کتاب «پیادهروی؛ و سکوت، در زمانهی هیاهو» نوشتهی ارلینگ کاگه، جلد ششم از مجموعهی «خرد و حکمت زندگی» است. «پیادهروی؛ و سکوت» نخستینبار توسط نشر«گمان» در سال ۹۹ منتشر شده است. شادی نیکرفعت، ترجمهای دقیق، روان و وفادار به متن را از این اثر خواندنی ارائه داده است.
«پیادهروی؛ و سکوت» اثری روانشناسانه و فلسفی دربارهی خودشناسی است که از دو بخش اصلی تشکیل شده است: بخش اول مربوط به ارزش سکوت و بخش دوم دربارهی پیادهروی است. کتابی عمیق، با تعاریفی ساده، علمی و کاربردی که دیدتان را به زندگی تغییر خواهد داد. ارلینگ کاگه نویسندهی نروژی، حقوقدان و مجموعهدار هنری، شیفتهی پیادهروی و سکوت است.
او در این کتاب نکاتی کلیدی را در خصوص پرسشهای اصلی زندگی مطرح میسازد؛ نکاتی که بخش عمدهی آن، حاصل تجربه و سفرهای شگفتانگیز خود اوست. «پیادهروی؛ و سکوت» بُعد هراسانگیز فلسفه را کنار زده و پاسخی روشن پیشِ روی خواننده قرار میدهد؛ پاسخ به مسائلی چون: تنهایی، ملال، دلمردگی چرایی مرگ و .... پاسخهایی که بهدور از راهکارهای کلی و غیرقابلاجرا، مخاطب را به درک بهتری از زندگی نزدیک میکنند. نویسنده با شناساندن تجربیات فیلسوفان و حکیمان جهان در مواجهه با فلسفهی اصلی زندگی، خواننده را به تأمل و تفکر وا داشته و او را به درک ارزش سکوت تشویق میکند و همچنین شجاعت مواجه با عواقب تصمیمات آگاهانه را به او میآموزد. «پیادهروی؛ و سکوت» فلسفه و اندیشه را به زندگی روزمرهی انسانهای عصر جدید آورده و با ارائهی سبک نگارشیِ موفق از جستارنویسی، تجربهای هیجانانگیز را رقم میزند.
با گذشت زمان کوتاهی از انتشار این کتاب در ایران، «پیادهروی؛ و سکوت» استقبال قابل توجه مخاطبان را به همراه داشته و نقدهای مثبت بسیاری دریافت کرده است. امین معتقد است که نویسنده، با طرح تفکرات و تجربهی زیسته خود، خواننده را نسبت به سوألات اساسی زندگی، برمبنای تجربیات فردی دیگر، بهخوبی متقاعد کرده است. این کتاب در سطح جهانی بسیار خوش درخشیده و همراهی نویسندگان سرشناس و مدیران و مردم عادی را بهدنبال داشته است.
رانولف فاینز(نویسنده) این کتاب را اثری نفسگیر و الهامبخش نامیده که به ما میآموزد، چگونه ارزش سکوت را دریابیم، چه درحال عبور از قطب جنوب و صعود به اورست باشیم، چه در یک قطار مسافری عادی.
منتقدان نیویورک ژورنال، قلم نویسنده را همراه با نثری گاه شاعرانه، حکیمانه و آرامشبخش توصیف کردهاند، اثری که تجربهای هیجانانگیز را تقدیم خواننده میکند.
منتقدان سایت گودریدز و آمازون بر این باورند که، این اثر با رویکردی متفاوت، نکاتی تأملبرانگیز و تلاشی ارزشمند دربارهی ارزش و سکوت اهمیت حرکت ارائه داده است.
کاگه با ارائهی توضیحات و مثالهایی از افراد سرشناس به اهمیت و ارزش سکوت پرداخته است: «هزاران سال است آدمهایی که دور از بقیه زندگی کردهاند راهبانی که بر قلهی کوه زیستهاند، تارِکانِ دنیا، دریانوردان، چوپانان یا مکتشفان که همیشه در سفرند به این باور رسیدهاند که کلید اسرار و کشف رموزِ زندگی در سکوت به دست میآید. نکته همینجاست. حسابی دریانوردی میکنید، اما در راه برگشت ممکن است بفهمید آنچه در پیاش بودهاید در درون خودتان است.
بتهوون، همانطور که همه میدانند، آخر سر کاملاً ناشنوا شد. این تحول اصالتی عمیق و روحی آزادمنش در وجودش پروراند. سمفونیِ نهم را فقط با صداهایی که در سرش خانه کرده بود نوشت و رهبری کرد. در طول نخستین اجرای قطعه، پشت به جمعیت ایستاده بود تا ارکستر را رهبری کند. وقتی اجرا تمام شد، باید برمیگشت تا ببیند حضار دارند کف میزنند یا هو میکنند. نه تنها تشویق میکردند، بلکه اشتیاق و هلهلهشان چنان اوج گرفته بود که پلیس وین را خبر کردند تا دوباره نظم و آرامش را برقرار کند.
