط گروه موسیقی BTS بود. خواندن این کتاب باعث می‌شود که ارزش زندگی و احساسات را بیش‌تر و بهتر درک کنیم. درست است که شخصیت اصلی این رمان، درکی از احساسات ندارد، اما ما به جای او، همراه با کتاب می‌خندیم، گریه می‌کنیم و به فکر فرو می‌رویم.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه‌ی خواندن باشند

پاراگرافی بی‌نظیر از کتاب که به‌زیبایی از لذت کتاب خواندن و تفاوت‌هایش با فیلم و سریال دیدن می‌گوید: «کتاب‌ها مرا به جاهایی می‌بردند که بدون آن‌ها هرگز نمی‌توانستم بروم و اعترافات افرادی را که هرگز ملاقات نکرده‌ام و زندگی‌هایی را که هرگز شاهد آن‌ها نبوده‌ام به اشتراک می‌گذاشتند. احساساتی را که هرگز نمی‌توانستم لمس کنم و اتفاقاتی که نمی‌توانستم تجربه کنم، همه در کتاب‌ها پیدا می‌شد. آن‌ها در ذات خود با فیلم‌ها و سریال‌ها کاملا متفاوت بودند. فیلم‌ها، سریال‌ها و کارتن‌ها چنان دقیق به تمام جزئیات می‌پرداختند که جایی برای تخیل باقی نمی‌ماند. این داستان‌ها روی صفحه‌ی تلویزیون دقیقا به همان شکلی که فیلم‌برداری و ترسیم شده بودند، وجود داشتند. مثلا اگر کتاب توضیحی داشت به شرح مقابل: زنی موطلایی پاهایش را روی هم انداخته و روی کوسنی قهوه‌ای در خانه شش ضلعی‌اش نشسته بود. در اقتباس تصویری برای همه جزئیات دیگر هم تصمیم گرفته می‌شد، از رنگ پوست و حالت چهره آن زن گرفته تا قد ناخن‌هایش. چیزی در آن جهان نمی‌ماند که من تغییر دهم. ولی کتاب‌ها فرق داشتند. آن‌ها پر از جای خالی بودند. جاخالی‌هایی بین کلمات و حتی جمله‌ها. می‌توانستم خودم را در آن‌ها بچپانم و بنشینم یا قدم بزنم و افکارم را خالی کنم. مهم نبود که سر از معنی کلمات در نمی‌آوردم. ورق زدن کتاب‌ها، خودش نصف راه بود.»

پاراگرافی از کتاب که به معنای کلمه‌ی عشق می‌پردازد را می‌خوانیم: «چنین سخنرانی‌هایی را به لطف‌ مامان که کیپاپ دوست داشت، به دفعات دیده بودم. اما به طرز عجیبی، در آن روز خاص به فکر فرو رفتم. آیا می‌شود کلمه‌ی "عشق" را چنین بی‌مهابا و راحت به زبان آورد؟ به کتاب‌های گوته و شکسپیر فکر کردم که پر بود از شخصیت‌هایی که در جست‌وجوی ناامیدانه‌ی عشق، به مرگ متوسل شده بودند. به یاد کسانی افتادم که در اخبار دیده بودم، کسانی که روی عزیزانشان حساسیت به خرج می‌دادند و حتی مرتکب خشونت‌ می‌شدند، زیرا گمان می‌کردند دیگر دوست داشته نمی‌شوند. همین‌طور به داستان‌هایی فکر کردم که آدم‌ها بعد از شنیدن جمله "دوستت‌دارم"، نابخشودنی‌ترین چیزها را می‌بخشیدند. تا جایی که من فهمیده بودم، عشق یک مفهوم‌ منتهی درجه بود. کلمه‌ای که به نظر می‌رسید چیز غیر قابل تعریفی را زندانی حروف می‌کند. اما اغلب به‌راحتی استفاده می‌شد. مردم خیلی ساده از عشق می‌گفتند، حتی برای بیان‌کوچک‌ترین تشکر و لذتی.»

پاراگرافی دیگر از کتاب که باز هم به توصیفی از عشق می‌پردازد: «یک روز مامان این سوال را از مامان‌بزرگ پرسیده بود. مامان‌بزرگ داشت حروف کره‌ای کلمه چینی عشق را می‌نوشت.
- مامان‌ تو اصلا می‌دونی اون‌ کلمه چه‌ معنی‌ای میده؟
- مامان‌بزرگ چپ‌چپ نگاهش کرد و گفت: البته. بعد صدایش را آهسته کرد و گفت: عشق.
- مامان با شیطنت پرسید: عشق یعنی چی؟
- یعنی کشف زیبایی.
- وقتی مامان‌بزرگ کلمه عشق را نوشت، به سه نقطه‌ی آن اشاره کرد و گفت: این سه‌تا نقطه‌ ماییم. این مال منه. این‌ مال تو و این برای یون‌جه.»

درباره‌ی نویسنده کتاب بادام

وون پیونگ سون در سال ۱۹۷۹ چشم به جهان گشود. او رمان‌نویس اهل کشور کره‌ی ‌جنوبی است و در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ برنده‌ی دو جایزه ادبی شده است. او در رمان‌هایش سعی دارد به کشفِ معنای درون، وجود و رشد انسان بپردازد. او بسیار علاقه‌مند است که در آثارش از شخصیت‌های منحصربه‌فرد به عنوان شخصیت اصلی داستان‌ها استفاده کند.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «بادام»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.