کتاب «آبنبات دارچینی» توسط مهرداد صدقی در سال ۱۳۹۷ برای اولینبار چاپ شد و در مدت زمان بسیار کمی چندینبار تجدید چاپ شد. اگر شیرینی، جذابیت و طنز کتابهای آبنبات هلدار و آبنبات پستهای را چشیده باشید، حالا نوبت آن رسیده جلد سوم این مجوعه یعنی «آبنبات دارچینی» را نیز بچشید و لذت ببرید.
داستان این کتاب در ادامه همان دو جلد قبلی است و حالا محسن که قهرمان اصلی این مجموعه کتابهاست شخصیت پختهتری پیدا کرده. روایتهای این کتاب بین سالهای 13۷۲ تا 13۷۴ را پوشش میدهد و محسن درگیر ماجراها و اتفاقات پیشبینی نشدهای میشود که به طور ناخودآگاه علاوه بر اینکه در زندگی خودش تاثیر میگذارد، در زندگی اطرافیانش نیز تاثیراتی دارد.
نویسنده در این کتاب کوشیده تا صرفا داستانی طنز را ارائه نکرده باشد و همراه با تکامل شخصیتی محسن، مسائل مهم تری را نیز تحت پوشش داستان قرار بدهد. البته او بیان داشته که هدفش نوشتن طنز یا نوشتن اثری آموزشی نیست و هر سبک و سیاقی که کتاب به خود گرفته، در خلال داستان رقم خورده است.
سیما یکی از خوانندگان کتاب است که میگوید: «یکی از مواردی که باعث شد طنز شیرینی این کتاب بیش از پیش باشه، لهجهی بجنوردیای هست که نویسنده از اون استفاده کرده و دیالوگهایی ساخته که واقعا لبخند به لب میاره. مخصوصا دیالوگهای بین محسن و بیبی واقعا زیبا نوشته شده. تبریک میگم به نویسنده این کتاب و پیشنهاد میکنم حتما سه اثر دیگه این مجموعه آبنبات رو مطالعه کنید و لذت ببرید.»
کتاب با این پاراگراف آغاز میشود: «آقاجان جلوی همه شلوارش را درآورد. البته یک بیرجامه زیر آن پوشیده بود و جورابش را روی پاچههای بیرجامه کشیده بود. شلوارش را همین دو دقیقه پیش پوشیده بود نمیدانستم دیدن همین صحنهی ساده بعدها سرنوشتم را عوض خواهد کرد. آقاجان دگمه شلوارش را به مامان نشان داد و گفت: این دکمه شلوارم باز شل شده. اگه خدای نکرده توی بازار یک دفعه باز بشه و جلوی بقیه شلوارم بیفته چی؟ مامان گفت: تو که همیشه از زیرش یک شلوار داری که. آقاجان گفت: شانس منه که اونم همون موقع کشش درمره...
من داشتم صبحانه میخوردم تا بروم دبیرستان، برایمان از روستای طبر، کره محلی تروتازهای که بیشباهت به گلوله برفی نبود آورده بودند و چون خیلی خوشمزه بود داشتم با فداکاری هر چه تمامتر و خوردن بیش از حد به سلامتی مامان و آقاجان و بیبی کمک میکردم با اینکه چربی خون هر سه آنها بالا بود، هر سه، مثل دوستان ناباب موقع خوردن کره محلی با گفتن به چی خوش میآد خوردنش! و اهدای پرمهر کلسترول به هم، یکدیگر را به بسته شدن رگهایشان تشویق می کردند.»
پاراگرافی دیگر از کتاب را در زیر میخوانیم: «آقای دکتر، در کاپوت پیکان را بالا زده بود و داشت ماشین را چک میکرد. یک آفتابهی آب هم کنارش بود. گهگاهی یکی از سیمهای توی موتور را میکشید و صدای گاز دادن ماشین میآمد. دایی اکبر هم، که انگار میخواست ادای آقای دکتر را دربیاورد، سعی کرد در کاپوت وانت را که با یک طناب محکم شده بود باز کند. برای اینکه آقای دکتر تصور کند اگر من در ماشین او باشم هم مثل شوفرها به او کمک خواهم کرد هم خوشمزه بازی در خواهم آورد تا به او خوش بگذرد، به آفتابه و موتور ماشین اشاره کردم و محض شوخی گفتم: هروقت کارش تموم شد بگین من بشورمش. آقای دکتر بدون توجه به شوخی من با جدیت گفت: توی رادیاتش مخوام آب بریزم که جوش نیاره.»
مهرداد صدقی، نویسنده، طنزپرداز و استاد دانشگاه، متولد سال ۱۳۵۶ در بجنورد است. او سال ۷۵ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته صنایع چوب در دانشگاه گرگان آغاز کرد و با دریافت مدرک دکترا از همین دانشگاه، آن را به پایان رساند. او اکنون عضو هیئتعلمی دانشگاه گنبد کاووس است.
صدقی اولین فعالیتهای خود را در زمینه نوشتن، در دوران دانشجویی آغاز کرد. کتاب «نقطه ته خط» اولین اثر منتشرشده از این نویسنده است. او درمورد سبک نوشتههایش میگوید: «کتابهایم عمدتا طنز هستند اما در زمینه نگرش به طنز باهم متفاوتاند. برخی داستان طنز، برخی نثر کوتاه طنز و بعضیها هم مثل کتاب رقص با گربهها طنز تلخ هستند.»
از دیگر کتابهای مهرداد صدقی میتوان «مغزنوشتههای یک جنین»، «تعلیمات غیراجتماعی»، «رقص با گربهها» و «میرزا روبات» را برشمرد.