کتاب یک مرگ در خانواده نوشته کارل اوه کناوسگارد نویسنده معروف نروژی است که در آن راجعبه گذر زمان بحث و تحلیلهای فراوانی به عمل آمده است. او در این کتاب به کارهای روزمره خود، اینکه عمر خودش را چگونه گذرانده، روابط و میزان علایقاش به اطرافیان و محیط اطراف خود را به خوبی به قلم آورده است. سبک جدید و کمتر خوانده شدهی این کتاب، مخاطب را با شور و هیجان خاصی وادار به ادامه دادن میکند.
کتاب یک مرگ در خانواده از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول نویسنده راجعبه تفکرات و اندیشهها در رابطه با مرگ صحبت میکند و تفکرات خود را بیپرده و بدون هراس بیان میکند و در ادامه به دورهی جوانی خود اعم از ارتباطش با پدر و عشقهای بیسرانجامی که در آن دوره گریبانگیرش شده بوده میپردازد... .
بخش دوم کتاب درباره مرگ پدر وی است که توضیح میدهد در اواخر عمر خود به الکل اعتیاد پیدا کرده بود... و در ادامه دربارهی سختی از دست دادن یکی از اعضای خانواده و مرور کردن خاطرات آن فرد هرچند تلخ و بد میگوید؛ او از خاطرات خود با پدرش اینگونه تعریف میکند که بعضی روزها حتی آرزوی مرگ پدرش را کرده است.
در بخش سوم نویسنده به تفکرات و اندیشههای خود در رابطه با مرگ به صورت جامعتر و واقعاندیشانه تر نگاه کرده و با طرز فکر و نوع نوشتار جدیدتری موجب جذابتر شدن کتاب شده است.
زهرا معتمد دیدگاه خود را در مورد کتاب اینطور بیان کرده است:
«زیبایی و درامگونگی ساده یک شعر مردمی را دارد. جزو بهترین کتابهایی است که تا الان خوانده بودم، کتاب را برای همه پیشنهاد میکنم.»
«برای قلب، زندگی ساده است: تا جایی که بتواند میتپد و سپس میایستد. دیر یا زود، روزی این عملِ تپندگی از همنوازیاش دست میکشد و خون بهسمت پایینترین نقطهٔ بدن، جایی که آنجا در حوضچهٔ کوچکی جمع میشود،به جریان میافتد، از بیرون و از روی پوستی که تاکنون سفیدرنگ بوده است، به شکل یک لکهٔ تیره و کمرنگ دیده میشود و با کاهش دمای بدن، اعضا منقبض و رودهها تخلیه میشوند. در اولین ساعات، این تغییرات بسیار بهکندی رخ میدهند و چنان سنگدلانه و بیامان اتفاق میافتند که انگار چیزی آیینی بر آنها حکمفرماست، گویی که زندگی تحتِ قوانین خاصی سر فرود میآورد، نوعی توافق شرافتمندانه که نمایندگانِ مرگ به آن پایبندند، تا آنجایی که همواره پیشاز هجومشان بهسوی چشمانداز جدید، منتظر میمانند بلکه زندگی به جای اولش رجعت کند. بااینحال، در آن مرحله، این تهاجم' غیرقابلبرگشت است. نمیتوان انبوهی از باکتریهایی را که دستبهکارِ نفوذ به امعاواحشا شدهاند، متوقف ساخت.اگر آنها فقط چند ساعت زودتر تلاششان را آغاز میکردند، با مقاومتِ بیدرنگ مواجه میشدند؛ بههرحال هماکنون هرچیزی در اطرافشان آرام و ساکن است، چراکه آنها عمیقتر و عمیقتر در تاریکیِ نمناک فرومیروند. آنها در مجاری هاوِرس، غدد لیبِرکان و جزایرِ لانگرهانس پیشروی میکنند. بهسمت کپسول بؤْمن در کلیهها، ستون کلارک در فقرات، و جسم سیاه در مغزِ میانی میروند و درنهایت به قلب میرسند. قلب هنوز دستنخورده است، اما از فعالیتی که تمام ساختارش برای آن طراحی شده محروم است، همانند یک کارخانهٔ تولیدی که کارگرهایش مجبور شدهاند سراسیمه از آن بگریزند و یا آنطور که بهنظر میآید، گویی وسایلِ ترابریِ ساکن در مقابل ظلمات جنگل، از خود نور زرد ساطع میکنند، کلبهها متروکه شدهاند و نوار نقالهٔ سطلی تا دامنهٔ تپه کشیده شده است.»
کارل اوه کناوسگارد متولد ششم دسامبر ۱۹۶۸ در نروژ چشم به جهان گشود. وی در دانشگاه برگن به درجات عالی تحصیلی دست پیدا کرد. او از سنین کم به نویسندگی علاقه نشان داد و اکثرا در زمینههای داستانی و خاطرهنویسی فعالیت میکند. وی نخستین کتابش تحت عنوان «ورای جهان» را در سال ۱۹۹۸ به چاپ رساند و از معروف ترین آثار او میتوان به رمانی شش جلدی به نام «نبرد من» اشاره کرد.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید می کنید می توانید کتاب یک مرگ در خانواده را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب می توانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.