کتاب مسئله اسپینوزا با عنوان اصلی The Spinoza Problem، اثری داستانی از اروین دی. یالوم نویسنده و روانپزشک آمریکایی است. این رمان به داستانی خیالانگیز و در عینحال، نزدیک به واقعیت از زندگی باروخ اسپینوزا میپردازد.
باروخ اسپینوزا فیلسوف مشهور هلندی است که در سال 1632 متولد شد و در سال 1677 دیده از جهان فروبست. او یکی از بزرگترین پیروان مکتب خردگرایی و جبرگرایی بود که در قرن 18 زمینهساز عصر روشنگری شد. او در طول زندگی کوتاهش جایزهها و افتخارات زیادی را کسب کرد و شاهزاده فلسفه لقب گرفت. اسپینوزا در جوانی به دلیل عقایدش تکفیر شد و آثار او در زمره کتابهای ممنوعه قرار گرفت. آلفرد ارنست روزنبرگ، یک سیاستمدار آلمانی و نظریهپرداز حزب سوسیالیست کارگران آلمان بود. کتاب مسئله اسپینوزا روایتی از زندگی باروخ اسپینوزا و ارنست روزنبرگ است. داستان از جایی آغاز میشود که روزنبرگ در یک سخنرانی در دبیرستان، افکار یهودیستیزانه خود را بر زبان میآورد. مدیر مدرسه از او میخواهد که زندگینامه گوته را بخواند. روزنبرگ در حین مطالعه این زندگینامه درمییابد که شخصیت و افکار گوته همان چیزی است که خود میستاید؛ و از آنجا که اسپینوزا فیلسوف موردعلاقه گوته بوده، روزنبرگ به افکار و نظریههای او نیز علاقهمند میشود.
حمیدرضا امیدیسرور نویسنده و منتقد ادبی، نقطهقوت کتابهای یالوم را آمیختن واقعیت و خیال برای انتقال مفاهیم فلسفی و روانشناسانه دانسته است:
«آنچه به موفقیت آثار یالوم انجامیده، صرفاً نوشتن رمانی زندگینامهای نیست که حداکثر از بار روانشناسانه برخوردار باشد. کار یالوم افزون بر جنبههای علمیاش از منظر روانشناختی، از جنبههای خلاقانه نیز به لحاظ رماننویسی برخوردار است. این خلاقیت نه فقط در وام گرفتن یک شخصیت از تاریخ اندیشه و آوردن به ساحت داستان و نوشتن زندگینامهاش بوده، بلکه از آنرو است که یالوم چهارچوب داستانش را خود پیریزی میکند، او واقعیت و تخیل را در هم میآمیزد تا به حقیقتی برسد که مورد نظر او است. او چنین تمهیداتی را برای انتقال مفاهیم مورد نظرش با ظرافت مورد استفاده قرار میدهد و برای این منظور از قدرتی استفاده میکند که از مدیوم داستانگویی برخوردار است. شاید به واسطه جذابیت شخص نیچه و مشهور شدن یالوم با این رمان، اغلب «وقتی نیچه گریست» را موفقترین اثر او ارزیابی میکنند، اما یالوم در مسئله اسپینوزا با تبحر بیشتری از ابزار داستانگویی برای خلق کشش و جذابیت رمان بهره میبرد.»
یالوم در مقدمه کتاب در مورد انگیزه خود از نگارش آن، مینویسد که هنگام بازدید از موزه اسپینوزا در شهر راینزبورخ هلند، متوجه میشود در زمان جنگ دوم جهانی، نیروهای ایآرآر تحت نظارت آلفرد روزنبرگ به آنجا رفته و کتابهای کتابخانه اسپینوزا را غارت کردهاند. اما نکته اینجاست که توجه روزنبرگ یهودستیز نیز به فیلسوف یهودی قرن هفدهم جلب شده است. جرقه روایت زندگی این دو نفر همینجا در ذهن یالوم شکل گرفته است. با وجود این که یالوم در نگارش این کتاب تا حدی به حقیقت متوسل شده، با این حال در بخش پایانی کتاب اقرار میکند که بخشهای زیادی از کتاب نیز حاصل تخیلات خود او است:
«من دست به نوشتن رمانی زدم که میتوانست اتفاق بیفتد. من تا جایی که میتوانستم سعی کردم به رخدادهای تاریخی وفادار بمانم و از پسزمینهی شغلیام، یعنی روانپزشکی، بهره بردم تا دنیای درونی قهرمانان داستانم، یعنی بنتو اسپینوزا و آلفرد روزنبرگ را تصور کنم. دو شخصیت به نامهای فرانکو بنیتز و فردریش فیستر خلق کردم، تا با آنها بشود به ذهن قهرمانان داستان رسوخ کرد. البته تمامی صحنههایی که آن دو در آن حاضر هستند، تخیلی است.»