به باور من، هر کسی میتواند سکوت درون خودش را پیدا کند. همیشه درونمان هست، حتی اگر دائم در دل سروصدا باشیم. در اعماق اقیانوس، زیر آن موجهای بلند و کوتاه، میتوانید سکوت درونتان را بیابید. وقتی زیر دوش حمام آب از سرورویتان جاری میشود، وقتی جلوِ آتشی شعلهور نشستهاید، وقتی در رودخانهای جنگلی شنا میکنید یا جایی مشغول پیادهروی هستید: در همهی این موقعیتها میشود سکوت مطلق را حس کرد. عاشق این حالتم.»
نویسنده در ادامه تجربیات زیستهی خود را با خواننده در میان میگذارد: «یاد گرفتهام هر وقت نمیتوانم به پیادهروی، کوهنوردی یا دریانوردی بروم تا از دنیا فاصله بگیرم، ذهنم را آرام کنم. طول کشید تا یاد گرفتم. فقط آن موقع که فهمیدم نیازی حیاتی به سکوت دارم توانستم در پیِ آن بیفتم و آنجا، در اعماقِ صداهای ناموزون، در دل ترافیک و فکر و خیال، موزیک و ماشینآلات، آیفونها و برفروبها، سکوت در انتظارم بود. چندوقت پیش، داشتم به دخترانم میگفتم که اسرار و رموز دنیا در دل سکوت نهفته است. یکشنبه شبی دور میز آشپزخانه نشسته بودیم و شام میخوردیم. از بس روزهای دیگرِ هفته گرفتاری پیش میآید، این اواخر کم پیش آمده دورِ هم بنشینیم و غذا بخوریم. یکشنبهشبها تنها زمانی است که همه دورِ هم مینشینیم و رودررو حرف میزنیم. دخترها با تردید نگاهم کردند. واقعاً سکوت… هیچ اهمیتی ندارد؟ اما تا بیایم قانعشان کنم که سکوت چگونه میتواند دوست آدم باشد و لذتی است حتی لوکستر از داشتن آن کیفهای لوییویتون که آنقدر طرفدارش بودند، دخترها تصمیمشان را گرفته بودند: سکوت فقط وقتی به کار میآید که آدم غمگین است و لاغیر. آنجا در آشپرخانه که نشسته بودم، یکهو یاد کنجکاویهای کودکیشان افتادم، وقتی دوست داشتند بدانند چه چیزی پشتِ در است، یا موقعی که شگفتزده به کلید چراغ زل میزدند و از من میخواستند آن را روشن کنم. همهاش سؤال و جواب، سؤال و جواب.
حیرت نیرومحرکهی زندگی است؛ اما فرزندان من سیزده، شانزده و نوزده سالهاند و روزبهروز کمتر دچار حیرت میشوند. اگر چیزی حس کنجکاویشان را برانگیزد، بلافاصله سراغ گوشیهای هوشمندشان میروند تا به جواب برسند. هنوز هم کنجکاوند، اما آن نگاه کودکانه دیگر در صورتهای بالغشان دیده نمیشود و آرزو و جاهطلبی جای آنهمه پرسش معصومانه را گرفته است. هیچکدامشان به مقولهی سکوت علاقه نشان ندادند. برای همین حرفِ دو نفر از دوستانم را به میان کشیدم که میخواستند اورست را فتح کنند.»
ارلینگ کاگه (متولد 15 ژانویه 1963) یک کاوشگر، ناشر، نویسنده، وکیل، مجموعهدار هنری، کارآفرین و سیاستمدار نروژی است. او دارای شرکت انتشاراتی است و خود را بیش از هرچیز، کارآفرین و جهانگردی موفق میداند. ارلینگ کاگه در عرض دو سال، با پای پیاده و بدون حمایت هیچ سازمان و نهادی، سفر به سهنقطهی شگفتانگیز را تجربه کرده است.
در سال 1990 ، بههمراه بورگ اوسلند، ازجمله نخستین کسانی بودند که بدون پشتیبانی از قطب شمال عبور کردند. آنها حدود 800 کیلومتر را با اسکی طی کردند و لوازم خود را روی سورتمهها کشیدند. تنها کمتر از سه سال بعد ، بین سالهای 1992 تا 93 ، کاگه سفری انفرادی به قطب جنوب را آغاز و طی 50 روز مسیر 814 مایل (1310 کیلومتر) را طی کرد.کاگه در طول این اعزام که در جلد نسخه بین المللی مجله TIME در تاریخ 1 مارس 1993 قرار داشت، هیچ ارتباط رادیویی با جهان خارج نداشت. سفر به اورست، از دیگر تجربههای تکاندهندهی زندگی اوست.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید کناب روانشناسی نیز بازدید فرمایید.