نمایشنامهی «هملت» یکی از پنج اثر مهم ویلیام شکسپیر است که در ایران به همت چندین مترجم و ناشر به چاپ رسیده است. ویلیام شکسپیر در نمایشنامهی «هملت» دربارهی شاهزاده دانمارکی –هملت- مینویسد که انسانی مهربان، آدابدان و باشهامت است. هملت انسانی است که فریب نمیخورد و از دروغ و ریا تنفر دارد.
نمایشنامهی «هملت» یکی از پنج اثر مهم ویلیام شکسپیر است که در ایران به همت چندین مترجم و ناشر به چاپ رسیده است. ویلیام شکسپیر در نمایشنامهی «هملت» دربارهی شاهزاده دانمارکی –هملت- مینویسد که انسانی مهربان، آدابدان و باشهامت است. هملت انسانی است که فریب نمیخورد و از دروغ و ریا تنفر دارد. اما ایراد او این است که مردد است. هملت با وجودی که میداند به او خیانت شده و باید انتقام خود را بگیرد، اما تردید به سراغش آمده و او را در وضعیت عذابآوری قرار داده است. این کتاب برای کسانی که به مطالعهی نمایشنامه و آثار شکسپیر علاقه دارند، مناسب است.
نمایشنامهی «هملت» از جمله آثار درخشان در جهان ادب و هنر است و بارها در سراسر جهان روی صحنه تئاتر رفته و اثری مشهور از نویسندهی بزرگ بریتانیایی است. شکسپیر را در کشور انگلستان شاعر ملی خطاب میکنند و در دنیا نیز از تأثیرگذارترین ادبیان به شمار میآید. در این نمایشنامه، تحول شخصیت هملت موردنظر است. او که در ابتدا انسانی کمالطلب است، پدرش را به عنوان انسانی کامل میشناسد. مادرش، مثالی بارز از یک انسان پاک و فداکار است ولی بهتدریج ماجراهایی اتفاق میافتد که ابعادی دیگر از زندگی را به هملت نشان میدهد. حیرت از مرگ پدر و ازدواج دوبارهی مادرش موجب دردی جانکاه در او میشود. به ویژه هنگامی که هملت درمییابد عمویش (کلادیوس) با فریب و حیله به جایگاه پادشاهی رسیده است. هملت از این همه رویداد دچار آشفتگی و سرگشتگی میشود، از همه چیز حتی اوفلیا روی برمیگرداند و در نتیجه راه زندگی را گم میکند و نمیداند کار درست چیست. زیرا غرق در تردید است.
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
«برناردو: اینک در چه حالید هوراشیو؟ میلرزید و رنگ از رخسارهیتان پریده! آیا این تخیّلات ما بود و دیگر هیچ؟ در این باره بر چه باورید؟ آیا باز هم بر سخن پیشین خود پای میفشرید؟ هوراشیو: خدای را شاهد میگیرم که هرگز باور نمیکردم، اگر به چشم خویش چنین بیتردید، منطق خشکم پذیرش دیدن روحی روان را گواهی نمیداد. مارسلوس: آیا شاه را نمیمانست؟ هوراشیو: من، دستکم از آنچه میان مردم پچ پچه میگردد، میدانم شاه فقید، که پرهیبش هم اینک بر ما گذشت، از سوی فورتین براس، شاه نروژ، به مبارزه فراخوانده گشت. شاهی که آرزوهای خودپسندانهاش چند خاری در تن هملت بزرگ می خلید. هملتی که این سوی جهان، همه به بزرگا و دلاوریاش، معترفند. و فورتین براس، به دست هملت شاه کشته شد. اما پیماننامهای مهر زده و مومینه گشته هست که بر پایهی تعهدات کشورداری و آیین رزم آوری نگاشته شده. و در آن فورتین براس پیمان کرده بود تا اگر روزی کشته شد، همهی سرزمینهای خویش را به آن پادشاه واگذارد که از نبرد با وی پیروزمند برون میآید. و هملت مرحوم نیز ذیل همان پیمان نامه را دستینه کرده و خود بر آن گردن نهاده که چنانچه او نیز شکست خورد، بهرهای هم سنگ از خاک کشورش را به اندازهای که با تمام کشور نروژ برابر است، به فورتین براس واگذارد، جنگ پایان یافت و فورتین براس کشته شد. پس بنا بر عهدی که در سطور پیمان نامه بود، همهی سرزمینها به هملت رسید. ولی اینک، فرزند او فورتین براس پسر، با آن سرشت تیز و خوی تندی که دارد، جای به جای، در گوشه و کنار، راه زنان و چپاولگرانی را تنها به دست مزد خوراک و وظیفهای کم مقدار گرد آورده، همه پرزهره و گستاخ، تا بر زمینهایی که پدرش از دست داد، دست اندازد و به زور تیغ و تیر از ما واپس گیرد. من چنین میانگارم که انگیزهی همهی آماده باشهای ما، همهی این پاس داریهای سترگ و همهی تلاشها و جنب و جوشهای بزرگ، سرچشمه از آن دارد.»
درباره نویسنده
ویلیام شکسپیر، از بزرگترین نویسندگان انگلیس و جهان است. او بیشتر آثار مشهورش را بین سالهای ۱۵۸۹ و ۱۶۱۳ نوشته است و تراژدیهایی از جمله هملت، رومئو و ژولیت، اتللو، شاه لیر و مکبث که نوشته، همگی از بهترین آثار به زبان انگلیسی هستند که در سراسر جهان دوستداران زیادی دارند. غزلیات او هم برای اولینبار در سال ۱۶۰۹ به چاپ رسیده است.