«برتری خفیف» نوشتهی جف اولسون اثری مهم در زمینهی موفقیت مالی است. این کتاب به محض انتشار در سال ۲۰۰۵ مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت و به زبانهای مختلفی ترجمه شد. «برتری خفیف» در لیست کتابهایی که زندگیتان را دگوگون خواهند کرد قرار گرفت و جزو آثار الهامبخش شناخته شد. این کتاب در ایران با ترجمهی لطیف احمدپور و میلاد حیدری در نشر ققنوس به چاپ رسیده است.
برتری خفیف شامل رازها، تکنیکها و راهکارهایی ساده است که به خواننده کمک میکنند زندگیاش را دگرگون کند، به موفقیت مالی برسد و به اهدافش نزدیکتر شود. کتاب شامل دو بخش است: بخش اول «نحوه عملکرد برتری خفیف» روایت زندگی جف اولسون، نویسندهی اثر است؛ مدیری موفق که با عبور از سختیهای بسیاری به موفقیت رسیده است. بخش دوم «زندگی کردن با برتری خفیف» راهکارهایی ساده و در دسترس را مطرح میکند که تاثیری شگفتانگیز دارند.
از نگاه نویسنده انتخابهای کوچک ما در طول روز، زندگیمان را میسازند؛ انتخابهایی که شاید در ظاهر بیاهمیت به نظر برسند، اما بخشی از موفقیت کلی هستند. اولسون در این اثر با ترسیم مسیر موفقیت خودش، خواننده را ترغیب میکند با گامهای کوچک تحولی بزرگ رقم بزند.
کتاب با لحن ساده، جذاب و بهدور از ابهامش توانست مخاطبان را با خود همراه کند؛ خوانندهای ایرانی در مورد این اثر نوشته است: «کتابی است فوقالعاده مفید و اثرگذار که شما را به برخاستن و عمل کردن تشویق، ترغیب و مشتاق میکند. خواندنش را به همه کسانی که مایلاند زندگی خود را تغییر داده و از اکثریت ۹۵ درصدی جدا شده و به جمع ۵ درصدی موفقها بپیوندند و علاوه بر خود بر زندگی عزیزانشان هم تاثیر بگذارند، توصیه میکنم.»
خوانندهی دیگری در مورد قدرت نفوذ کتاب نوشته است: «سالها بود که میخواستم صبح ساعت ۶ از خواب بیدار شوم، ولی بعد از چند روز هر وقت که میتوانستم بیدار میشدم؛ یک روز ساعت ۶ یک روز ۸ یک روز ۹. با خواندن این کتاب نگرشم عوض شد؛ تصمیم گرفتم هر شب ساعت ۱۱ به رختخواب بروم الان هر روز ساعت ۶ بیدار میشوم. در واقع متوجه شدم که مشکل من زود بیدار شدن نیست مشکل من این بود که به موقع نمیخوابیدم.»
در ادامه خوانندهی دیگری از آمریکا تاثیرات این کتاب را مطرح کرده است: «این کتاب را برای کنفرانس اخیرم خریداری کردم؛ به شدت خواندنش را توصیه میکنم. این کتاب میگوید کارهای کوچک زندگیتان را تغییر میدهند و بهمرور زمان تفاوت ایجاد میکنند.»
نویسنده با لحنی دوستانه توجه خواننده را به رفتارهای روزمرهاش و تاثیر آنها جلب میکند: «بیشتر مردم وقتی با مشکلات و مسائلی مواجه میشوند که بزرگتر یا متفاوت با چیزهایی است که تاکنون با آنها سروکار داشتهاند، فوراً احساس شکست میکنند و از تلاش کردن دست میکشند. بسیاری از مردم این گونهاند که مشکلات بزرگتر یا متفاوت را بد و منفی میبینند و زندگیهایشان را با منفیگرایی آلوده میکنند. چیزی که آنها درک نمیکنند این فلسفه است که اندازهی مشکلات اندازه شخص را تعیین میکند.
شما میتوانید با توجه به اندازهی مشکلاتی که هر نفر را افسرده و غمگین میکند محدودیتهای زندگی او را تخمین بزنید. همچنین میتوانید با توجه به اندازهی مشکلاتی که هر شخص حل میکند میزان موثر بودن زندگی او را اندازهگیری کنید. هر چه بتوانید مشکلات بزرگتری را حل کنید، دستمزد بیشتری به شما پرداخت میشود، زیرا اندازهی درآمد شما با اندازهی مشکلاتی که حل میکنید تعیین میشود. چیزی که بسیاری از مردم به آن میگویند «مشکل» در واقع یک فاصله و شکاف بین نقطهی الف و نقطهی ب است. و اگر ذهنتان را باز نگه دارید، میتوانید روی آن شکاف پل بزنید. دلیل این که وقتم را صرف توضیح و توصیف این فاصله میکنم این است که بدانید این فاصله میتواند علیه شما یا به نفع شما عمل کند. فاصله بین نقاط الف و ب همیشگی نیست و باید رفع شود؛ و البته رفع خواهد شد؛ حالا یا به نفع شما یا علیه شما. این قانون طبیعت است و شما نمیتوانید جلوی آن را بگیرید. اما انتخاب نحوهی رفع این فاصله به عهدهی شماست.
اولین راه برای رفع این کشش این است که نقطهی الف را به-طور پیوسته به نقطهی ب نزدیک و نزدیکتر کنید. اجازه دهید که آهنربای تصوراتتان شما را به سوی خودش و به سوی آینده بکشد. آیا یادتان هست اشخاص ساکن منحنی شکست با چه چیزی کشیده میشدند؟ با نیروی گذشته. و چه چیزی افراد ساکن منحنی موفقیت را به سوی خود میکشید؟ نیروی آینده.»
از نگاه نویسنده، غیرممکن معنایی ندارد: «سخت، چیزی است که کمی زمان میبرد؛ غیرممکن چیزی است که کمی زمان بیشتری میخواهد.» او همچنین نگرشهای اشتباه را به خواننده گوشزد میکند: «مهم نیست که چقدر اطلاعات وجود دارد یا اینکه آن اطلاعات چقدر خوب و مفید هستند، اگر شخصی که این اطلاعات را مصرف میکند، پردازشگر درست نداشته باشد (پردازشگری که این قابلیت را به آنها میدهد که آن اطلاعات را به صورتی اثربخش به کار ببندند)، موفقیت باز هم از چنگ او فرار خواهد کرد.»
جف اولسون، تاجر و نویسندهی آمریکایی و موسس و مدیرعامل شرکت نریوم است. او در رشتهی بازاریابی تحصیل کرد و بهسرعت به شرکتهای مطرح راه یافت؛ بعدها تصمیم گرفت شرکت خودش را تاسیس کند و در این مسیر فرازوفرودهای زیادی را از سر گذراند. اولسون هرروز موفقتر شد؛ در حدی شرکت فروش مستقیم کالای او در سال ۲۰۱۲ به یکی از مهمترین شرکتهای فروش آمریکا بدل شد.
اولسون تصمیم گرفت راز موفقیتش را با دیگران شریک شود؛ در برنامههای تلویزیونی حضور پیدا کرد و در قالب سخنران انگیزشی هم عملکردی درخشان نشان داد. از او کتابهای دیگری مثل «قدرت مداومت: تبدیل نظم و ترتیب به شادی و موفقیتهای بزرگ» هم به چاپ رسیده است.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید کناب روانشناسی نیز بازدید فرمایید.