کتاب «تاریخ مشروطه ایران» اثر احمد کسروی است که انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است. کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» به شرح دوران جنبش مشروطه پرداخته و گزارشی از آن رویداد بزرگ ارائه کرده است. این کتاب به دوستداران تاریخ ایران و بویژه تاریخ سیاسی ایران در دوران جدید پیشنهاد میشود. کتاب «تاریخ مشروطه ایران» شامل پانزده فصل است و به موضوعاتی همچون ایرانیان چگونه بیدار شدند، جنبش مشروطهخواهی چگونه پیدا شد، تبریز چگونه برخاست، چه کشاکشهایی با محمدعلی میرزا برخاست، نبرد مشروطه و مشروعه به کجا انجامید، چگونه مجلس به توپ بسته شد، چگونه مشروطهخواهان به شهرگشایی پرداختند و... نظر دارد و سیر حوادث را در دورانی پرماجرا روایت کرده است.
مشروطه حاصل تلاشها و مبارزههای فکری و اجتماعیای است که در جهت محدودشدن اختیارات شاه و اجرای عدالت و حاکمیت قانون آغاز شد و سرانجام، نظام پادشاهی مطلقه را به نظام پادشاهی مشروطه تغییر داد. مشروطه از سویی، محصول آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن نوین جهانی و آشنایی متفکران ایرانی با تحولات در دنیای غرب بود، و از سوی دیگر، به خاطر ناکارآمدی و ستمگری حکومت قاجاریه گریزناپذیر بود. جرقههای نخستینی که آن تحول بزرگ را رقم زد از رفتار خشونتآمیز علاءالدوله (حاکم تهران) با تاجرهایی معتبر آغاز شد که اعتراض گسترده بازار و علما (طباطبایی و بهبهانی) را در پی داشت و حکومت را مجبور به عقبنشینی کرد. سرانجام نیز امواج اعتراضی به نتیجه رسید، چنانکه با ایجاد مجلس شورای ملی موافقت شد و مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضاء کرد. کتاب «تاریخ مشروطه ایران» اثر کسروی یکی از مهمترین منابع در مطالعهی تاریخ دورهی مشروطه است که به رخدادهای مهم و سرنوشتساز در میان سالهای ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۸ میپردازد.
کسروی دربارهی اینکه چرا اقدام به نوشتن این کتاب کرده، در مقدمه کتابش مینویسد: «سی سال گذشت و یکی از آنان که در جنبش پا در میان داشته بود یا خود میتوانست آگاهیهایی گرد آورد به نوشتن آن برنخاست، و من دیدم داستانها از میان میرود و در آینده کسی گرد آوردن آنها نخواهد توانست. یک جنبشی که در زمان ما رخ داده، اگر ما داستان آن را ننویسیم دیگران چگونه خواهند نوشت؟»
کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» مینویسد: «جنبش مشروطهخواهی با پاکدلیها آغازید ولی با ناپاکدلیها به پایان رسید، و دستهایی، از درون و بیرون، به میان آمد، آن را بهم زد و ناانجام گذاشت، و کار به آشفتگی کشور، و ناتوانی دولت، و از هم گسیختن رشتهها انجامید، و مردم ندانستند آن چگونه آمد و چگونه رفت، و انگیزه ناانجام ماندنش چه بود. دانستن این رازها آسان نمیبود، اگر هم کسانی به گردآوردن داستانها پرداختندی به این رازها کمتر پی بردندی و گیجوار درماندندی... مردم ایران گرفتار پراکندگی اندیشهاند، شما ده تن را دارای یک راه و یک اندیشه نتوانید یافت، پیشآمد مشروطه زمینه دیگری برای پراکندهاندیشیها شده بود... اینان را چندین درد و بیچارگی هم آمیخته، از یکسو ناآگاهی و نادانی، که از داستان جنبش و رازهای آن چیزی نمیدانند، از یکسو رشک و خودخواهی، که چشم دیدن و شنیدن نیکیهای دیگران نمیدارند، و از یکسو دشمنی که خودشان یا پدرانشان با جنبش آزادی نمودهاند. و با آنکه امروز از سود و نتیجه مشروطه بهره میبرند هنوز کینه از دل نزدودهاند... یکی از گرفتاریهای ایرانیان است که پیشآمدها را زود فراموش کنند، و ما میبینیم دستههای انبوهی آن زمانهای تیره گذشته را از یاد بردهاند، و از آسایشی که امروز میدارند خشنودی نمینمایند.»
«مشروطه را باید سرآغاز تاریخ جدید ایران دانست که ایرانی را از جایگاه رعیت خارج کرد و مجلس و قانون به جای اراده و میل شاه قرار گرفت. همچنین اثر زیادی بر مناسبات فرهنگی و اجتماعی ایرانیان نهاد که بهتدریج با حقوق خود در جایگاه شهروندان یک جامعه آشنا شدند. کسروی ما را به فضای ایران در اواخر قرن سیزدهم برده و کوشیده تا چگونگی شکلگیری جنبش مشروطه و تأثیر نیروهای همسو و ناهمسو با آن را به ما نشان دهد. همچنین ما را با وضعیت فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی مردم ایران در آن دوران و فضایی که جنبش در آن به حرکت درآمد و درگیریها و رویاروییهای خونینی را نیز رقم زد، آشنا میکند. مهمترین نماد جنبش مشروطه ایران، مجلس شورای ملی بود که با برآمدن محمدعلی شاه بیش از قبل در خطر قرار گرفت و سرانجام نیز با دستور او به توپ بسته شد.» کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» هم مجموعهی نیروهایی که در جریان جنبش مشروطه فعال بودند (موافقان و مخالفان) را معرفی میکند و هم به شرح اقدامات آنها میپردازد و به این صورت ما میتوانیم فضای پرحادثه ایران را در آن روزگار بهتر دریابیم.