کتاب «جاناتان مرغ دریایی (Janathan Livingston Seagull)، نوشتهی «ریچارد باخ» در سال 1970 است که توانست مخاطبان زیادی را مجذوب خود کند. «جاناتان مرغ دریایی» به یکی از پرفروشترین کتابهای همان سال تبدیل و بیش از یک میلیون نسخه از آن در سراسر آمریکا فروخته شد.
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چقدر از خواستههای عجیب و متفاوتتان دست کشیدید فقط بهخاطر اینکه با توقعات دیگران تفاوت داشتهاند؟ یا دوستتان را به خاطر حرف زدن از آرزوهایش وقتی که کمی غیرمعمولی به نظر میرسد سرزنش کردهاید؟ یا اینکه او را مورد تمسخر قرار دهید و طردش کنید؟ داستان «جاناتان مرغ دریایی» داستان زندگی یک مرغ دریایی به نام جاناتان لیوینگستون است که دوست ندارد تن به عادات همیشگی گروه خود بدهد؛رویای زندگیای آزادانهای را در سر میپروراند که میتواند در آن پرواز را به شکلی که دوست دارد تجربه کند. او خواستهها و آرزوهای متفاوتی را در سر میپروراند و بهخاطر این ترک عادت و زندگی متفاوت از گروه اخراج میشود.
اما این تازه شروع ماجراهای جاناتان است. «جاناتان مرغ دریایی» کتابی الهامبخش است برای تمام افرادی که در عادات و کلیشهها غرق شدهاند و میترسند پایشان را از این نقطهی امن که مورد تایید دیگران است بیرون بگذارند. با خواندن این شاهکار میتوانیم امید و انگیزهی تغییر و فراتر رفتن از روزمرگی را در دل خودمان بیدار کنیم.
نظرات زیر از سایت آمازون انتخاب شدهاند. یکی از خوانندگان کتاب با اشاره به تاثیر مثبت کتاب در زندگیاش نوشته است: «ایدههایی که این کتاب با خود به همراه داشت، مثل تفکر خارج از چارچوب، پیروی از رویاها و سختکوشی و دست نکشیدن از آرزوها باعث شد من خواستههایم را دنبال کنم و بهراحتی از آنها دست نکشم. من این کتاب را در نوجوانی خواندم و اکنون پس از چندین سال باز به سراغش رفتم تا دوباره آن را مرور کنم و از جملات و داستان نابش باز هم بهره ببرم.»
خوانندهای دیگری نوشته است: «این کتاب، داستان مرغ دریایی جوان و سمجی را روایت میکند که دائماً سنتهای گروه خود را در تلاش برای تبدیل شدن به سریعترین مرغ دریایی که تا به حال زندگی کرده است، زیر پا میگذارد. او به دلیل رفتار خود از گروه اخراج میشود، اما این روحیهی او را نمیشکند. تاثیر این کتاب آنقدر عمیق است که شاید پس از خواندنش در ظاهرتان تفاوتی ایجاد نکند ولی قطعا در عمق باطنتان چیزهای جدیدی جوانه میزند.»
مخاطب دیگری با تحسین نویسنده مینویسد: «این اثر ریچارد باخ در زمان خودش واقعا فوقالعاده و بینظیر است. داستان سرشار از امید است، داستان پرواز و رهایی و دل کندن، قصهی اوج گرفتن، اهمیت ندادن به نظرات پوچ دیگران و ناامید نشدن در شرایط سخت و دشوار. من خواندن این کتاب را به همگان توصیه میکنم. با خواندن این کتاب متوجه میشوید گاهی شبیه دیگران نبودن، ایرادی که ندارد هیچ، حتی میتواند باعث پیشرفت و شکوفایی شما شود.»
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «در یک کیلومتری ساحل، قایقی ماهیگیری بر آب جا خوش کرده و تکههای ماهی و طعمه را دور و بر خود پخش کرده بود. هوای خوردن صبحانه در گلهی مرغان دریایی شوری برانگیخته بود. هزاران مرغ دریایی بر سر تکههای غذا، به این سو و آن سو میپریدند و ستیز میکردند. روز پر هیاهوی دیگری پا دراز میکرد. جاناتان مرغ دریایی در خلوت دوری از ساحل و قایق، سرگرم پرواز بود. در بلندای 300 متری پاهای پرهدارش را پایین آورد و نوکش را بالا برد و برای چرخ زدن به بالهایش قوس رنجآوری داد.»
در قسمتی از کتاب، تفاوت جاناتان با دیگران را به وضوح میبینیم: «بیشتر مرغهای دریایی رنج آموختن چیزی بیش از ساده-ترین دانستنیهای پرواز را به جان نمیخرند، اینکه چگونه از ساحل برای یافتن طعمه به پرواز درآیند و بازگردند. برای بیشتر مرغهای دریایی آنچه اهمیت دارد به چنگ آوردن طعمه است، نه پرواز. حال آنکه برای این مرغ دریایی پرواز بود نه به چنگ آوردن طعمه. جاناتان بیش از هر چیز عاشق پرواز بود. و دریافت که با اینگونه اندیشیدن، پرندگان دیگر هواخواه او نخواهند شد. حتی پدر و مادرش نیز از اینکه جاناتان سراسر روز را در تنهایی به سر میبرد و صدها بار پروازهایی سبکبال را در سطح پایین انجام میداد و میآزمود، به وحشت افتاده بودند.»
در قسمت دیگری از کتاب تلاش جاناتان را نظاره میکنیم: «صعود به بلندای 300 متری. در آغاز همهی نیرویش را جمع کرد، آنگاه خیز برداشت، بال زد و راست شیرجه زد. سپس، هرگاه بال چپش در حرکتی رو به بالا بیحرکت میماند، با دشواری به چپ میچرخید، بال راستش را از حرکت باز میداشت تا بهبود یابد، و چون آذرخش، چرخان و با پشتک وارویی تند به سوی راست میپیچید. در پروازش به سوی بالا نتوانست آنطور که میباید احتیاط کند. ده بار کوشید، و هر ده بار هنگامی که سرعت را به 110 کیلومتر در ساعت میرساند، شکل تودهی پَرِ آشفتهای میشد و بیآنکه بتواند خود را مهار کند، در آب فرو میافتد.»
ریچارد باخ (Richard Bach)، خلبان و نویسندهی آمریکایی است که در سال 1936 در اوک پارک ایلینوی به دنیا آمد. باخ در زمینههای مختلفی که به گونهای به خلبانی مربوط میشود، کار کرده است، از جمله ساخت تصاویر متحرک در آسمان توسط نمایش هوایی خلبان تاکتیکی جنگندههای نیروی هوایی، نویسندگی و آموزگاری فنی هوانوردی.
او حتی به عنوان راوی و همچنین خلبان نمایشهای هوایی، در فیلمی که از روی کتابش ساخته شده بود حضور داشت. نام این فیلم «هیچچیز اتفاقی نیست» بود. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به «هدیه پرواز»، «فراسوی ذهنم»، «یگانه»، «پندار» و «گریز از سرزمین امن» اشاره کرد.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.