کتاب «قتل راجر آکروید» یک رمان کلاسیک جنایی-معمایی است. آگاتا کریستی این کتاب را در سال 1926 میلادی به زبان انگلیسی نوشت که با انتشارش ژانر جنایی-معمایی را متحول کرد. رمان «قتل راجر آکروید» برندهی جایزهی ادبی «خنجر طلا» از انجمن نویسندگان آثار جنایی بریتانیا شده است. این کتاب همچنین نامزد جایزهی «آنتونی» برای بهترین رمان معمایی قرن بیستم شده است. لازم به ذکر است که فیلمی با نام «علیبای» به کارگردانی لزلی هیسکات با اقتباس از این کتاب ساخته شده است. رمان «قتل راجر آکروید» از معدود کتابهایی بوده که به بیشترین زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است.
آگاتا کریستی در این رمان داستان یک قتل را روایت میکند، قتلی که در دهکدهای انگلیسی به نام کینگز آبوت رخ داده و اهالی آن را شوکه کرده است. کارآگاه زیرک ماجرا، هرکول پوآرو، باید معمای قتلی مرموز را حل کند. او درگیر پروندهی پیچیدهای شده است که شامل تهدید، اخاذی و مرگ میشود و بهسختی میتوان قاتل را پیدا کند. شما میتوانید ادامهی این داستان جذاب را در کتاب «قتل راجر آکروید» دنبال کنید.
سارا، مخاطب فارسیزبان کتاب، نظر خود را اینگونه در وبسایت گودریدز بیان کرده است: «این کتاب واقعا عالی بود. داستان آن بهدرستی و بسیار جذاب تعریف میشود، طوری که نمیتوان کتاب را زمین گذاشت! بعد از اتمام این رمان، من به طور جدی تصمیم گرفتم تا تمام کتابهای خانم آگاتا کریستی را بهمرور بخوانم. او در ژانر جنایی-معمایی، واقعا فوقالعاده عمل میکند. به نظر من در زمینهی شرح و روایت داستان، چند قدمی از تمامی کتابهایی جنایی، حداقل آنهایی که من خواندهام، جلوتر است. داستان او پر از جزئیات، شخصیتها و نکات ریز است؛ به گونهای که گاهی اوقات آدم تعجب میکند که نویسنده چگونه توانسته است با این همه دقت، جزئیات را کنار هم قرار دهد! خواندن این کتاب لذتبخش و غیرقابلپیشبینی، بهشدت پیشنهاد میشود.»
«اگر قرار باشد که فقط یک کتاب از آگاتا کریستی را بخوانید، به سراغ «قتل راجر آکروید» بروید، این رمان بهترین کتاب اوست و جزو آن دسته آثاری است که باید حتما در طول زندگیتان بخوانید. نویسنده با مهارتی بینظیر، یک داستان جنایی-معمایی را به گونهای جلو میبرد که تا آخرین لحظه به هیچ وجه نمیتوانید حدس بزنید قاتل کیست! اما با فهمیدن هویت او، درمییابید که قاتل در تمام این مدت جلوی چشمتان بوده است که شما از او غافل ماندهاید! این نشان از توانایی بسیار بالای نویسنده در روایت داستان جذابش است.» این نظر مدلین، یکی از خوانندگان کتاب از جورجیای آمریکا بود.
جیلین، یکی از مخاطبان انگلیسیزبان کتاب از کانادا، چنین نظری دربارهی کتاب «قتل راجر آکروید» داده است: «یکی از هوشمندانهترین و زیرکانهترین کتابهای معمایی است که خواندهام. این رمان، داستانی بسیار خیرهکننده و پیچیده را به شکلی زیبا و خواندنی برای شما روایت میکند. کتاب، پایانی شگفتانگیز دارد و من بهسادگی جذب آن شدم. با وجود آنکه نزدیک به یک قرن است که از انتشار کتاب میگذرد، اما این رمان هنوز هم یک شاهکار خواندنی محسوب میشود. توصیهی من این است که حتما این کتاب را مطالعه کنید تا متوجه شوید که چرا جزو برترین آثار جنایی-معمایی است.»