به عقیده یالوم، انسان خدا را همانگونه تصور میکند که میخواهد. به عبارت دیگر انسان خداوند را در درک و فهم خود میگنجاند:
«دو هزار سال قبل مردی خردمند به نام زنوفان نوشت که اگه گاوهای نر و شیرها و اسبها دستانی داشتن که با اونها تصاویر رو حکاکی کنن، اونها خدا رو شبیه به خودشون میساختن. من معتقدم اگه مثلثها میتونستن فکر کنن اونها خدایی با ظاهر و خصوصیات مثلث میآفریدن، دایرهها هم خدای دایرهای.»
در بخش دیگری از کتاب، یالوم باورهای یهودیت را به چالش میکشد:
«پدر منو یکسال پیش در آتش سوزوندن. به چه جرمی؟ اونها صفحاتی از تورات رو که پشت خونه در خاک دفن شده بود، پیدا کردند. عموی من، پدر ژاکوب، مدت کمی بعد از اون کشته شد. من یک سوال دارم. دنیایی رو در نظر بگیر که یک پسر، بوی تن سوختهی پدرش را استشمام میکنه. کجاست خدایی که چنین جهانی را خلق کرده؟ چرا او اجازهی چنین کارهایی رو صادر کرده؟ آیا منو به خاطر پرسیدن این چیزها سرزنش میکنید؟»
اروین دیوید یالوم در سال ۱۹۳۱ در واشینگتن دیسی ایالات متحده آمریکا متولد شد. او در سال ۱۹۵۶ در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در رشته روانپزشکی فارغالتحصیل شد و در سال ۱۹۶۳ در دانشگاه استنفورد به تدریس پرداخت. یالوم در همین دوره الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد.
او آثار دانشگاهی موفقی را به رشته تحریر درآورده و چند رمان موفق هم دارد؛ اما بیشتر به خاطر نگارش رمانهای روانشناختی شهرت دارد. یالوم در سال 2002 موفق به دریافت جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا شد.
برخی از مهمترین آثار اروین دی.یالوم عبارتند از: «رواندرمانی اگزیستانسیال»، «وقتی نیچه گریست»، «درمان شوپنهاور» و «مامان و معنی زندگی».
اروین دی یالوم در مقدمهای مفصل در کتاب، به دلایل نوشتن رمانی بر اساس زندگی اسپینوزا اشاره کرده است. بخش کوچکی از سخنان او را با هم بخوانیم:
« من معتقدم که اسپینوزا، مانند نیچه و شوپنهاور، که دو رمان قبلیام را بر اساس زندگی و فلسفه آنها نوشتهام، مطالب زیادی نوشته است که بسیار مرتبط با رشته روانپزشکی و رواندرمانی من است. برای مثال، از منظر اسپینوزا ایدهها، افکار و احساسات، ناشی از آثار تجربیات قبلی هستند. یا اینکه میتوان خود مسئله شور و شوق را بدون شور و شوق بررسی کرد. یا اینکه درک به تعالی منتهی میشود. و در نهایت، من آرزو داشتم مشارکت او را در پیشرفت فلسفه و دیدگاه انسانی، از طریق رمانی گرامی بدارم.
نظرات برخی از افراد و نشریات معروف راجع به رمان «مسئله اسپینوزا» اینچنین است:
اگر اولین باری است که از بوکلند خرید میکنید، میتوانید کتاب مسئله اسپینوزا را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.