کتاب در جمع زنان نوشتۀ چزاره پاوزه زندگی در ایتالیای پس از جنگ را به تصویر میکشد. این کتاب ترجمهای است از متن انگلیسی اثر با عنوان Among Women Only که توسط مجتبی ویسی انجام شده و نهایتاً نشر ثالث آن را منتشر کرده است. در جمع زنان با فصل کلوخاندازان مسیحیان قبل از ایام روزه و کارناوالهای آن ایام آغاز میشود؛ «کلهلیا» وارد تورین شده و هیچکس منتظر او نیست، حتی یک دستهگل!
در جمع زنان روایت کلهلیا است که با آخرین برف ژانویه وارد تورین، زادگاهش، شده و در هتلی اقامت میگزیند که هیچکس از حضورش در آنجا خبر ندارد. او دستهگلی از رم دریافت میکند و از دیدن آدمها و صحبتکردن با آنها فراری است. همان شب اول اقامتش در هتل، کلهلیا متوجه میشود که جسد دختری از اتاق کناری را، از هتل خارج میکنند. دختری که گویا از خانوادهای ثروتمند است و علت خودکشیاش روشن نیست.
داستان در جمع زنان دربارۀ تغییر طبقۀ اجتماعی زنی پرتلاش است که باور دارد برای انجام هر کاری در این دنیا فقط باید به خود متکی بود. او از طبقهای اجتماعی وارد طبقهای دیگر میشود. طبقهای که دربارهٔ آن قضاوت دیگری میکرد؛ اما با ورود به آن نگاهش تغییر میکند. پاوزه با نگاهی منتقدانه و تیزبینانه داستانی را روایت میکند که فراموش کردنش دشوار است.
ایتالو کالوینو از نویسندگان بسیار مشهور ایتالیا و جهان است. او معتقد است این داستان چنان ژرفایی دارد که خواننده مدام وجوهی تازه در آن کشف میکند. سوزان سانتاگ نظریهپرداز ادبی و نویسنده آمریکایی است که بسیاری از کتابهای او نیز در ایران ترجمه شده است. وی نیز باور دارد که نویسندۀ اثر، چزاره پاوزه، از معدود نویسندگان شاخص قرن بیستم است.
خوانندگان داستان در جمع زنان، در سایت آمازون، معتقدند که کتاب سرگرمکننده و قطعۀ ادبی ارزشمندی است و نویسندۀ آن قدرت شگفتزده کردن خواننده را دارد. خوانندگان، این داستان را سفری میدانند که مخاطب با آن همراه میشود؛ در این راستا شخصی نوشته است: «همیشه خوب است به متون فراموششدۀ این دنیا دسترسی داشته باشید!»
در بخشهای پایانی کتاب با هم چنین میخوانیم:
«خوب شد بکوچو به مهمانی نیامد. وسط اتاق تابوتی گذاشته بودند و روی آن را با بوم بزرگ آسترخورده پوشانده بودند که یک نوار پارچهای مخصوص مراسم عزاداری هم از آن آویزان بود. در چهار طرف تابوت هم چهار شمع روشن گذاشته بودند. داشتند دربارۀ پاریس حرف میزدند و طبق معمول، مومینا هم حرف خودش را میزد. پرسیدم: "اینجا چه خبر است؟" نهنه که با لباس مخمل سرخش حسابی پز میداد، گفت: "لوریس مرگ دومین دورۀ کارش را جشن گرفته و قصد داشته یک نطق جنجالی ایراد کند که نتوانسته، چون سر و صدا خیلی زیاد بوده. او هم قهر کرده و رفته روی تختش دراز کشیده است. حالا هم با چشمهای بسته سیگار میکشد و با افکار خودش ور میرود." اتاق را دود گرفته بود و چهرۀ بعضی افراد را درست نمیدیدم...»
چزاره پاوزه (1950ـ1908) نویسنده و شاعر اهل ایتالیاست که در نزدیکی شهر تورین به دنیا آمد. او از چهرههای ادبی مهم قرن بیستم است که از دوران نوجوانی به ادبیات علاقهمند بود. پاوزه از روی اشتیاق برای خواندن اشعار شاعران انگلیسیزبان، به تحصیل این زبان پرداخت و سهم چشمگیری نیز در شناساندن ادبیات آمریکایی در ایتالیا دارد.
چزاره پاوزه در هتل «رم» در شهر تورین دست به خودکشی زد و درگذشت. چند سال پس از مرگش بود که جایزۀ ادبی چزاره پاوزه در ایتالیا را بنیان نهادند. از آثار مشهور او میتوان به «روستاهای تو»، «در جمع زنان» و «ماه و آتش» اشاره کرد.