سبک پائولو کوئلیو در کتاب کیمیاگر به رئالیسم جادویی نزدیک است. یعنی عناصر غیرطبیعی با دنیای واقعی ترکیب شدهاند و پدیدههای انتزاعی میتوانند نماد یک مکان یا ایده در دنیای حقیقی باشند. همین امر باعث عمق پذیرفتن داستان میشود و جذابیت آن را دوچندان میکند. کوئلیو دربارهی کتابش میگوید: «نیازی به زمان زیاد برای نوشتن نبود؛ چون تمام داستان از قبل در روح من نوشته شده بود.»
کیمیاگر روایت داستان پسر جوانی به نام سانتیاگو است که زادگاهش در اندلس را برای یافتن گنجی به مقصد آفریقا ترک میکند و در مسیر جستوجویش با اتفاقات و اشخاص جالبی روبهرو میشود. سانتیاگو نمادی از تمامی انسانهایی است که میخواهند برای رسیدن به رویای به ظاهر محالشان تلاش کنند. رویایی که کوئلیو آن را (حدیث خویش) نامیده و یادآور میشود که با گذشت زمان از حدیث خویش فاصله میگیریم، چراکه وقتی بزرگتر، میشویم دستیابی به آرزوهایمان را محال میپنداریم.
Gerald G. Jampolsky پزشک و از نویسندگان کتاب Change Our Mind, Change Your Life دربارهی کیمیاگر گفته: «این کتاب لطیفترین و ملایمترین داستان را دارد و یک گوهر نادر است.» مجلهی Publishers Weekly کیمیاگر را اینگونه توصیف کرد: «یک داستان عجیبوغریب برای پیر و جوان.»
Joseph Girzone نویسندهی کتاب جاشوآ نوشت: «یک کتاب زیباست با پیام مخصوصی برای هر خواننده.» روزنامه Londen Times نوشت: «کتاب پائولو کوئلیو اثر تقویتی مثبتی بر روی زندگی میلیونها نفر داشته است.» همچنین روزنامه معروف New York Times دربارهی کوئلیو و اثرش اینگونه نوشت: «این جادوگر برزیلی باعث ناپدید شدن کتابها از فروشگاهها میشود.»
برای آشنایی با هفت عنوان از بهترین آثار پائولو کوئیلو می توانید به بلاگ بوک لند مراجعه نمایید.
یکی از مخاطبان و خوانندگان کتاب کیمیاگر اینطور درباره کتاب نوشته است: «خواندن این کتاب من را همیشه در مسیر درست رسیدن به رویاهایم قرار داده است. ما اغلب سعی میکنیم کاری را انجام دهیم که دیگران از ما انتظار انجامش را دارند یا حتی شغلی انتخاب کنیم که از آن متنفریم، اما بقیه از آن تعریف میکنند. این کتاب به من ثابت کرد هنوز هیچچیز از دنیا نمیدانم و به من کمک کرد سعادت اصلی زندگی خودم را پیدا کنم. نکته نهایی که پائولو کوئلیو قصد بیان آن را دارد، همان نکتهی انگیزشی است که مدرسان موفقیت عنوان میکنند. اینکه شما نباید تسلیم سرنوشت شوید و هرآنچه سر راهتان قرار گرفته است را بپذیرید.»
به استعارههای زیبایی که کوئلیو در متن کتابش آورده دقت کنید: «هرگز نباید آرام گرفت، حتی اگر راهی بس دراز پیموده باشی. باید به صحرا عشق ورزید، اما هرگز نباید یکسره به آن اعتماد کرد. چون صحرا برای تمام انسانها یک آزمون است: هر گام را میآزماید و هرکس را که سرگشته بماند، خواهد کشت.»
در جایی دیگر میخوانیم: «یک شب که جوان به آسمانی بدون ماه مینگریست، به کیمیاگر گفت: قلب من از رنج میترسد. کیمیاگر گفت: به او بگو ترس از رنج از خود رنج بدتر است. و اینکه هیچ قلبی تا زمانی که در جستوجوی رویاهایش باشد، هرگز رنج نخواهد برد چون هر لحظه جستوجو، لحظهی ملاقات با خداوند و ابدیت است.» پائولو کوئلیو همچنین در جایی از کتاب نوشته: «گاهی آدم ترجیح میدهد با گوسفندها باشد که ساکتاند و یا بهتر است مثل کتابها باشد که وقتی آدم دلش میخواهد گوش بدهد، داستانهای باورنکردنی برایش تعریف میکنند.»
قبل از اینکه کیمیاگر او را به شهرت جهانی برساند، این نویسندهی برزیلی مسیر پردستاندازی را برای نویسنده شدن تجربه کرده است. او در نوجوانی منزوی بود و مشکلاتی داشت؛ حتی والدینش او را چندبار به بیمارستان روانی بردند. پس از مدتی به خواست پدرومادرش در دانشکدهی حقوق ثبت نام کرد، اما پس از یک سال تحصیل را رها کرد. در این مدت، کوئلیو کتاب بایگانی ناموفق جهنم (1982) را منتشر کرد و در کتابچه راهنمای عملی خون آشام (1985) مشارکت داشت.
نقطه عطف نویسندگی کوئلیو در سال 1982 در سفر به اسپانیا اتفاق افتاد؛ در این سفر او به بیداری معنوی رسید که منجر به نوشتن رمان زائر شد و همچنین در سال 1988 کتاب کیمیاگر را نوشت. کیمیاگر پس از آنکه کوئلیو ناشر بزرگی به نام روکو را برای چاپ کتاب بعدی خود، بریدا (1990) یافت، به موفقیت تجاری دست یافت. بریدا در برزیل از پوشش مطبوعاتی خوبی برخوردار شد و محبوبیت جدید کوئلیو، کیمیاگر را به صدر لیست پرفروشها در برزیل رساند. در سال 1993 ، ناشر آمریکایی HarperCollins تصمیم گرفت 50000 نسخهی چاپی از کتاب کیمیاگر را به چاپ برساند. اگرچه این تعداد در آن زمان قابل توجه بود، اما با موفقیت شگفتانگیزی که کیمیاگر در نهایت به دست آورد، قابل مقایسه نبود. از آثار کوئلیو میتوان به «کنار رود پیدرا نشستم و گریستم»، «برنده تنهاست» و «شیطان و دوشیزه پریم» اشاره کرد.
برای خرید رمان های روز دنیا می توانید به صفحه خرید رمان مراجعه نمایید.