به این قسمت از کتاب توجه کنید که در مورد رازداری و تنها عمل کردن پوآرو است: «در تمام این مدت من لاینقطع نزد پوآرو بودم. هر چیزی را که او میدید من هم میدیدم و میکوشیدم تا فکرش را بخوانم. اکنون میدانم که در این کار موفق نشدم. گرچه کارآگاه هر چیزی را که پیدا کرد به من هم نشان داد، مثلا آن انگشتری، اما از استنتاجهای منطقی و مهمش به من چیزی نگفت. طوری که بعدها فهمیدم، این رازداری یکی از جنبههای سرشتش بود. گاهی اطلاعات و پیشنهادهایی میداد، اما هرگز جلوتر نمیرفت... کارآگاه تنها عمل میکرد. من از کارهایی که میکرد مطلع میشدم چون در کینگز آبوت چیزی مخفی نمیماند، اما از قبل چیزی به من نمیگفت... هرکسی میکوشید تا به کلید این معما دست یابد و میتوان گفت که همه داشتند روی یک «پازل» کار میکردند. اما تنها پوآرو بود که توانست تمام قسمتهای این پازل را بهدرستی کنار هم بچیند.»
در قسمتهای زیادی از کتاب، به مسالهی حقیقت و طرز بیان آن اشاره شده است. با یکدیگر چند جملهای از کتاب را میخوانیم: «حقیقت، هرچقدر هم که زشت و تلخ باشد، در نظر جویندگانش، گرانبها و زیبا جلوه میکند»، «عجیب است که، وقتی باوری پنهانی دارید که نمیخواهید وجودش را بپذیرید، گفتن آن توسط کسی دیگر، باعث برانگیخته شدن آشوبی از انکار در شما میشود» و «خوشبختانه کلمات، اگر عاقلانه به کار روند، زشتی حقایق عریان را پنهان میسازند.»
این بخش از کتاب را بخوانید که خواهر راوی داستان، از فرضیات خودش برای انگیزه¬ی قتل میگوید: «حتما متوجه شدهای که از شش ماه پیش به این طرف چقدر تغییر کرده بود؟ واقعا آشفته و مضطرب بود. خودت هم همین حالا گفتی که نمیتوانست بخوابد... وقتی به تو گفتم که شوهرش را مسموم کرده است، اصلا حرف من را باور نکردی. حالا دیگر بیش از هر وقت دیگری به این مساله ایمان دارم... او عصبی بود. نوعی برانگیختگی بیدلیل باعث شد تا خود را از شر شوهرش خلاص کند چون دیگر تحمل ناراحتی را نداشت. حتما بودن با مردی مثل اشلی فرارز نمیتواند بدون ناراحتی باشد.»
آگاتا کریستی، نویسندهی مشهور انگلیسی و از برترین رماننویسان ادبیات کارآگاهی، زادهی سال 1890 میلادی در شهر تورکوی است. او که در خانوادهای اشرافی بزرگ شده است، از همان دوران جوانی نوشتن را بهتدریج آغاز نمود. کریستی در ابتدا شش کتاب نوشته بود که همگیِ آنها از سمت ناشران رد شدند. او از تلاش دست برنداشت و در میان سالهای جنگ جهانی اول، رمان «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» را نوشت و شخصیت هرکول پوآرو را خلق کرد. این اولین رمان آگاتا کریستی بود که به موفقیتی بینظیر دست یافت و موجب شهرت جهانیاش گشت. او در طول عمر خود بیش از 66 رمان جنایی و 14 مجموعه داستان کوتاه نوشت.
آگاتا کریستی با کتابهای خود، به یکی از پرفروشترین نویسندگان جهان با فروش بیش از دو میلیارد کتاب تبدیل شد. او همچنین پرترجمهترین نویسندهی تاریخ است و آثارش به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده است. آگاتا کریستی در سال 1976 میلادی بر اثر مرگ طبیعی از دنیا رفت. از میان آثار مشهور او میتوان به کتابهای «قتلهای الفبایی»، «آقای کوئین مرموز»، «شاهدی برای دادگاه»، «دروازهی سرنوشت»، «قتل در قطار سریعالسیر شرق»، «شبح مرگ بر فراز نیل» و «قتل راجر آکروید» اشاره کرد که همگی رمانهایی جنایی-معمایی هستند.